Alireza Pooyanasab
Alireza Pooyanasab
خواندن ۱۰ دقیقه·۵ سال پیش

داستان برندها


اگر به عقب برگردیم و مرور کنیم، می‌بینیم تمام فرهنگ ما جمعی است. رقص‌های ما اصلا انفرادی نیست. نوستالژیک رقص‌های فولکلور، همه معنا دارد و نشات‌گرفته از کار و تلاش است. دومین نکته این است که رقص‌ها همه دسته‌جمعی است. بنابراین نمی‌توان گفت که فرهنگ ما ایرانیان این‌گونه است که تک‌روی می‌کنیم. این آموزه‌های استعماری است.

روزنامه شرق؛ «صاحب برند بزرگ دیگری از دنیا رفت و کسی نمی‌داند که آیا بعد از او برندش تداوم خواهد داشت یا نه. محمدکریم‌ فضلی، بنیانگذار و مدیرعامل هلدینگ بزرگ گلرنگ، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ و در ۸۸ سالگی درگذشت. او در اردیبهشت ۱۳۱۱ در تویسرکان همدان به‌ دنیا آمده ‌بود. اگرچه بسیاری گلرنگ را با تولیداتی مانند شامپو و مواد پاک‌کننده می‌شناسند، اما این گروه، از تولیدات شوینده و پاک‌کننده، مواد خوراکی، حتی کارهای رسانه‌ای تا فروشگاه‌های زنجیره‌ای افق کوروش را دربرمی‌گرفت. حالا پس از مرگ او، نگرانی برای تداوم فعالیت برندی که ساخته است، ذهن‌ها را مشغول می‌کند و بیم آن می‌رود که همچون بسیاری دیگر از برندهای معتبر ایرانی، این برند نیز از چرخه تولید خارج شود.‌

امروز چراغ بسیاری از برندهای معروف قبل و پس از انقلاب خاموش شده و از آنجا که ایجاد یک برند و باقی‌ماندن آن جریانی زمان‌بر است، بدون شک نیاز به آسیب‌شناسی جدی در این حوزه داریم. دیگر در ایران نامی از ارج، پارس‌الکتریک، پیکان، آزمایش، چیت‌سازی ری و کفش بلا نمی‌شنویم و باید بدانیم چرا و چگونه این برندها حذف شدند. علیرضا نبی، عضو هیات‌علمی دانشکده کارآفرینی دانشگاه شهید بهشتی، دلیل حذف برندهای ایرانی قبل و بعد از انقلاب را این‌گونه تشریح می‌کند: تصمیم‌گیری برندهای قبل از انقلاب به جوانان بدون تجربه سپرده شد و به همین دلیل برندهای صنعتی آسیب دید.

او ادامه می‌دهد: بعد از انقلاب هم چون جانشین‌پروری نداشتیم و فرزندان صاحبان برند راه پدر را ادامه ندادند، با مرگ صاحب برند، آن برند هم از بین می‌رود. فرزندان صاحبان برند دغدغه یا غیرتی برای حفظ برند پدرشان ندارند. به همین دلیل پدر وقتی فوت می‌کند یا از کار می‌افتد، عملا برند هم از بین می‌رود؛ یعنی ما جانشین‌پروری را در دستور کار نداریم.‌

او به آسیب‌شناسی این مسئله می‌پردازد. به گفته این استاد دانشگاه، وقتی یک نفر کارخانه‌دار می‌شود، در فرهنگ ما بچه‌اش باید از همه امکانات کافی برخوردار شود. این رویه غلط است. مگر خود کارآفرین بچه سختی، زحمت، تلاش، کمبود و محرومیت نبوده است؟ چرا فرزندش باید در کمال رفاه زندگی کند و ماشین آخرین‌ مدل با امکانات زندگی عالی داشته باشد. خب این بچه درست نمی‌شود.‌

او می‌گوید: من روی این قضیه فکر کردم که چرا در ایران مرسدس‌بنز نداریم. با خیلی از کارآفرینان صحبت کردم. با صاحبان برند میهن که شقه شد، صحبت کردم که چه اتفاقی می‌افتد. نتایج جالب بود. در تمام موارد، مشکل فرزندان صاحبان برند بودند که تمام کیان یک برند را به خطر می‌اندازند. به همین خاطر، میهن تبدیل به دو برند می‌شود یا چنین برندهایی دچار مشکلات حقوقی می‌شوند.‌

این استاد دانشکده کارآفرینی دانشگاه شهید بهشتی درباره برندهای دیگری که دچار مشکل شده‌اند، بیان می‌کند: من برندهای متوسط را بررسی کردم. در همه این برندها، یک ویروس به جان برند افتاده است که اگر بخواهیم آسیب‌شناسی کنیم، باید سراغ ویروس اصلی برویم. اگر این ویروس را از بین ببریم، هم اغنیا مصون می‌مانند و هم فقرا نفع خواهند برد.‌

او ادامه می‌دهد: ما ماکارانی شاهنگ را در استان خراسان رضوی داشتیم. یا برند شهد ایران را در شرق کشور داشتیم که این برندها صادرات زیادی به افغانستان داشتند؛ مثلا شهد ایران آن زمان با حدود ۱۲ هزار نفر پرسنل خیلی موفق بود. من به خاطر دارم که این برندها کامیون برای بارگیری و صدور محموله پیدا نمی‌کردند و واگن قطار برای صادرات محصولاتشان نداشتند.

‌جانشین‌پروری رمز موفقیت

نبی، آموزش و تربیت جانشین را رمز موفقیت و پایداری برند معرفی می‌کند، اما بر این باور است که چنین روندی بسیار زمان‌بر بوده و صبر و حوصله زیاد می‌خواهد.‌

او می‌گوید: باید به یک جوان کمی اختیار داد، به او کمک کرد، صبر و تأمل داشت و همان‌ طور که برای تربیت فرزندان صبر می‌کنیم، برای پرورش یک جانشین هم تأمل داشته باشیم.

این عضو هیات‌علمی دانشگاه شهید بهشتی یادآور می‌شود: ما مشکلی که از مدرسه داریم و از آن رنج می‌بریم، تک‌روی است. ما در ورزش تیمی موفق نیستیم ولی در انفرادی موفقیم. این مسئله ریشه در تربیت ما دارد. ریشه در یک نوع بدعت بد دارد. فرهنگ ما ایرانیان این‌گونه نیست. اگر به عقب برگردیم و مرور کنیم، می‌بینیم تمام فرهنگ ما جمعی است. رقص‌های ما اصلا انفرادی نیست. نوستالژیک رقص‌های فولکلور، همه معنا دارد و نشات‌گرفته از کار و تلاش است. دومین نکته این است که رقص‌ها همه دسته‌جمعی است. بنابراین نمی‌توان گفت که فرهنگ ما ایرانیان این‌گونه است که تک‌روی می‌کنیم. این آموزه‌های استعماری است.

او ادامه می‌دهد: زمانی که انگلیسی‌ها اینجا بودند، فهمیدند بهترین راهی که ایرانیان نتوانند کار کنند، این است که تنهایی کار کنند. برای همین حجره‌ها در زمان قاجار انفرادی و تک‌حجره شد.

به گفته نبی، ما تعامل با یکدیگر را در دانشگاه یاد نگرفته‌ایم. کارگروهی یاد نگرفته‌ایم. در کسب‌و‌کار دو شریک نمی‎توانند با هم کار کنند.

‌خطای سپردن تصمیم‌گیری به جوانان بی‌تجربه

او اضافه می‌کند: ما چند استوانه داشتیم که آنها را زدند و ما زمین ماندیم. بهشتی و مطهری را زدند و دچار مشکل شدیم.

نبی بیان می‌کند: کار، صنعت، تولید و کارآفرینی را اوایل انقلاب به چند آدم تندرو و احساسی سپردیم و این شد که اکنون شده است.

او می‌گوید: می‌توان گفت تصمیم‌گیری را به دست جوان‌های بدون تجربه دادن، باعث شد علی‌رغم این که در جنگ همین کار را کردیم و موفق بودیم اما بعد از انقلاب در بخش صنعت با همین رویه موفق نشدیم و برندهای ما ضربه خوردند.

ارج

ارج‌ برندی است که بخاری‌های نفتی قهوه‌ای‌رنگش در سال‌های جنگ، کنج خانه بسیاری از مردم جا داشت و سرمای زمستان را برای مردم قابل تحمل می‌کرد. این برند را در سال ۱۳۱۶ خلیل ارجمند ایجاد کرد. ابتدا صندلی تاشو تولید می‌کرد اما بعدها توسعه یافت و به تولید یخچال، بخاری، ماشین لباسشویی و کولر هم روی آورد. این برند پس از انقلاب دولتی شد و این تغییر سیاست به‌سرعت روند نزولی طی کرد. اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی آخرین ضربه بر پیکر این برند بود. این برند در ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ با پلمب قضائی انبار کارخانه‌اش، پس از ۷۹ سال فعالیت، رسما خاموش شد.

آزمایش

برندی که در ابتدای فعالیت به ساخت صندلی و آب‌کاری مشغول بود و از سوی محسن آزمایش از دهه ۳۰ کار خود را آغاز کرد. این برند لوازم خانگی‌ای نظیر ‌ یخچال، کولر، آب‌گرم‌کن، تختخواب فلزی، بخاری و اجاق‌گاز تولید می‌کرد. پس از انقلاب ملی اعلام شد و نهادهای دولتی و شبه‌دولتی مثل سازمان خصوصی‌سازی و صندوق بازنشستگی از سهام‌داران بزرگ این شرکت شدند. تا سال ۸۰ هم تولیدات این شرکت همچنان در بازار دیده می‌شد، اما در نهایت با اجرای اصل ۴۴ و واگذاری این شرکت از طریق بورس، در سال ۱۳۸۸ به دلیل بدهی‌های فراوان به حالت نیمه‌تعطیل درآمد.

چیت‌سازی ری

یکی از برندهای صنعت نساجی که در ۱۳۲۶ به دست حسن کورس تأسیس شد، چیت‌سازی ری بود. کارخانه‌ای که روزگاری تأمین‌کننده بخش زیادی از پارچه مورد نیاز کشور بود و تا سال ۱۳۸۰ هم فعال بود، در سال ۱۳۸۴ با دوهزار‌ و ۵۰۰ کارگر برای همیشه تعطیل شد. این کارخانه بعد از انقلاب در اختیار بنیاد مستضعفان و جانبازان بود اما در سال ۷۶ به سه سرمایه‌گذار فروخته شد و در نهایت در سال ۱۳۸۴ به مالکیت شرکت سرمایه‌گذاری بهمن درآمد. این مجموعه نیز با هدف ساخت‌و‌ساز در محل کارخانه، در سال ۸۸ شرکت توسعه ساختمانی بافکار را تأسیس کرد و در سال ۹۰، این مجموعه تخریب شد.

پارس‌الکتریک

برندی که محمد‌تقی برخوردار در سال ۱۳۴۱ در تهران ایجاد کرد و کارش را با مونتاژ تلویزیون و رادیو آغاز کرده بود. برخی برخوردار را یکی از صد چهره مؤثر تاریخ معاصر ایران و پدر صنعت خانگی مدرن در کشور می‌دانند. این مجموعه پس از انقلاب دولتی شد و تحت نظر سازمان صنایع ملی ایران به فعالیت خود ادامه داد. پارس‌الکتریک به‌عنوان یکی از زیرمجموعه‌های تأمین اجتماعی در سال ۱۳۷۱ به فعالیت خود ادامه داد و تعطیلی این مجموعه در جریان رقابت‌های انتخاباتی سال ۹۵، مورد توجه حسن روحانی، رئیس‌جمهور وقت و یکی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری قرار گرفت.

کفش بلا

برندی که این روزها نامی از آن در میان ایرانیان برده نمی‌شود اما پیش از انقلاب پاپوش مطرحی برای مردم بود. برادران عمیدحضور کفش بلا را در سال ۱۳۴۱ از مالک اصلی آن خریداری کردند. مالک اصلی کفش بلا را با سرمایه سه میلیون ریال به ثبت رسانده بود که برادران عمید‌حضور تصمیم گرفتند این مجموعه را خریداری کنند. کفش بلا، پیش از انقلاب هم با مشکلات مالی مواجه شدند اما با دولتی‌شدن این مجموعه زیان‌های مالی آن گسترش یافت. بعدها بخشی از این شرکت به مؤسسات عمومی غیر دولتی واگذار شد، اما شرکت‌هایی که دست سازمان‌های دولتی بودند، به دلیل زیان‌های گسترده تعطیل شدند.

پیکان

برند خوشنامی که پس از افت کیفیت، خط تولید آن هم در سال ۸۳ به‌ طور کامل با هدف ارتقای استانداردهای تولید خودرو در ایران و معرفی یک برند جایگزین برچیده شد. احمد خیامی برای راه‌اندازی کارخانه ایران‌ناسیونال که پیکان را تولید می‌کرد، حدود ۴۰ میلیون تومان سرمایه‌گذاری کرد و در کارخانه‌اش پس از ارتقای سرمایه، ۱۷ مدل اتومبیل، کامیون و اتوبوس مونتاژ می‌کرد. بعد از انقلاب و با دولتی‌شدن این مجموعه، از پیکان به‌عنوان برندی نسبتا موفق، چیزی باقی نماند و ایران‌خودرو هم به مجموعه‌ای زیان‌ده تبدیل شد که تداوم حیاتش ثمره‌ای جز تشدید تورم برای کشور ندارد.

برند ایرانیاقتصاد برندینگعلیرضا پویانسبایرانی بخریمتولید ملی
یک رسانه ای، استراتژیست، یک فعال محیط زیست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید