ضعف اقتصاد شهری، موجب حاشیه نشینی شده است
اصفهان زیبا- علیرضا پویانسب، صزمانی که شهرنشینی در نقاط دنیا بیش از گذشته میشد و شهرها مدام در حال بزرگ شدن بودند، در اطراف آنها سکونتگاههایی شکل می گرفت که هم به گسترش نامتوازن شهری کمک کرد و هم مدیریتهای شهری را با چالش های قانونی مواجه میساخت. این سکونتگاهها رفته رفته بیشتر شدند تا نام حاشیه شهر را به خود گرفتند و عدهای حاشیهنشین در اطراف شهرها مستقر شدند. هرچند که میزان فقر شهری و در واقع همان اختلاف طبقاتی در جهان و کشور ایران حاشیه ها را گستردهتر کرد.
اجرا کردن سیاست های کلاسیک توسعه موجب شد تا شهرهای بزرگ ایران که از اتفاق مهاجرپذیرترین شهرهای کشور هم بودند در مقابل روستاهای مولد قرار گیرند، این توسعه کلاسیک به قدری نامتوازن بود که برنامه هایش به سمت شهرها سنگین تر شد تا جایی که اقتصاد و جوامع روستایی را از میان برد و بر جذابیت های کاذب شهری در کشور افزود. به همین دلیل موج ناگهانی حضور در تهران یا اصفهان شروع شد و چون روستایی در شهر دچار چالش اقتصادی شد و نمی توانست خود را با اقتصاد شهری تطابق دهد ناچار به حضور در حاشیه شهرها شد. این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که امروز چالش حاشیهنشینی سایهای عظیم بر سر معضلات اجتماعی و در نتیجه آن یک هزینه گزافی بر روی دوش شهرها نهاده است. اقتصاد محور اصلی شکلگیری حاشیه نشینی است، وقتی نیروی مازاد کار روستایی به دلیل نبود امکانات در محل سکونت خود تحرک مکانی و مهاجرت را بر میگزیند. آمارها نشان میدهد حاشیه نشینی با اسکان غیر رسمی در کشور ایران به ویژه در حاشیه شهرهایی مثل تهران و اصفهان که از نظر شغلی جذابیت دارند، رشدی سریعتر از شهرنشینی دارد که امروز بیش از 10 میلیون نفر از مردم در حاشیه شهرها زندگی میکنند، حاشیه ها به دلیل اینکه چهره فقر را بارزتر نشان میدهند و کمیت و کیفیت زندگی در یک شهر را زیر سوال می برند و در توسعه یافتگی عنصری مهم محسوب می شوند، مدام باید پایش شوند، چراکه کیفیت و کمیت زندگی به ویژه در بخش اقتصاد شهری در این مناطق در نازلترین حد خود قرار دارند و در واقع آنها هیچ سودی از عدالت اقتصادی که باید درون یک شهر جاری باشند نخواهند برد.البته باید این موضوع را مدنظر قرار داد که امروز در اطراف شهرهای بزرگ کشور و به ویژه اصفهان، حاشیه نشینی فقط با مهاجرت روستائیان تشکیل نشده بلکه تعداد زیادی از شهروندان اصفهانی نیز به دلیل نبود چرخش اقتصادی در زندگیشان مجبور شده اند حاشیه را برای زندگی انتخاب کنند؛ اتفاقی که روند حاشیه نشینی را در این شهر پیچیده تر کرده است. مدیران شهری در قبال حاشیه ها دچار تردید در حرکت هستند. حاشیه فشار اقتصادی را بر مدیران شهری چند برابر میکند. اولا گسترش شهرها را از برنامه خارج کرده و ثانیا بخشی از هزینه های شهرداری را به سوی خود می کشند، این در حالی است که آنجا سکونت های غیر رسمی دایر هستند که شهرداری در برابرشان تعهدی ندارد، اما از سوی دیگر در کل جزئی از شهر به حساب می آیند.این موضوع در چهار شاخص اقتصادی قیمت زمین، بیکاری، بی سوادی و مهاجرت به طور مستقیم و غیر مستقیم بر افزایش و گسترش حاشیه نشینی موثر است. اما نکته جالب اینجاست که هرچه بیکاری و قیمت زمین بالاتر باشد حاشیه نشینی کمتر می شود، چراکه افراد بیکار در محلههای حاشیه نشین کمتر از محلههای غیر حاشیه نشین شده است. با این تفاسیر تجربه نشان می دهد که چاره ای جز ادغام واقعی این نواحی در درون نظام های شهری نداریم، مدل های بهسازی مداخله در حاشیه باید بر بهکارگیری ملاحظات مبتنی بر نیازهای اساسی اجتماعی و اقتصادی برای جذب حاشیه ها در اقتصاد شهری تاکید کنند، اما راه چاره چیست؟ حاشیه نشینی هر روز در اطراف اصفهان گسترش مییابد و هر روز شهرداری باید بیش از گذشته برای این مناطق هزینه کند، هزینههایی که ارزش افزودهای برای شهر ندارد، زیرا حاشیه نشینی به هر حال یک اتفاق نامبارک و یک معضل اجتماعی محسوب می شود که دیگر معضلات را در دل خود دارد.ایـنـکـه در کـلان دولـتهـا بـایـد گـستـرش و توسعه زیر ساختهای خدماتی در روستاهای کشور از قبیل امکانات آموزشی و بهداشتی و درمانی و فرهنگی و سایر نیازهای رفاهی و همچنین در نظر گرفتن تسهیلات تشویقی از قبیل اعطای وامهای قرض الحسنه کم بهره برای روستائیان به منظور اجرای طرحهای تولید کشاورزی و دامپروری را در دستور کار قرار دهند که در آن شکی نیست، اما مدیران شهری باید بتوانند با راهکارهایی که مدنظر میگیرند مهاجران تازه وارد را به سوی شهرها و شهرک های جدید که احداث شده است، هدایت کنند. از سوی دیگر حضور سازمان های مردم نهاد را نباید در این مناطق فراموش کرد. این سازمانها می توانند با تشویق و ترغیب حاشیه نشینان به محیط زیست شهری پایدارتر، حداقل حاشیه ها را دچار چالش های زیست محیطی و بهداشتی کمتری کنند و از سوی دیگر مشکلات اساسیتر را به مدیران شهری برسانند، اما نقطه تردید درست همین جاست که آیا باید برای این مناطق، امکانات و خدمات فراهم کرد یا خیر ، هرچند که قطعا آنها به عنوان انسان حق حیات دارند، پس شهرداری ها باید در این مناطق برای عوامل اجتماعی از قبیل امکانات عمرانی و رفاهی، امکانات آموزشی، امکانات بهداشتی و امکانات تفریحی تلاش بیشتری کنند، زیرا تاثیر این عوامل قابل توجه تر است و همین موضوع موجب می شود حاشیه نشین هم آسیب کمتری به شهر و هم آسیب کمتری به جامعه وارد کند. حاشیه نشینی پیش از اینکه یک معضل اجتماعی اساسی باشد یک معضل اقتصادی مهم و پیش از همه برون داد نابسامانی اقتصاد شهری طی سالیان گذشته در کشور بوده است. اگر امروز تهران، اصفهان، مشهد، تبریز، اهواز و.... دچار حاشیه هستند به این دلیل است که وضعیت اقتصاد شهری در این شهرها به اندازهای نابسامان بوده که تعدادی از شهروندان به دلیل ناتوانی برای ادامه حیات اقتصادی مجبور به ترک کاشانه خود از درون شهر به اطراف شـدهانــد از ســوی دیـگـر دافـعـههـای اقتصادی در روستاها و شهرهای کوچک و جذابیتهای اقتصادی در کلانشهرهایی مثل اصفهان و تهران موجب شده است تا حاشیه نشینی گسترده تر از قبل به سوی این شهرها هجوم آورد، هرچند که امروز آنقدر حاشیهنشینی معضل اجتماعی تولید کرده که کمتر کسی به پایه این اتفاق رجوع میکند، اما بهبود شرایط اقتصاد شهری قطعا در بهبود شرایط حاشیه نشینی تاثیر گذار است چراکه گسترش حاشیه نشینی برای یک شهر چیزی جز تضعیف اقتصاد درون آن شهر ندارد.