Alireza Pooyanasab
Alireza Pooyanasab
خواندن ۶ دقیقه·۶ سال پیش

دردسر اپیدمی راسته ها برای شهر

چرا کوسیستم های رقابت پذیر در اصفهان دچار مشکل شدند؟

چرا #اکوسیستم های رقابت
چرا #اکوسیستم های رقابت

وقتی سری به شهرهای کوچک و بزرگ کشور بزنیم با راسته‎‌ها و خیابان‌هایی مواجه می‌شویم که به یک صنف خاص یا فروشگاه‌های شبیه به یکدیگر تعلق دارند. تبدیل مغازه های کفش فروشی میدان شهدا به راسته کفش فروشان، تعویض چند فلافل‌فروشی لشکرک در اهواز به صدها فلافل فروشی یا احداث بی‌شمار کافی‌نت‌ها در شهر سنندج که همه ناشی از کمبود ایده و هجوم آوردن بازیگران خرد اقتصاد شهری به معدود ایده‌های خوب و حتی نیمه موفق کسانی بود که برای اولین بار یک رسته یا خدمات خاص را در نقطه‌ای که پیش‌تر چنین خدماتی نبود، ایجاد کرده بودند. این مسئله اکنون چالش کمبود ایده در اقتصاد شهری را در شهرهای امروز پررنگ کرده است.

کســــانـــــی کــــه در ابتـــــدای دهه 80 دوران جوانی خود را پشت سر می‌گذاشتند به‌خاطر دارند که فقط دو یا سه فروشگاه کفش ابتدای خیابان چهارباغ پایین از سوی میدان شهدا در اصفهان، وجود داشت که از قضا کفش‌هایی با کیفیت نه چندان مطلوب، اما با قیمت پایین برای طبقات کمتر برخوردار شهر اصفهان عرضه می‌کردند. میدان شهدا البته تفاوت‌های بسیاری با بازارهای سنتی کفش اصفهان چون خیابان سپه، چهارباغ‌عباسی وسبزه میدان داشت. یکی از این تفاوت‌ها در تولیدات بی نام و نشان و حتی وارداتی قابل مشاهده بود. پس مدتی از چهارراه تختی تا میدان شهدا پر شد از فروشگاه‌های رنگارنگ کفش با همان کیفیت سابق، سوال این است که آیا کسانی که برای اولین بار پتانسیل‌های این نقطه از شهر را برای تامین نیازهای برخی از اقشار جامعه با توجه به توانمندی اقتصادی آنها کشف کرده بودند توانستند خود را در رقابت با دیگر راسته‌های سنتی فروش کفش، برتر نشان دهند؟ پاسخ منفی است، چراکه ایده اولیه آنها دستمایه هجوم دیگر همکارانشان شد تا هر کدام به نوعی ازاین خوان نعمت بهره‌ای ببرند. آیا در میان مخاطب به‌تحریک تقاضا دامن‌زده شد یا اینکه با هجوم بی شمار فروشندگان کفش این نقطه بدل به بازاری تک بعدی برای فروشندگان اجناس کم‌کیفیت شد؟  این روند که ناشی از نوعی آماده‌خواری یا همان در دهان نهادن لقمه جویده شده توسط شبه فعالان اقتصادی است از شکل گیری برندهای معتبر و بنگاه‌های قدرتمند پیشرو در اقتصاد شهری جلوگیری کرده است به نحوی که با تقسیم بازار محدود موجود بدون در نظر گرفتن بازارسازی و تحریک تقاضا تنها اپیدمی راسته‌ها وگذرهای تک صنفی را موجب شده است. برای مثال می‌توان به افتتاح روز افزون فروشگاه‌های موادغذایی و افزایش عرضه کننده‌ها بدون هرگونه نوآوری یا خدمات متفاوت در شهرهای کوچک و بزرگ ایران اشاره کرد.حال می‌توان از چنین منظومه ای در اقتصاد شهری انتظار نظمی پویا و پایدار را داشت؟ کافی است به تعداد مغازه‌ها، فروشگاه‌ها و خدمات دهندگانی که ظرف یک یا دوسال ورشکست شده و تغییر شغل داده‌اند نگاهی داشته باشیم تا به مضرات آماده‌خواری دراستفاده از ایده‌های دیگران پی ببریم.این مسئله را نه تنها در عرض روش همسان و مشابه مدیریت شهری با تمایل روز افزون آن به تقلید، کپی و پیاده کردن حداقلی برنامه‌های موفق در شهرهای بزرگ می توان خلاصه کرد بلکه باید آن را نوعی همراستایی در طول رفتار مدیران و گردانندگان شهرهای بزرگ و کوچک در  مدیریت خطا و آزمون بر اداره شهرها دانست. استفاده از الگوهای پر شمار که در گذشته از غرب تا شرق جهان طی دهه‌های پس از جنگ جهانی دوم برای بازسازی شهرها و اقتصادهای محلی به کار گرفته شده بودند، این مدل در هم‌ریختگی را برای برنامه‌ریزان شهری کشور به ارمغان آورد. تا جایی که هنوز بسیاری از شهرهای ایران در پی مدیریت متمرکز و از بالا به پایین بدون حضور واقعی عنصر مشارکت شهروندان، علاقه‌مند به ایجاد پل‌ها، بزرگراه‌ها، مجوز دادن برای ایجاد پاساژها ومجتمع‌های تجاری چند عملکردی(بدون در نظر گرفتن محتوای مدرن آن) هستند. آنها برای اداره همین کالبد ناساز و درهم ریخته به فروش تراکم و حتی تراکم سیار روی آوردند. در هیچ‌کدام از برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته طی سه دهه گذشته اثری از تلاش برای همراه کردن شهروندان با طرح‌های عمرانی و کالبدسازی جدید دیده نشده است. برای مثال میدان امام علی(ع) و ارگ جهان‌نما از نمونه‌های غم‌انگیز مدیریت شهری برای بازسازی بخشی از بافت‌های پیشین اقتصادی در شهر اصفهان بوده است که قدرت‌الله نوروزی، شهردار فعلی آن را ناشی ازضعف طراحان پیشین در به صحنه آوردن ذی‌نفعان محلی و استفاده از ظرفیت‌های آنها بیان می‌کند. حال باید به این نکته توجه کرد که رفتار ضد توسعه، استفاده از پارادایم‌های تاریخ گذشته اوایل قرن بیستم و همچنین آشفتگی راهکارها در مدیریت شهری چگونه به شکل‌گیری اکوسیستم‌های رقابت‌پذیر اقتصادی در شهرها آسیب جدی وارد کرده است یا حتی در مقابل آن ایستاده است. تصدی‌گری بیش از حد مدیریت شهری در کنار دیگر نهادهایی که وظیفه آنها تسهیل فضای کسب و کار وتضمین حضور عنصر رقابت‌پذیر در بین کنشگران اقتصاد شهری است موجب شد  تا نوعی ترس و امتناع در میان صاحبان ایده و طبقه خلاق شهر برای عمل کردن طرح‌ها، افکار و ایده‌هایشان به وجود بیاید. ترس از توزیع  ایده و هراسی که در فحوای عموم زیاد شدن دست خوانده می‌شود جلوی آنان را برای ورود به صحنه اقتصاد شهری با موانع بسیاری روبه‌رو کرد.برای غلبه بر آنچه عدم رقابت‌پذیری اقتصادشهری در اصفهان خوانده می‌شود، مدیریت شهری و نهادهای ذی‌نفوذ قانونی و عرفی (اتاق بازرگانی، سازمان‌های مردم نهاد، اصناف و...) باید تلاش کنند فضایی برای امتحان ایده‌ها و برداشته شدن سد ذهنی در برابر صاحبان آنها در جهت اجرایی کردن فکرها و طرح‌های نو درتولید کالا و ارائه خدمات ایجاد کنند. فضایی که در آن صاحب ایده نگران دزدیده شدن ایده یا تقلید ناشیانه دیگران از ایده خود نباشد.در کنار بها دادن و استقبال معنوی مدیران شهری از کسانی‌که در پی تجربه‌ای نو از کسب و کار می‌اندیشند یکی از وجوه اصلی توسعه اقتصاد شهری بر مبنای رقابت پذیری است. با افزایش کسب و کارهای مبتنی بر پارادایم‌های نوین اقتصادی و خدماتی که قبل از این ارائه نمی‌شده می‌توان امیدوار بود تا دانش آموزان و دانشجویانی که در حال حاضر به برنامه‌ریزی برای آینده خویش مشغول هستند بتوانند چشم‌اندازی را فراتر از وضعیت موجود در چرخه عرضه کالا و خدمات برای خود متصور شوند. نگاهی به اقتصاد آلمان و چند اقتصاد پیشروی دیگر نشان می‌دهد تنوع خدمات و طیف گسترده آن درشهرهای کوچک و بزرگ یکی از موتورهای پیشرفت اقتصاد آن کشورها بوده است تا جایی که هر شهر یا منطقه‌ آنچنان در ارائه نوع خاصی از خدمات پیشرفت کرده است که یک رقیب جدید برای ورود به بازار این کشورها با موانع بسیاری روبه‌رو می‌شود. این موانع تنها ناشی از قدرت رقابت‌پذیری همتایانشان در جوامع محلی است و نه سخت‌گیری‌های بروکراتیک به مانند آنچه در کشور ما وجود دارد.اگر روندهای ذره‌بینی که در برخی از شهرهای ایران و به طور خاص در اصفهان برای پایه‌گذاری ایده‌محوری و اهمیت دادن به خلاقیت باب شده است بتواند به حیات خود ادامه دهد می‌توان امیدوار بود که این نهال کوچک بدل به درختی پایدار در اقتصاد شهری اصفهان و شهرهای مشابه در کشور شود. آنگاه با قدرتمند شدن خرده بنگاه‌های اقتصادی و خدماتی نه تنها مشکل اشتغال و چرخه تولید و تقاضا در اصفهان حل می‌شود بلکه این شهر به صورت روزافزون نیازمند ورود ایده‌های جدید و جذب نخبگان از سراسر کشور و حتی جهان خواهد بود، از سوی دیگر رونق پایدار اقتصاد شهری دست تمنای مدیران شهری را از بودجه‌های ملی برخواهد گرداند و حتی آنها را درمقام ارائه‌کنندگان با کیفیت‌ترین خدمات شهری به‌شهروندان قرار خواهد داد.

اکوسیستم رقابت پذیرراسته‌های بازارعلیرضاپویانسباقتصادشهری
یک رسانه ای، استراتژیست، یک فعال محیط زیست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید