«اگر شریعتی امروز در جامعه ما حضور میداشت، در حراست و حفاظت از بخش قابل ملاحظهای از نسل جوان دانشگاهی ما، نقش مثبتی ایفا میکرد و یک پل ارتباطی بین جامعه و دانشگاه میشد.»
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: دکتر علی شریعتی بدون شک یکی از چهرههای فکری اثرگذار در تاریخ معاصر ما است. گواه این امر ماندگاری نام او پس از گذشت چهار دهه است. هنوز هم آرا و آثار او مخاطبان گستردهای دارد. اما چرا؟ شاید اغراق به نظر برسد اما برخی بر این باورند که هنوز کسی نتوانسته جای شریعتی را پر کند.
از این رو، به سراغ حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی و از پژوهشگران مطالعات دینی و اجتماعی رفتیم تا از او در خصوص این که «نسل امروز ما چقدر میتواند با تفکر شریعتی وارد دیالوگ شود؟» و آیا او هم همنظر است با کسانی که میگویند «جای خالی شریعتی هنوز توسط متفکر دیگری پر نشده است» سوال کنیم که البته او دیدگاه قابل تأملی پیرامون این موضوع دارد که خواندنی است.
جناب معادیخواه، به اعتقاد شما چرا پس از چهار دهه هنوز کسی نتوانسته جای شریعتی را پر کند؟
دکتر شریعتی در یک دوره تاریخی خاص و متفاوت درخشید. این در حالی است که ما امروز در شرایط متفاوتی در مقایسه با آن دوره قرار داریم. بعد از انقلاب بسیاری چیزها تغییر کرد، ایرانِ امروز، یک انقلاب را پشت سر گذاشته است، بنابراین، تحولاتی در ذائقه و نیازهایش پیدا شده است؛ یکی از برجستهترین تحولات این است که جامعه امروز دیگر همچون گذشته بهکاریزماسازی علاقهای ندارد. روزی که دکتر شریعتی در آسمان فکر و فرهنگ ایران درخشید، جامعه بشدت کاریزماپرور بود. امروز آن شرایط نیست که البته اتفاق مثبت و مبارکی است. بنابراین طبیعی است که امروز کسی نتواند جای شریعتی را پر کند.
فارغ از شرایط تاریخی خاص، خود شریعتی و اندیشه او چقدر در ماندگاریش اثرگذار بود؟
خود شریعتی هم ویژگیهای ارزشمندی داشت که توانست مخاطبان بسیاری را گرد خود جمع کند اما این به این معنا نیست که آسمان تاریخ ایران یک ستاره داشته است؛ نباید آسمان پرستاره فرهنگمان را فقیر نشان دهیم، تجلیل از دکتر شریعتی نباید به تحقیر خودمان بینجامد. برای مثال، اگر مخاطبان دکتر شریعتی را با مخاطبان مرحوم راشد مقایسه کنیم، در خواهیم یافت که تنها شریعتی از امتیاز مخاطبان گسترده برخوردار نبود؛ راشد هم سخنوری بود که تقریباً همه ایران هر شب جمعه مخاطبش بودند.
شریعتی از معدود متفکرانی است که ضمن این که به جامعه روشنفکری تعلق دارد، توانسته با عامه مردم هم ارتباط برقرار کند و به نوعی حلقه واسط جامعه نخبگی و توده مردم شود. فکر میکنید این ویژگی او آیا میتواند وجه ممتاز او باشد چنانکه کسی نتوانسته تاکنون جایش را پر کند؟
بر خلاف اظهار نظر شما، معتقدم که دکتر شریعتی در بعضی از موضوعات بین خود و بخش عظیمی از تودههای جامعه دیوار درست میکرد، این که زبان دکتر شریعتی فراتر از نخبگان دانشگاهی است، درست است اما این که او ارتباطش با تودهها ارتباط فوقالعادهای بود، نکتهای است که من در خصوص آن حرف دارم. در اولین دیداری که با دکتر شریعتی داشتم، همین بحث پیش آمد و او تأکید کرد که باید با تودهها ارتباط برقرار کنیم و شاهد آورد که در مشهد رضوی در یک روز، بیست هزار نفر وارد و خارج میشوند و عنوان کرد که این رقم نشانه این است که اگر ما با توده مذهبی ارتباط برقرار کنیم، میتوانیم بسیار مؤثر باشیم که البته من در آن دوره به ایشان نقد کردم و گفتم شما تعداد زیادی از این تودهها را از دست دادهاید و بخش زیادی از تودهها با شما در وضعیت ستیز قرار گرفتهاند، مثلاً همان موقع که حسینیه ارشاد پر از جوان دانشگاهی میشد در جنوب تهران مهدیه مرحوم کافی پر از متدینینی میشد که مخالف شریعتی بودند. بنابراین به اعتقاد من، این بحث نیاز به گفتوگوی بیشتری دارد.
مردم که همه از یک جنس نیستند شاید بتوان گفت بخشی از مردمی که مقداری وارد حوزه روشنفکری دینی شده بودند و چنین گرایشی داشتند، مخاطب شریعتی بودند اما بخش زیادی از جامعه متدینین ایران، گاه شریعتی را تهدیدی برای مذهب قلمداد میکردند (البته این ضعف او نبود). به نظر من این از آثار انقلاب اسلامی بود که این دیوار را فروریخت؛ به طوری که روزی که دکتر شریعتی زندگی را بدرود گفت، هم گروه حسینیه ارشادیها و هم گروه مرحوم کافی هر دو، پیکر شریعتی و کافی را بهانه یک هدف کرده بودند و هر دو از نام و یاد شریعتی و مرحوم کافی توأمان در راه انقلاب بهره میگرفتند.
امروزه، در کدام حوزه، جای خالی شریعتی را بیشتر احساس میکنید؟
اما و اگرها در تاریخ خیلی به راحتی صورت نمیگیرد. علاوه بر این، خود دکتر شریعتی هم رندی خاصی داشت و این از ویژگیهای خاص شخصیتیشان بود که این امر، پاسخ به پرسش شما را دشوارتر میکند. با این حال، تصور من این است که اگر او امروز در جامعه ما حضور میداشت، در حراست و حفاظت از بخش قابلملاحظهای از نسل جوان دانشگاهی ما، نقش مثبتی ایفا میکرد و یک پل ارتباطی بین جامعه و دانشگاه میشد و من در این زمینه جای او را خالی میبینم و معتقدم اگر میبود؛ احتمالاً میتوانست خیلی مفید و اثرگذار باشد.