تکنوکرات در سطح کلان کسی است که فن، تکنیک، فن آوری و ماشین را در مدیریت به کار میگیرد. اهمیت تکنو کراتها از این باب است که آنها متخصصینی هستند که با اتکاء بر تواناییهای خود در مدیریتهای صنعتی، بر تصمیمگیریهای سیاسی و رفتار دولت اثرگذارند.
نتیجه رشد و توسعه مدرنیته ظهور نوعی از حاکمیت برمبنای تفکر «فن سالار» بود که «تکنوکراسی» نام گرفت.
تکنوکراسی که بر گرفته از تکنوکرات است از واژه یونانی «Tekne» به معنای فن و «Kratos» به معنای حکومت و فرمانروایی، ترکیب یافته است. اصطلاح تکنو کراسی به طور خلاصه به معنای فرمانروایی تکنیک و تکنیسینهاست. و بر این اساس باید متخصصان و آگاهان در رشتههای مختلف، تدبیر امور سیاسی، اقتصادی و اداری را به دست گیرند.
تکنوکراسی یا حاکمیت تکنوکراتها دارای مزایای قابل توجهای است. به طور مثال:
اما برخی از جامعه شناسان و سیاست مداران نگاه خوبی نسبت به تکنوکراسی ندارند. به طور مثال «آلوین اِم واین برگر» میگوید: «تکنوکراتها میتوانند سؤال و حتی سؤالاتی مهم را مطرح کنند ولی پاسخ به آن سؤالات بر عهدۀ آنها نیست. بنابراین اعطای حق سیاستگذاری عمومی به تکنوکراتها مسئله ساز میشود.»
یا «برنارد کریک» در کتابی تحت عنوان «در دفاع از سیاست» آورده است: «تکنو کراسی به عنوان یک سبک فکری و یک مرام اجتماعی بر این باور است که همه مسایل مهم تمدن انسانی، مسائلی فنی است که با دانش موجود و با دانش سریع الوصول قابل حل میباشد. در این دیدگاه، سیاست قابل تقلیل به یک علم است که در آن تصمیمات سیاسی باید محصولات آزمایشها و استدلالهای علمی و کاملاً مستقل از تمایلات و عواطف انسانی باشد. جهاننگری تکنوکراتیک به گونهای ناخودآگاه مبنی بر قائل شدن به ماهیت فنی برای همه مشکلات و مسائل است. از نظر تفکر تکنولوژیک مدیریت امور را همواره میتوان از سیاست جدا کرد و البته هنگامی که چنین شد دیگر کاری باقی نمیماند که مدیران بهتر از سیاستمداران انجام ندهند.
این دیدگاه خدمتکاری است که نه تنها میخواهد با اربابان خود برابر شود، بلکه احتمالاً مایل است او را به کناری زند و خود ارباب شود. بنابراین یک مدیر اجرایی تکنوکرات، دغدغههای سیاستمداران را کمتر به رسمیت میشناسد و آنان را به ناآگاهی، کندی، و نظریهپردازی کسالتآور متهم مینماید.
در نتیجه تکنو کراسی ارتباط بسیار نزدیکی با علم زدگی دارد. مدیریت بر اشیاء مقدم بر مدیریت بر انسانهاست و فرد تکنوکرات تصور میکند بهتر از بقیه، نیازها را میفهمد و این اعتقاد به خویش در فرد تکنوکرات مخرب میباشد. بنابراین مجموعه این عوامل باعث ظهور ناکامیهایی در این نظریه گشته است که میزان نفوذ آن را به شدت کاهش داده است و از اعتبار آن کاسته است.