حتما تا حالا شنیدید که فضای مجازی باعث افسردگی و اضطراب و خیلی مشکلات دیگه می شه.شاید کتاب مینیمالیسم دیجیتال رو در این باره خونده باشید .اما واقعا فضای مجازی اینقدر بده؟ممکنه چیزی که این روزا همش می شنویم درست نباشه؟
همه شنیدیم که اینایی که از سفرها و خوشی هاشون دم به دیقه عکس می گیرن و می ذارن تو شبکه های اجتماعی از درون احساس خوشبختی نمی کنن،یا تو اینستا از مردم فقط جنبه های زیبای زندگیشون رو نشون می دن،همه خوشگلن،همه پولدارن و درحال تفریح و خوشگذرونی.بقیه به ویژه نوجوونا این تصویرهای برش خورده از زندگی مردم رو می بینن و هی حرص می خورن.اونا هم در یه رقابت تموم نشدنی سعی می کنن عکسای با فیلتر خودشونو در زیباترین لحظات زندگیشون با بقیه به اشتراک بذارن و این چرخه ادامه پیدا می کنه. نتیجه اش چیزی نیست جز اضطراب و افسردگی نوجوونا.
اما واقعا اینطوره؟این سوالو اولین بار وقتی از خودم پرسیدم که افرادی رو دیدم که وقتی به دامان طبیعت می رن وقت زیادی رو صرف گرفتن عکس می کنن که بعدا پست کنن.ولی اونا واقعا داشتن از فرآیند عکاسی لذت می بردن و سر جمع هم آدمای خوشبختی بودن.این براشون لذت بخش بود به همین سادگی.
دومین باری که با این سوال مواجه شدم وقتی بود که مقاله مارک منسن رو با عنوان: Social Media Isn't the Problem...We Are (مشکل،شبکه های اجتماعی نیستند...ما[مشکل] هستیم)
تو این مقاله به سه تا از رایج ترین انتقادهایی پرداخته که به شبکه های اجتماعی وارده و توضیح داده که چرا درست نیستن و از تحقیقاتی هم برای پشتیبانی حرفش استفاده کرده. در ادامه یکی از این نقدهارو که بیشتر از همه شنیدم و واسم جالب تر بوده ترجمه کردم.
این درسته که در بیست سال گذشته،نرخ خودکشی،افسردگی و اضطراب افزایش نگران کننده ای داشته،به خصوص در جوون ها.ولی معلوم نیست که شبکه های اجتماعی دلیلش باشن.
تعداد زیادی از تحقیقات ترسناک درباره استفاده از شبکه های اجتماعی،تحقیق همبستگی(correlational research) هستن.این یعنی محققان میان نگاه می کنن ببینن مردم چقدر از وقتشون در شبکه های اجتماعی می گذرونن.بعد می رن بررسی می کنن که آیا این آدما افسرده و مضطرب هستن یا نه.و بعد نگا می کنن ببینن که آیا اون افرادی که صبح تا شب تو فیس بوک دارن اسکرول می کنن،همونایی هستن که افسرده و مضطربن؟بیشتر نتایج می گن که آره! اینا، همونان.
برای مثال یه تحقیق در 2018 یه همبستگی(correlation) رو بین زمان استفاده از شبکه های اجتماعی و افزایش نشانه های افسردگی و تلاش برای خودکشی نشون داد.این فقط یکی از تحقیقات همبستگی(correlational studies) فراوانیه که به این نتیجه مشترک می رسن: استفاده زیاد از شبکه های اجتماعی= تعداد زیادی نوجوون های افسرده
خیلی بد به نظر میاد،نه؟
مشکل تحقیقاتی مثل این همون قضیه مرغ و تخم مرغه.این شبکه های اجتماعین که باعث می شن بچه ها بیشتر احساس افسردگی کنن؟ یا قضیه اینطوریه که بچه هایی که خیلی افسرده ان،احتمال بیشتری داره که سراغ شبکه های اجتماعی برن؟
این محدودیت تحقیق های همبستگیه.اونا صرفا به شما نشون می دن که دو تا چیز دارن همزمان اتفاق میوفتن.بهت نمی گن که اون دو تا چیز به هم مرتبط هستن یا نه.برای مثال نرخ طلاق در ایالت مین همبستگی زیادی با مصرف مارگارین(کره گیاهی) داره.ولی مطمئنا هیچ کس فکر نمی کنه مارگارین دلیل اصلی طلاقه.
واقعیت اینه که تحقیقات همبستگی(correlational studies) به دردنخورن.خیلی ابتدایی ان و نتایجشون اونقدرا به درد نمی خوره.پس چرا اصلا انجامشون می دن؟
خب،مردم انجامشون می دن چون آسونه.خیلی آسونه که چندصد بچه جمع کنی،ازشون بپرسی چقدر از شبکه های اجتماعی استفاده می کنن،بعد ازشون بپرسی آیا احساس افسردگی یا اضطراب می کنن و یه اسپردشیت درست کنی.این خیلی خیلی سخت تره که هزاران بچه رو جمع کنی،یک دهه پیگیرشون باشی،و بررسی کنی که هر تغییری که در استفادشون از شبکه های اجتماعی رخ می ده،واقعا چه تاثیری در سلامت روانی شون در طول سال ها داره.اینطور کاری نیازمند مقدار زیادی پول،زمان و تعداد زیادی محققه.
خب محقق های پولداری که یه عالمه وقت دارن اینطور تحقیقات طولانی ای(longitudinal) رو رو انجام دادن و این هم نتایج:
محققان در دانشگاه بریگام یانگ(Brigham Young University)،از 2009 تا 2017،میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و سلامت روانی 500 نفر بین 13 تا 17 سال رو مورد مطالعه قرار دادن.طی این دوره زمانی، بیشتر از نصف افراد مورد مطالعه،هر روز از شبکه های اجتماعی استفاده می کردن.تعداد زیادیشون حداقل روزی یک ساعت از شبکه های اجتماعی استفاده می کردن.بعد از هشت سال محققان هیچ ارتباطی بین افسردگی/اضطراب و استفاده از شبکه های اجتماعی پیدا نکردن.لینک مقاله
یه تحقیق مشابهی در فنلاند انجام شد.این دفعه 2891 نوجوون از 2014 تا 2020.و بازهم هیچ ارتباطی بین استفاده از شبکه های اجتماعی و علائم افسردگی/اضطراب پیدا نکردن.لینک مقاله
یه ورژن دیگه از این تحقیق با 600 دانش آموز دبیرستانی و دانشجوی کالج در کانادا انجام شد.این یکی هم به این نتیجه رسید که میزان استفاده از شبکه های اجتماعی،علائم افسردگی رو پیش بینی نمی کنه.لینک مقاله
پس FOMO ( ترس از دست دادن یا جا ماندن/ Fear of Missing Out) چی؟ پس حس حسرت اینکه دوستات چه زندگی های فوق العاده ای دارن چی می شه؟
یه مطالعه آلمانی که 514 نفر رو بیشتر از یک سال تحت نظر داشت به این نتیجه رسید که هرچقدر کاربر شبکه اجتماعی افسرده تر و مضطرب تر باشه،احتمال بیشتری داره که در حسادت به زندگی بقیه زیاده روی کنن و توش غرق شن.همون تحقیق کانادایی که بالاتر بهش اشاره شد به این نتیجه رسید که علائم افسردگی در دخترها،میزان استفادشون از شبکه های اجتماعی رو پیش بینی می کنه.بنابراین محققان دارن به این نتیجه می رسن که این اضطراب و افسردگین که باعث می شن ما از شبکه های اجتماعی اینطور استفاده های نادرستی داشته باشیم_نه برعکسش.
خلاصه که:اول تخم مرغ بوده.افسردگی/اضطراب باعث می شه که استفادمون از شبکه های اجتماعی با حسرت همراه باشه.هر چی افسرده تر باشی بیشتر احتمال داره بشینی و زل بزنی به جدیدترین سلفی هایی که یه خودشیفته کنار دریا گرفته.
و تازه تحقیقاتی هست که راجع بهشون نشنیدید.مثل یه تحقیقی که در 2012 انجام شد و به این نتیجه رسید که پست کردن به روزرسانی های استاتوس تو فیس بوک احساس تنهایی رو کاهش می ده.لینکش یا یه مطالعه دیگه که نشون می ده فعالیت در توییتر می تونه به طور بالقوه احساس خوشحالی و خوشبختی رو افزایش بده.لینکش یا این یکی که نشون داد استفاده فعالانه از شبکه های اجتماعی در واقع علائم افسردگی و اضطراب رو کاهش می ده.(جالبه که اینجا خود مارک منسن هم یه جورایی داره بازنمایی مثبت می کنه. من چکیده مقاله رو خوندم و هرچند این جمله کاملا صحیحه اما تمام قضیه نیست.مثلا طبق همین مقاله استفاده غیرفعال از شبکه های اجتماعی با افسردگی و اضطراب مرتبطه.پس شاید مثل خیلی چیزای دیگه بستگی داره چطور ازش استفاده کنی.مثل همون مثال معروف که چاقو تو دست یه نفر،جون یه انسان رو می گیره و تو دست یکی دیگه چاقوی جراحی می شه و جون یه انسان رو نجات می ده.حالا استفاده فعال و غیرفعال چیه؟استفاده فعال یعنی بیایم چت بکنیم،عکسامون یا هر محتوای دیگه ای رو به اشتراک بذاریم و بقیه بتونن کامنت بذارن و لایک کنن.ولی استفاده غیر فعال یعنی همش اسکرول کنیم و محتوایی که بقیه تولید کردن رو نگاه کنیم و پستای بقیه رو بازنشر کنیم)
به این نتیجه رسیدم که قضیه پیچیده تر از این حرفاست.نمی تونیم بگیم استفاده از شبکه های اجتماعی به طور قطع بده و این مضرات رو داره یا به طور قطع خوبه و این مزایا رو داره.مثلا تو همین مقاله آخر به این اشاره شده بود که مدت زمان استفاده از شبکه های اجتماعی روی دخترا تاثیر بیشتری داره تا پسرا.و این مقاله بسیار بسیار طولانی بود و من فقط چند پاراگراف خوندم.نظر شما چیه؟