ویرگول
ورودثبت نام
Alireza Pooyanasab
Alireza Pooyanasab
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

عشق، قاب اصلی خبرنگاری

علیرضا پویانسب- پر از حاشیه و جنجال اصلا اصل کارش گاهی همین است از آن دست شغل‌هایی که بیرونش مردم را و درونش خودش را کشته آره از بیرون جذاب اما از درون پر از استرس و هیجان‌ گفته‌اند از خبرنگاری بنویسم و بگویم مشکلاتش چیست. خبرنگاری شغل مشکلات است هم همدرد مردم باید باشی هم همدرد خودت اصلا سنگ صبوری باید اصل بنایت باشد، همراه بودن و پیشقدم بودن برای بیان معضلات اصل کار است. آری خبرنگار یعنی رساندن فریاد مظلوم در سکوت یعنی میانجی‌گر در گره و دعواهای اجتماعی خبرنگار یعنی سکوت درست در فریادها!

آنچه آن بالا آمد نه بزرگنمایی است، نه شعار و نه اغراق آنها واقعیت یک شغل است واقعیتی شاید تلخ و گزنده از زندگی گروهی از انسان‌ها که از سر علاقه از سر اشتیاق به هیجان قلم به دست گرفتند و نوشتند از آنچه پیرامونشان گذشت، مطلع شدند بیش از دیگران ولی گاهی قادر نیستند کاری کنند، آنها روزی خود را به یک قلم سپردند تا چکه کند از نوک آن برایشان حلاویت یک زندگی، خبرنگاران مظلومند از هر نوعی که می‌خواهند باشند زنانشان به یک شکل و مردانشان به شکل دیگری!

خبرنگاری شغلی است که ضرر و زیانش برای کارشناسان، مسئولان و مدیران مجهول مانده، اما چرا چونکه هیچ یک از آنها در طول زندگی خود یک خط ننوشته‌اند و پای یک خط نوشته خود نایستاده‌اند آنها ساعت‌ها پشت در اتاق مسئولان به انتظاری بی حاصل ننشسته‌اند. راستی مسئولان و مدیران متوجه نیستند که برای رساندن پیامشام گاهی یک خبرنگاران چه تهدید‌هایی می‌شود و چه شب‌هایی برایشان نا ایمن می‌شود. برای همین است که سخن به مظلومیت خبرنگار می‌رسد برای آنهایی که در این زمینه تلاش کردند چیزی جز بغض حاصل نمی‌شود شاید باید گفت درد ما درد بي درمان ناشناخته بودن است، ناشناس‌هایی که به وقت کار همه آنها را می‌شناسند و بعد هیچ در هیچ، شما فقط به ترافیک شهر نگاه کنید تا مظلومیت یک خبرنگار برایتان مشخص شود. شما به صحنه یک جرم سری بزنید به حضور خبرنگار در یک مسابقه ورزشی و یا در نشست‌های خبری نگاه کنید همه پر از انتظارند و همه پر از صحبت ولی هیچگاه قرار نیست دردی از ما درمان شود.

اگر این گونه درد و دل می‌کنم اصلا قرار نیست بغضی داشته باشم یا حبی در کار باشد، اینها همه سختی‌هایی است که پیش پای یک خبرنگار قرار گرفته چه مشکلات برونی و چه مشکلات درونی، در ميان اين هياهو و غوغا سالاري ها دردت مي آيد وقتي كه قدم به سازماني مي گذاري و در بدو ورود، كسي كه شايد حتي نتواند نامش را بنويسد خود را حاكم بر روند كاري تو تصور كند! آنجاست كه آن رنج و درد ساليان كاري كه در دهه هاي اشتياق اطلاع رساني ما كم چيزي هم نيست، برای همین است که گاهی اتفاقات کوچک بغض مي شود و بعد تبديل به فرياد!

خبرنگاری حرفه‌ای سخت در کنار زیبایی‌های خاص خودش است که گاهی در جامعه ما از سختی کار خبرنگاران سخن به میان می‌آید و هرکس در حد شناخت خود از این شغل پردردسر، پراسترس و پرتنش و نیز شغلی که گاهی باوجود سختی‌های کشنده‌اش، شیرینی‌هایی نیز به همراه دارد، سخن گفته می‎شود؛ اما تا زمانی که افراد در این جایگاه قرار نگیرند و با سختی‌های آن دست‌وپنجه نرم نکنند، نمی‎توانند این شغل پرمشغله، سخت و کم‌درآمد را درک کنند.

خبرنگاران، مشکلات اجتماعی را جستجو می‌کنند، به واقعیت‌های تلخ پی می‌برند، مسائل و نیازهای جامعه را درک می‌کنند و برای انتشار آن خود را مسئول می‌دانند و چون رابط بین مردم و مسئولان هستند، نمی‌توانند بی‌تفاوت باشند و غفلت کنند، درنتیجه با قلم خود به جنگ کاستی‌ها، سهل‌انگاری‌ها و کمبودهای موجود می‌روند و گاهی هم در این راه تنبیه و تحقیر می‌شوند، اما باز دست از رسالت خود برنداشته و در راه اطلاع درست گام بر می‌دارند.

هنوز هم نمی‌داند چه بگویم، این كه هنوز خیلی از خبرنگاران بیمه درست و درمان ندارند و از داشتن یک دفترچه بیمه تامین اجتماعی عاجزند و منتظرند تا پیر و بازنشسته شوند تا شاید این دفترچه را ببینند شاید باورش سخت باشد ولی اتفاقی است که تا همین امروز رخ داده است، بگوییم از سوابق بیمه‌ای بیشتر خبرنگارها كه مثل دندان‌های ریخته دهانی پیر، نامرتب است؟ از روزهای عمر كه پای این شغل رفته و بیمه‌ای برایش نرفته است؟ برای همین است که هنوز هم نمی‌توان با اولیت مشکلات را دسته بندی کنم.

راستی اگر روزی بیکار شدیم، یا مطلبی نوشتیم که گفتند دیگر ننویس یا ظلم شد باید به کجا مراجعه کنیم اصلا جایی هست درد خبرنگاران را فریاد بزند اصلا کسی می‌داند ما همین امروز در همین شهر و استان یا کشور چند نفریم؟ این گفته‌ها اگر درد مشترک همه خبرنگاران نباشد حتما درد مشترک تعداد زیادی از آنها هست.

قاب اصلی خبرنگاری عشق است، لذت است و اعتیاد، کیفی که در یک تیتر جذاب است، حس خوبی که در یک مصاحبه چالشی است، آرامشی که پس از بهبود یک وضعیت بد پس از گزارشی خوب حاصل می‌شود همه اش انگار می ارزد به آن بیمه نبودن‌ها، حقوق نگرفتن‌ها و پشتوانه نداشتن‌ها!

خبرنگارخبرنگاریروز خبرنگارعلیرضاپویانسباصفهان تهران مشهد تبریز شیراز اهواز
یک رسانه ای، استراتژیست، یک فعال محیط زیست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید