#نارسایی_هیجانی، یک ساختار شخصیتی است که به عنوان یک ناتوانی بینشانه بالینی در شناسایی و توصیف هیجانها و احساسات فردی توصیف میشود. ویژگیهای اصلی آلکسیتایمیا عبارتاند از اختلال در #آگاهی_عاطفی، در #دلبستگی_اجتماعی و در رابطه #میانفردی. علاوه بر این، افراد مبتلا به آلکسیتایمیا همچنین دچار دشواری در #تشخیص و #درک احساسات دیگران نیز هستند، که نمودهای آن در نهایت به عنوان واکنشهای غیرهمدلانه یا واکنشهای احساسی غیر تاثیرگذار تعبیر میشوند. #آلکسی_تایمیا در حدود ۱۰٪ از جمعیت عمومی شایع است و با شماری از وضعیتهای #روانی دیگر به عنوان همآیند شناخته شده است.
🔸”آلکسی تایمیا” یعنی عدم توانایی در ابراز #احساسات. یعنی نارسایی هیجانی و یه بیماری بد روانی هستش. یعنی #احساسات و #هیجاناتمون رو قایم کنیم و هیجانات بقیه رو هم یا نخوایم و یا نتونیم ببینیم و بفهمیم!
🔸 حتماً تا الان پیش خودتون گفتید خوب خدا رو شکر من که این بیماری رو ندارم. می خندم، ناراحت میشم و شادی و غصه بقیه رو هم درک می کنم. پس تا الان هزارتا آفرین و ده ها برابرش شکر پروردگار به خاطر این نعمت.
🔸با اجازتون یه چند تا از نمونه های “آلکسی تایمیا” رو توی شرکت ها و سازمان ها بررسی کنیم.
🔸مدیری رو فرض کنید که به کارمنداش احترام میذاره، در مواجهه باهاشون مودبه. تا اینجا دمش گرم ولی علیرغم اینکه میدونه مشکل دارن و حتما میتونه اثرگذار باشه؛ تا حالا یک بار هم نشده که بره پیششون و ازشون بپرسه: مشکل و موردی هست که من بتونم کمکتون کنم؟ این مدیر به نظرم نشانه های مشخص “الکسی تایمی” داره؟!
🔸یا کارمندی رو فرض کنید که مدیرش و سازمانش رو دوست داره و نگران وضعیت و شرایط آینده سازمانش هست، حتما هم کمک هاش میتونه کلی راهگشا باشه ولی بازم نشده که تا حالا یکبار بره پیش مدیرش یا همکاراش و بگه ما چیکار کنیم میتونیم به دوران اوج برگردیم؛ یا ما چیکار کنیم یک مقدار از شرایط سختی که داخلش گیر کردیم رها بشیم.