علیرضا باغانی*- بازار سرمایه ایران در حال سپری کردن روزهای خاصی است. آخرین آمار منتشره از جا به جایی روزانه حدود ۴۰۰۰ میلیارد تومان سهم در بورس و فرابورس در آذرماه ۹۸ حکایت دارد و مهم این که حدود دوسوم این جا به جاییها معامله خرد است.
برای این که درک درستی از این میزان معامله داشته باشیم، لازم است بدانید که ارزش معاملات روزانه در دهه ۸۰ و همین آذر ۸۷ معادل ۳ میلیارد تومان در روز بود و تا همین ۵ سال پیش به سختی روزانه ۵۰۰ میلیارد تومان سهم در کل بازار ما معامله میشد.
بله؛ بازار سرمایه ما بزرگ شده و بزرگی و توسعه بازار مزایای زیادی برای کشور دارد و البته عیوبی که با کنترل و نظارت قابل رفع است.
مزایای بزرگ شدن بورس قدرت مهار نقدینگی از طریق این بازار است، اگر پول در بورس باشد هم دولت نفع میبرد و هم بخش تولید. دولت از آن جهت نفع میبرد که از هر دادو ستدی نیم درصد مالیات مستقیم میگیرد و براحتی میتواند جریان نقدینگی را در یک بازار شیشهای و شفاف رصد و نظارت کند. زیرزمین و تونلی در بورس در کار نیست و هر آنچه که هست روی میز است. سهمی رشد میکند و سهمی دیگر افت.
بورس احتکار پذیر نیست و کسی نمیتواند با احتکار سهم و عدم عرضه آن التهابی در آن به وجود بیاورد. بازاریهای حرفهای بورس یک اصطلاح رایج دارند و آن این که «همیشه فرصت خرید هست.»
اگر پول در بورس بماند، چون مالک عمده شرکتهای بورسی شخصیتهای حقوقی دولتی، شبه دولتی، سهامداران عدالت، صندوقهای بازنشستگی و بخش خصوصی واقعی هستند، بخش عمدهای از این سرمایه گذاری اگر بلندمدت باشد وارد جریان وجوه نقد شرکتها یا ترازنامه شرکتها در قالب افزایش سرمایه میشود؛ آن وقت فلان خودروساز یا فلان شرکت دارویی برای انجام طرح توسعه مجبور نیست که دست خود را جلوی سیستم بانکی دراز کند.
رشد بورس، اما از منظر اجتماعی نیز مهم است. نمایندگان ۴۰ صنعت در قالب ۷۰۰ بنگاه اقتصادی در بورس و فرابورس ما حضور دارند. رشد بورس به معنای زنده ماندن تولید در کشور و متعاقب آن امید به آینده است. عده قلیلی اعتقاد دارند که بخش تولید از رشد بورس نفعی نبرده است، اما گواه منتفع شدن بخش تولید از رشد بورس، افزایش سرمایههای سنگین شرکتهای بورسی در سال ۹۸ از محل سود انباشته، آورده نقدی و مطالبات حال شده است.
آمار افزایش سرمایههایی از این دست (فقط در بورس) به بیش از ۱۱ هزار میلیارد تومان در ماههای سپری شده از سال میرسد و در فرابورس هم عدد و رقم افزایش سرمایههای غیر از تجدید ارزیابی دارایی در همین حدود است. انجام افزایش سرمایه از سه منبع مزبور به این معنی است که سهامداران سود نقدی خود را از شرکت دریافت نکرده اند و آن را مجددا در شرکت سرمایه گذاری کرده اند (سود انباشته و مطالبات) یا این که برای توسعه شرکت حاضرند پولی جداگانه بپردازند (افزایش سرمایه از محل آورده نقدی).
قدیمی ترهای بورس به یاد میآورند سالهایی نه چندان دور را که سهامداران با مالکان عمده شرکتها بر سر سود نقدی در مجامع میجنگیدند و حاضر نبودند از سود خود بابت توسعه شرکتها بگذرند، اما حالا آنقدر بورس بزرگ شده و بازدهی سهامدار از محل رشد قیمت سهام چشمگیر که سهامدار حاضر است سود نقدی خود را در بورس نگاه دارد.
دیگر مزیت بزرگ شدن بورس مردمی شدن آن است. روزانه تعداد زیادی از مردم به کارگزاریهای بورس برای دریافت کدسهامداری مراجعه میکنند تا سهمی در این بازار داشته باشند. وقتی اقتصاد کشوری مردمی باشد و داراییهای مردم به جای بلوکه شدن در دلارهای خانگی، طلا و سکه و خاک خوردن در بازار مسکن به قصد سرمایه گذاری؛ در بازار سهام متمرکز شود، فروپاشی اقتصاد آن کشور غیرممکن میشود.
ببینید و رصد کنید اقتصادهای بزرگ دنیا را که چگونه از سرمایه مردم برای زنده نگاه داشتن تولید کشور بهره جسته اند و چقدر موفق بوده اند. ایالات متحده آمریکا با جمعیتی حدود ۳۳۰ میلیون نفر دارای جمعیت سهامداری بیش از ۲۹۰ میلیون نفر است که البته دارندگان اوراق قرضه نیز جزو این آمار به شمار میروند.
یک جستجوی ساده به ما نشان میدهد: آمریکا کشوری پیشرفته بر پایه تولید ناخالص داخلی و دومین کشور دنیا بر پایه تولید ناخالص داخلی (برابری قدرت خرید) تقریباً یکچهارم تولید ناخالص داخلی کل کشورهای جهان میباشد. اقتصاد ایالات متحده یک اقتصاد فرا صنعتی و عظیم است که در فعالیتهای خدماتی به شکلی عالی عمل کرده و در زمینهٔ اقتصاد دانشبنیان جزء سرآمدهای دنیا محسوب میشود. از لحاظ تولید این کشور دارندهٔ رتبهٔ دوم در جهان است. ایالات متحده اولین کشور واردکننده و دومین کشور صادرکننده جهان است.
با وجود اینکه جمعیت آمریکا فقط ۴٫۳ درصد جمعیت جهان است، این کشور مالک ۳۳٫۴ درصد ثروت جهانی در بین کشورهای دنیاست. آمریکا دارای بیشترین سهم ثروت جهانی در بین کشورهای دنیاست. آمریکا از لحاظ چندین شاخص اجتماعی ـ اقتصادی مثل دستمزد متوسط، شاخص توسعه انسانی سرانهٔ تولید ناخالص داخلی و سوددهی سرانه جزء رتبههای بالا در میان کشورهای جهان بهشمار میرود.
بورس آمریکا هم با ارزشی بالغ بر ۳۴ هزار میلیارد میلیارد دلار بزرگترین بورس دنیاست، حال آن که بازار سرمایه ایران ارزشی ۱۲۰ میلیارد دلاری دارد.
البته قیاس اقتصاد ایران و آمریکا قیاسی مع الفارق است، اما نگارنده قصد داشتم اهمیت رشد بورس در کشور را برای توسعه اقتصادی و رسیدن به اقتصادی تولید محور بازگو کنم.
بدون تردید رشد بورس را خیلیها تحمل نمیکنند. سفته بازان ارز، سوداگران مسکن و نوسان گیران طلا و سکه از رشد این بازار خوشحال نمیشوند. در این میان البته کسانی هم هستند که از سر بی اطلاعی و عدم دانش کافی رشدهای بورس را حبابی میدانند در حالی از واژه حباب تنها ذهنیتی عامیانه و فاقد مبنای علمی دارند، آنگاه است که ادعای دستکاری در بورس، حباب سازی، شاخص سازی و به تعبیری فنیتر رشد بدون پشتوانه بازار سهام را مطرح میکنند.
حسادت بازیگران سایر بازارها به بورس که اینک بخش زیادی از سرمایه هایشان در این بازارها بلوکه شده طبیعی است، عدهای هم که در رشد بورس سهمی نداشته و ندارند، بی شک خواسته و ناخواسته جهشهای بازار سهام را به باد انتقاد میگیرند و شاید هم رشد بورس فرصتی باشد برای برخی تسویه حسابهای گروهی و جناحی و پرونده سازی.
سازمان بورس و اوراق بهادار در مقطع حساس کنونی وظیفه سنگینی برای صیانت از بازار سرمایه دارد. بورس تهران هیچگاه تا به این اندازه مورد توجه نبوده است. باید از این فرصت تاریخی برای معرفی بورس به مردم استفاده کرد تا حتی در زمان رکود همچنان بازار سرمایه بتواند جذابیت خود را حفظ کند.
تنها عیب رشد بورس در چشم بودن این بازار و حملههای گاه وبی گاه گروههای مختلف به آن است، اما هر آن کس که به آینده این کشور فکر میکند و ایران را دوست دارد باید برای ادامه توسعه بازار سرمایه تلاش کند؛ چون رشد بورس یعنی زنده ماندن تولید ایرانی و چه هوشمندانه رهبر انقلاب حدود یک ماه پیش در جمع تولید کنندگان و فعلان اقتصادی تصریح کردند: «در مورد عموم مردم، توصیهی من به مردم مکرّراً گفته شده. عرض من این است به مردم عزیزمان که از کالای ساخت داخل حتماً استفاده کنند و آن کسانی که میتوانند، در سرمایهگذاریهای مولّد حتماً شرکت کنند، از جمله در همین تعاونیها یا یک جاهایی در بورس.»