پلتفرمهای اقتصاد اشتراکی هزینههای شهر را کاهش میدهند
اجاره دادن یا اجاره کردن مفهومی است که در همه دنیا متداول بوده و همگی با آن آشنایی دارند؛ اما اقتصاد اشتراکی که اجارهدادن یکی از زیرمجموعههای آن محسوب میشود، بیش از یک دهه در دنیا سابقه ندارد و در کشوری مثل ایران از کلمات نو و تازه در فرهنگ اقتصادی به شمار میرود. این موضوع ابتدا و پس از ظرفیتهای مازاد کالا و خدمات در کشـــــورهای غربی زده شـــــد، آنها ظرفیـــــتهای مازاد کالاهـــــا را در شبکههای اینترنتی قرار میدادند تا دیگران بتوانند با قیمتی کمتر از آنها بهره مند شوند آنها با این کار هم تعداد بیشتری از شهروندان را درگیر میکردند و هم گردش اقتصادی شهر را افزایش میدادند و از سوی دیگر، کالای مازاد خود را به فروش میرساندند. این اتفاق سپس از سال 2009 میلادی رنگ و بوی جدیتری به خود گرفت، درست آن زمان که شرکتهای استارتاپی و مبتنی بر اینترنت در دنیای غرب به خصوص آمریکا فضای ارائه داشتند توانستند از اقتصاد اشتراکی بیشترین بهره را ببرند و کالیفرنیا در آن زمان با وجود برخی از این شرکتها سرعت گردش اقتصادی شهر خود را افزایش داد. در واقع UBER،AIRBNB و ZIPCAR و ... ازجمله استارتاپهایی بودند که وارد اقتصاد اشتراکی شدند و با سرعت باورنکردنی توانستند هم از نظر اقتصادی خود را در سطح غیر قابل تصوری قرار دهند و هم اقتصاد مردم و شهر را تحت تاثیر قرار دهند. جالب است بدانید که ابتدا فضای اشتراکی یک فضای دوستانه بود، یعنی این استارتاپها به شما خودرو یا فضای استراحت اجاره میدادند تا به شما کمک کرده باشند و شما نیز اگر آنها به شهرتان سفر میکردند همین خدمات را ارائه میدادید، اما رفته رفته این فضا تغییر کرد و موضوع اقتصاد به میان آمد، هرچند که از نظر اقتصادی و بستر تکنولوژیکی این پلتفرمها قابل قبول هستند، چون از نظر اقتصادی نیز بهصرفه محسوب میشوند، اما دیگر از آن فضای دوستانه فاصله گرفتهاند، برای همین باید گفت که اقتصادی شدن این فضاهای اشتراکی توانسته اقتصاد شهرها را درگیر کند. امروز میلیونها نفر از هزاران پلتفرمی که به منظور اشتراکگذاری ساخته شدهاند، استفاده میکنند و کمتر کسب وکاری است که نمونهای برای اشتراکگذاری آن وجود نداشته باشد. اقتصاد اشتراکی بسیار سریع معنای دسترسی را تغییر و تقاضاها را عجیب و غریب افزایش داد، در واقع اینترنت در کنار فناوری توانستند بستر ارتقای اقتصاد اشتراکی را فراهم کنند و این مدل اقتصادی در شهرها توانسته مسیر خود را به سرعت در دل شهرها باز کند و در میان شهروندان محبوب شود.
اما موضوع اساسی این است که به دلیل نوپا بودن این مدل از اقتصاد شهری، آنها هیچگونه قانون مدونی ندارند و همین نبود قانون مدون باعث شده است عمدتا زیر مجموعه کسب و کارهای اینترنتی قرار گیرند و همواره در برابر تفکرات سنتی نیز دچار چالش شوند. نمونه بارز آن در کلانشهرهای کشور تاکسیهای اینترنتی هستند، تاکسیهایی که توانستند فضای اشتراکی و اقتصاد اشتراکی را به شهرها بیاورند و مردم را ناخواسته با اقتصاد اشتراکی آشنا کنند، هرچند که در گذشته کلید به دستان در شمال کشور تقریبا چنین کاری را میکردند.
اقتصاد اشتراکی تلاش دارد توزیع عادلانه اقتصاد را در شهر و میان شهروندان دنبال کند. برای همین است که باید از پلتفرمهای اشتراکی این سوال پرسیده شود که آیا آنها برای ارزشآفرینی در شهر به افراد کمککننده مثل رانندگان تاکسیهای اینترنتی توجه دارند و سهم آنها را لحاظ میکنند.
شرکتهایی که اقتصاد اشتراکی را در دستور کار خود قرار دارند دو بال نیاز دارند: یکی اعتماد عمومی و دیگری در کنار تفکر سنتی ایستادن و نه در مقابل آن. برای مثال، شرکتهای تاکسی اینترنتی حالا با کسب اعتماد از مردم هر روز پیشرفت میکنند، هرچند که گاهی از طریق همین عدم اعتماد دچار چالش میشوند، اما از همین عنصر اعتماد استفاده کرده و رشد اقتصادی خود و اقتصاد شهر را رقم زدهاند. برای مثال یکی از این شرکتها علاوه بر حضور در فضای تاکسیرانی، فضای سفارش غذا را نیز در اختیار گرفته و وارد فضای هتلینگ شده است و در این سه زمینه فعال است. در واقع این شرکت از نبود رقیب در این زمینهها استفاده و وارد میدان هر سه موضوع شده و به یکی از شرکتهای بزرگ در هر سه زمینه تبدیل شده است.
این شرکت با استفاده از این فضاهای اشتراکی توانسته هم برند شرکت خود را گران کند و هم اقتصاد شهری را رونق ببخشد. در واقع این شرکت توانسته توزیع ثروت در سراسر شهر را بهبود ببخشد. این موضوع یکی از اهداف اقتصاد اشتراکی هم بوده است. اما این همه ماجـــــــرا نیســـــت. اقتصادهای اشتراکی و شرکتهایی که روی این بستر سوار شدهاند، به انضباط شهری نیز کمک میکنند. آنها از ترددهای بیجا جلوگیری کرده، خدماتی را که مردم احتیاج دارند بر بسترهای اینترنتی فراهم میکنند و از هزینههایی که رفتوآمدهای بیدلیل به شهر وارد میکننـــد، جلوگیری میکنند. از سوی دیگر، به دلیل اینکه پوشش در سراسر شهر اتفاق میافتد، توزیع ثروت رخ میدهد و آنهایی که خلاقیت دارند نمود بیشتری پیدا میکنند.
اقتصاد اشتراکی حالا در ایران مسیرهای رشد را طی میکند و در دنیا بزرگ و بزرگتر میشود. همه امکانات اشتراکی را برای بشر فراهم میکند و به همه مدیران شهری کمک میکند تا بتوانند عدالت اقتصادی را پیاده کنند. هرچند که هنوز مدیران ما در کلانشهرها نتوانستهاند با پلتفرمهای اقتصاد اشتراکی ارتباط برقرار کنند، اما میتوان به آینده این پلتفرمها خوشبین بود، چراکه آنها از پارکینگها تا ترافیک شهری را میتوانند نظم ببخشند و از سردرگمی فعلی نجات دهند و در پس آن، هزینه به شهر را کاهش داده و اقتصاد شهر را رونق ببخشند، به شرط آنکه مدیران با آنها همراهی کنند.