نکته: این متن شامل دو بخش دیالوگ ها و توصیف نما ها میباشد.
+ همه چیز طبق خواسته پیش رفت. طلا ها حاضرند؟
- وقتی محموله رو نشون بدی همه چیز آماده میشه.
+ دقیقا همان که آدرس داده بودی...
«نمای دو»
[مونولوگ با صدای کمی آهسته تر]
- آره... آه دکتر بیچاره به تو هشدار داده بودیم که دانش زیاد برایت گران تمام میشود.
[بلند خطاب به گروه خودش فریاد میزند]
اینو ببر و تست های دی ان ای را رویش انجام بدید.
[خطاب به مزدور]
بعد از تایید صحت آزمایش دست مزد شما پرداخته میشه.
«نمای دو : زوم شده روی افراد سازمان»
+ این کار آسونی نبود، خودت هم خوب میدونی سازمان برای اینجور عملیات ها با چند تا شمش طلا راضی نمیشه.
- چند تا شمش طلا؟ تو به 250 کیلو گرم طلا میگی چند تا شمش؟
+ خودت را به اون راه نزن. ما میدونیم که چه نقشه ای توی سر شما هست. ما درصد میخواهیم. 30 درصد از کل چیزی که بدست می آورید به علاوه هزینه جدای هر ماموریت.
«نمای سه – بدون شخصیت دوم کت شلوار پوش»
[پوز خندی آرام و طعنه آمیز میزند]
- هه... شما هیچ ایده ای ندارید که نقشه ما چیه...
[صدایش را بلند تر میکند و با لحنی طلب کارانه صحبت میکند]
به و تو بقیه اعضای محفل تون پیشنهاد میکنم زیاد به این چیز ها فکر نکنید. هزینه اینکار از قبل توافق شده بود. ما هیچ پیشنهاد دیگری رو قبول نمی...
[صدایی از بک گراند می آِید و صحبتش را قطع میکند]
* قربان نتیجه تست ها مثبت است. این همان چیزی است که میخواستیم.
«نمای سه – ورود شخصیت دوم به صحنه در حین صحبت کردن»
- تو هر جور میخواهی فکر بکن. اشکالی نداره. این معامله طبق قرار قبلی مون صورت میگیره. اما در هر صورت شما برای جمع کردن کثیف کاری هاتون به یک نفر نیاز خواهید داشت. به پیشنهاد ما فکر بکن. میدونی کجا پیدا مون کنی.
«انتقال بین نمای سه و چهار»
* بنظرتون چقدر از حرفی که میزدند مطمئن بودند.
+ هیچ نگرانی ای به خودت راه نده. اونا فقط بوی پول به مشامشون خورده. راست هم میگفتند بزودی به آن ها نیاز پیدا میکنیم ولی طولی نمیکشه که حتی سازمان هم مثل یک پشه زیر دستان ما له میشه.
بزار فکر کنند که همه چیز را می دانند ولی. اونا هیچ وقت حتی در تخیلاتشون هم نخواهد فهمید که هدف ما چیست.
«نمای پنج افکت Glitch بر صورت ها برای یک تا دو ثانیه»
«نمای پایانی»
توصیف فضا: هوا بارانی است اما باران شدیدی نمی بارد. بر روی یک اسکله یک قرار برای مبادله محموله ( یک مغز انسان درون یک شیشه الکل) یک سمت قرار افرادی موسوم به سازمان با لباس هایی کاملا سیاه و ماسکی بر صورت که فقط چشمانشان معلوم است.(لباسی شبیه به نینجا ها). این ها کسانی هستند که محموله را میخواهند تحویل بدهند. و در سمت دیگر دو نفر در لباس رسمی (کت و شلوار کروات) قرار دارند که قرار است محموله را دریافت کنند. کنارشان چند چمدان از روی هم گذاشته شده قرار دارند. بالا ترین چمدان باز است و شمش های طلای داخل آن کمی میدرخشد.
نمای یک: سمت راست تصویر سه نفر از افراد سازمان با ماسک های سیاه قرار دارند. کسی که در حال مکالمه است چند قدم جلو تر از بقیه قرار دارد. سمت چپ تصویر دو نفر با لباس کاملا رسمی یکی با کت شلوار سیاه قرار دارند. که یک نفرشان (کسی که با سازمان صحبت میکند جلو تر ایستاده. در کنار فرد عقبی چند چمدان روی هم که بالا ترین آن ها باز است قرار دارد. پشت دو مرد کت شلواری نیز یک کامیون کوچک قرار دارد (مانند کامیون های حمل نقل مرغ و گوشت).
طول تصویر کمی بیشتر از قاب تصویر است و تصویر در حین مکالمه با سرعت کمی به از راست به چپ حرکت میکند.
نمای دو: یک تصویر کلوز آپ با زاویه دوربین بسته از شیشه ای است که یک مغز انسان در آن قرار دارد. شیشه در دست فرد جلویی سازمان قرار دارد. در دو سوم سمت راست قاب تصویر تنها شیشه در فوکوس است و کمر به پایین افراد سازمان که آن را در دست دارند مشخص نیست. در یک سوم سمت چپ تصویر نیز تصویر نیمی از بالا تنه فرد کت و شلواری در حال مذاکره از پشت قرار دارد. او تنها یک دست و بالا تنه اش تا گردن در تصویر قرار دارد.
دوربین به صورت آهسته در حال زوم شدن روی شیشه مغز است.
نمای سه: در سمت چپ تصویر دو مرد با لباس رسمی از روبرو قرار دارند. در سمت راست تصویر دو نفر از افراد سازمان قرار دارند. که در دستان کارکتر کت و شلواری دوم که سمت چپ کارکتر اصلی قرار دارد (راستش در قاب تصویر) شیشه مغز قرار دارد. زاویه دوربین در راستای کمر افراد محول و صورت کت و شلواری ها قرار دارد.
نکته این نما شامل دو لایه میشود: لایه اول فقط دو فرد کت شلواری قرار دارند و در لایه دوم تصویر افراد سازمان.
انتقال بین نمای سه و چهار: به صورت فلش میباشد همراه با صدای یک رعد و برق
نمای چهار: همان لایه اول نمای سوم به صورت زوم شده به طوری که در دو سوم تصویر فقط از سینه به بالای کارکترها قرار دارند و چمدان ها و افراد سازمان نیستند.
نمای پنج: همان نمای چهارم با این تفاوت که چهره کارکتر ها کاملا سیاه میشود و چشمانشان تبدیل به چشمان مار گونه ی زاغ با مردمک عمودی می شود. ( این حالت در رواقع یک Glitch است بین دو نمای چهار و پنج رخ میدهد.
انتقال از نمای پنج به شش: نمای پنج همانطور که در حال Glitch است. با یک افکت صوتی Percussion کات میخورد.
نمای پایانی: صفحه ای کاملا سیاه که عبارتto be not continued آهسته در حال fade in شدن است. اما وقتی opacity نوشته به 60 درصد رسید نوشته با یک حالت Glitch سریع از بین میرود و صفحه سیاه میشود.