پویان
پویان
خواندن ۱۴ دقیقه·۶ سال پیش

مهم ترین دلیل عقب ماندگی ما: آموزش و پرورش!!

هم‌وطن عزیزی مطلب قابل تأمّلی رو با همین عنوان منتشر کرد و به طور خودمونی به برخی از مشکلات سیستم آموزشی اشاره کرد. منم این‌جا به تعدادی مشکل دیگه اشاره خواهم کرد. بعید می‌دونم این مطلبم باعث بشه تغییری توی سیستم آموزشی ایجاد بشه امّا هدفم اینه که تغییری توی نگرش والدینی که فرزندی دانش‌آموز دارن ایجاد کنه.

مهم‌ترین مسئله از نظر من اینه که فضای مدارس ما بی‌نهایت تک‌بُعدی هست. هر دانش‌آموز صرفاً می‌ره مدرسه، دروسی مثل ریاضی و ادبیات و... رو می‌خونه، چندتا امتحان می‌ده و بر می‌گرده خونه. امّا آیا واقعاً سواد یعنی همین؟
زمانی به کسی «باسواد» گفته می‌شد که صرفاً بتونه بخونه و بنویسه. امّا امروز سواد به شکل دیگه‌ای تعریف می‌شه و ابعاد مختلفی هم داره: سواد اجتماعی، سواد عاطفه‌ای، سواد اقتصادی، سواد رسانه‌ای، سواد تربیتی و... امّا متأسّفانه تو مدارس خیلی خیلی کم به این ابعاد پرداخته می‌شه و بیشتر زمان مدرسه صرفاً به همون یاد دادن خوندن و نوشتن و حساب (اون هم به شکلی بی‌اندازه کلیشه‌ای) اختصاص پیدا می‌کنه.
از یه طرف مسئولین مرتّب تأکید می‌کنن که باید جوان‌ها به کارآفرینی رو بیارن و مشکل بیکاری از این راه حل بشه، امّا از اون‌طرف هیچ‌کس نمی‌پُرسه که مگه یه جوان کارآفرین نیاز نداره با مدیریت، اقتصاد، تعامل با دیگر افراد، سخنوری و... هم آشنا باشه؟ چرا توی مدرسه با هیچ‌کدوم از این مسائل آشنا نشده؟ کارآفرینی به کنار، بریم اصلاً سراغ مهندسی که رشته‌ی خودم هم هست. یه مهندس باید توی انجام کار تیمی عالی باشه. امّا تو مدرسه چکار می‌کنن؟ معلّم برای سنجش دانش‌آموزها یه سؤال می‌نویسه پای تخته، به دانش‌آموزها می‌گه هر کدوم یه برگه بردارن، بدون سر و صدا و بدون این که بغل‌دستی‌شون ببینه شروع کنن به حل کردن سؤال و هرکس زودتر حل کرد مثبت می‌گیره! واقعاً فایده‌ی این کار چیه؟ کاش معلّم‌ها میومدن بجای این کار، یه مسئله‌ی طولانی رو می‌دادن به کلّ کلاس تا تمام دانش‌آموزها با هم‌کاری و هم‌فکری هم مسئله رو حل کنن و در نهایت یا همه پیروز باشن یا هیچ‌کس (نهایتاً اگه جمعیت کلاس بیش از حد زیاد هست می‌شه کلاس رو به چند گروه تقسیم کرد). اونم نه حتّی برای یک روز. اگه لازم شد حتّی یک هفته رو مسئله وقت بذارن! چون اینه که شرایط واقعی برای یه تیم مهندسی رو شبیه‌سازی می‌کنه و به هرکس یاد می‌ده بتونه نه به عنوان یه فرد بلکه به عنوان عضوی از تیم فعّالیت کنه و منافع خودش رو توی منافع تیم ببینه و درک کنه کنه پیروزیش توی پیروزی کلّ تیم هست و شکستش هم توی شکست کلّ تیم. امّا متأسّفانه بجای این کار، دانش‌آموزها طوری بار میان که فقط یاد بگیرن انفرادی کار کنن و سعی کنن بقیه رو پشت سر بذارن. ما هیچ‌وقت توی مدرسه یاد نگرفتیم کاری رو تیمی انجام بدیم. تمام استراتژی‌مون این بوده که سینه خیز بخواب روی برگه‌ات که بغل دستیت نبینه و تند تند مسئله رو حل کن چون فقط یه مثبت داده می‌شه و یا تو باید اون مثبت رو ازآن خودت کنی یا یکی دیگه!
از بحث کار تیمی رد بشیم. اصلاً کار یه مهندس چی هست؟ توی یه عبارت بخوام خلاصه کنم: «حلّ مسئله». تمام کاری که یه مهندس می‌کنه اینه که با مسئله‌ای روبه‌رو بشه یا بعضاً خودش مسئله‌ای رو خلق کنه؛ اون مسئله رو تحلیل کنه و در نهایت حلّش کنه. این پروسه ممکنه روزها، هفته‌ها، ماه‌ها یا حتّی سال‌ها طول بکشه. امّا روشی که توی مدارس پیش گرفته می‌شه 180 درجه مخالف این هست! بجای این که از دانش‌آموز خواسته بشه که مسئله‌ای رو با حوصله تجزیه و تحلیل کنه و حل کنه، فقط می‌خوان فلان "نکته‌ی تستی" مال فلان مسئله‌ی خیلی خاص رو حفظ باشه که اگه تو کنکور ازش سؤال اومد بتونه توی 5 ثانیه گزینه‌ی درست رو انتخاب کنه. چرت و پرت محض! واژه‌ی «ریاضی» از «ریاضت» میاد. ریاضت یعنی سختی، کوشش و سعی (تعریف فرهنگ معین). ریاضی یعنی این که یه مسئله رو حتّی اگه شده سال‌ها روش وقت بذاری تا حلّش کنی؛ یعنی چی که تو کنکور از دانش‌آموزها می‌خوان مسائل ریاضی رو تو 5 ثانیه حل کنن؟ یعنی چی که ماشین حساب نمی‌شه برد سر جلسه؟ حفظ کردن فرمول‌ها و ثوابت به چه دردی می‌خوره؟ منِ مهندس وقتی به یه مسئله‌ی ریاضی بر می‌خورم، یه ماشین حساب مهندسی کنار دستم هست و چندتا برگه‌ی فرمول و ثوابت. حتّی اگه ماشین حسابم کم آورد، «Ctrl+Alt+T» و ترمینال باز می‌شه؛ تایپ می‌کنم "python3" و محاسبات رو می‌سپارم دست کامپیوتر. مگه دیوانه هستم کاری که کامپیوتر می‌تونه برام انجام بده رو خودم دستی انجام بدم؟ مگه الآن قرن نوزدهم هست؟ برای چی از دانش‌آموز بیچاره می‌خوان حتّی یه ضرب چند رقمی رو هم سر کنکور با دست انجام بده؟! فایده‌اش چیه؟! یا راجع به حفظ کردن فرمول‌ها و ثوابت گفته می‌شه یه روز خبرنگاری از آینشتاین می‌پرسه بار الکتریکی یه الکترون چقدره (بچه‌های سوّم دبیرستان مجبورن حفظ باشن! فکر کنم 1.6e-19 بود.). آینشتاین می‌گه نمی‌دونم! و در جواب تعجّب خبرنگار می‌گه: «چرا باید چیزی که توی کتاب‌ها نوشته شده رو حفظ کرد؟» باز خود من به فیزیک علاقه دارم و مسائل فیزیکی زیادی حل می‌کنم. امّا حتّی یک فرمول رو هم حفظ نیستم! موقع حلّ مسئله، به هر فرمولی نیاز داشته باشم یا پیش خودم اثباتش می‌کنم و فرمول رو به دست میارم، یا چندتا کتاب مرجع (مثل مرجع کامل فرمول‌های فیزیک کمبریج از گراهام ووان) تو کتاب‌خونه‌ام دم دست دارم و به اونا سر می‌زنم، یا سرچ می‌کنم! برای چی باید الکی ذهن خودم رو با مُشتی حفظیات پر کنم؟

کاری که مدارس از یه دانش‌آموز انتظار دارن انجام بده اینه که یه کامپیوتر باشه! مُشتی حفظ کردنی رو بریزه توی حافظه‌اش، گاهی یه سری اعمال منطقی رو هم روی بعضی‌هاشون به صورت ذهنی انجام بده و هروقت هم ازش خواستن خروجی رو بریزه روی برگه! در حالی که توی صنعت، ما خودمون کامپیوتر داریم که تمام این کارها رو بکنه و اونم خیلی سریع‌تر و دقیق‌تر از انسان! نیروی انسانی رو برای کاری استخدام می‌کنیم که کامپیوتر از انجامش عاجز هست و فقط از عهده‌ی یه انسان بر میاد: تحلیل!
کاش آموزش و پرورش به دانش‌آموزها یاد می‌داد چطوری یه انسان باشن؛ نه یه کامپیوتر!

کاش معلّم‌های عزیز همیشه موقعی که وظیفه‌ای رو به دانش‌آموزهای می‌دادن، همراهش این سؤال رو هم از خودشون می‌پرسیدن: «این کاری که من الآن به بچّه‌ها گفتم انجام بدن رو یه نرم‌افزار کامپیوتری با هوش مصنوعی می‌تونه انجامش بده یا نه؟!» اون زمان می‌تونید پیش خودتون قضاوت کنید که چه میزان از وظایفی که برای دانش‌آموزها تعیین کردید داره از اون‌ها به عنوان یه انسان استفاده می‌کنه و قدرت تجزیه و تحلیلشون رو درگیر می‌کنه و چه میزان داره اون‌ها رو تشویق می‌کنه که بجای انسان، یه هارد اکسترنال یا یه پردازنده‌ی منطقی باشن!! امتحانی که با تقلّب کردن از روی جزوه و کتاب می‌شه ازش 20 آورد واقعاً به چه دردی می‌خوره؟ اون کتاب و جزوه همیشه وجود داره و می‌شه از روش کپی کرد؛ چرا باید محتواش رو حفظ کنن و عینا روی برگه بازنویسی کنن؟ دستگاه کپی رو قبلاً برای این کار اختراع کردیم!

نه انتظار دارم با این مطلبی که نوشتم آموزش و پرورش بیاد تغییر رویه بده، نه انتظار دارم کنکوری که افراد و مؤسّسات مختلف دارن ازش میلیاردی پول در میارن به این راحتی حذف بشه! مخاطب پدر و مادرهایی هستن که در حال حاضر (یا توی آینده‌ای نزدیک)، صاحب فرزندی محصّل هستن. به احتمال زیاد تمام چیزی که دوست دارید اینه که فرزندتون خوب درس بخونه، بهترین نمرات رو بیاره تا بتونید جلوی فامیل ازش تعریف کنید! امّا یه بار از خودتون بپرسید آخرش که چی؟ خواسته‌ای که ازش دارید در آینده چقدر به درد زندگیش می‌خوره؟ جک ما (مؤسّس alibaba.com و یکی ثروتمندترین افراد جهان) حرف جالبی زده:

I told my son: you don’t need to be in the top three in your class, being in the middle is fine, so long as your grades aren’t too bad. Only this kind of person has enough free time to learn other skills.
به پسرم گفتم: نیازی نیست توی کلاستون جزء سه نفر برتر باشی؛ تا وقتی نمراتت خیلی بد نشن، متوسّط بودن خوبه. فقط یک همچین شخصی [دانش‌آموزی متوسّط] اون‌قدر زمان آزاد داره که سایر مهارت‌ها رو هم یاد بگیره.

به فرزندتون کلّی فشار میارید که بره مدرسه‌ی تیزهوشان (اینم خودش یکی دیگه از افتضاحات سیستم آموزشی ما! روشی منسوخ که دیگه کمترجایی از جهان استفاده می‌شه)، سفت و سخت درس بخونه، کلّی کلاس کمک‌آموزشی بره، معدّلش از 20 پایین‌تر نیاد. این رو براش تبدیل به ارزش می‌کنید! بهش تلقین می‌کنید که تمام کاری که باید توی این دنیا انجام بده درس خوندن هست و تمام ارزشش هم با نمره‌ی روی کارنامه‌اش مشخّص می‌شه! مهم نیست چه استعداد یا علایقی داره، جز معدّلش، هیچ‌چیز هیچ ارزشی نداره... امّا آخرش که چی؟ فرزند شما هیچ زمانی برای یادگیری هیچ مهارت دیگه‌ای رو نداشته! نمی‌تونه با دیگران راحت تعامل داشته باشه؛ از پس یه سخنرانی 5 دقیقه‌ای بر نمیاد؛ بلد نیست گروهی رو مدیریت کنه؛ هیچ دانشی از اقتصاد نداره؛ سواد رسانه‌ای خیلی ضعیفی داره؛ هیچ فن و حرفه‌ای هم بلد نیست! بدون شما ممکنه یک ماه هم نتونه زنده بمونه! بعد شروع می‌کنید به نالیدن که چرا نسل جدید فلانه! خوب نسل جدید رو خودتون این شکلی تربیت کردید!! چیزی که دارید می‌بینید دقیقاً حاصل تربیت خودتون هست!

راه حل چیه؟ کاری که آموزش و پرورش متأسّفانه انجام نمی‌ده رو شما انجام بدید! هیچ عیبی نداره اگه معدّل فرزندتون بجای 20 بشه 16! زمان آزادی که با از دست دادن این 4 نمره به دست میاد می‌تونه صرف چیزای خیلی مهم‌تری بشه. مثلاً برخی از پیشنهادهای من:

  • بهش مهارت‌های تعاملات اجتماعی رو آموزش بدید. اجازه بدید توی جمع‌های مختلف حضور داشته باشه؛ بتونه صحبت کنه، استدلال کنه، نقد کنه و دفاع کنه.
  • روی هوش هیجانی (EQ) کار کنید.
  • توی دنیای امروز رسانه‌ها نقش مهمّی دارن. لازمه که هرکس سواد رسانه‌ای قابل قبولی داشته باشه. فرزند شما باید بتونه پیام‌هایی که از طریق رسانه‌ها دریافت می‌کنه رو تحلیل کنه، ارزیابی کنه، راست و دروغ رو تشخیص بده و...
  • باید بتونه تفکّر خلّاقانه داشته باشه. از ایده‌پردازی نترسه و اصطلاحاً خارج از جعبه فکر کنه. توانایی حلّ مسئله داشته باشه و...
  • باید بتونه تفکّر نقّادانه داشته باشه. بدون پیش‌داوری فکر کنه. سؤالات هوشمندانه‌تری بپرسه و پاسخ‌های بهتری بده. مغلطه‌ها رو تشخیص بده و...
  • اعتماد به نفس رو توی وجودش تقویت کنید. باید خودش رو باور داشته باشه.
  • اون رو با مفاهیم اقتصاد آشنا کنید. عرضه، تقاضا، سود، سرمایه‌گذاری و...
  • مهارتش توی مدیریت رو تقویت کنید. اجازه بدید مسئولیت‌هایی رو به دوش بکشه، تصمیماتی رو به عهده بگیره و حاصل مدیریتش (خوب یا بد) رو از نزدیک لمس کنه.
  • در حال زندگی توی عصر ارتباطات هستیم. لازم هست بتونه در حدّ نیازش با کامپیوتر کار کنه. داشتن مهارت‌های ICDL و کمی هم برنامه‌نویسی مقدّماتی برای هر کسی لازم هست. مارک زاکربرگ مدیرعامل Facebook می‌گه: "تا 15 سال دیگه، برنامه‌نویسی رو مثل خوندن و نوشتن یاد خواهیم داد... و تعجّب خواهیم کرد که چرا زودتر شروع نکردیم."
  • با تحقیق و خودآموزی نباید بیگانه باشه. توی دانشگاه خیلی به دردش می‌خوره. قرار نیست همیشه منبع معیّنی جلوش باشه و از روش بخونه یا معلّمی باشه که بهش یاد بده. باید بتونه خودش بره دنبال چیزی که می‌خواد یاد بگیره. ازش بخواید راجع به موضوعات مختلف تحقیق کنه یا مطلبی رو از طریق خودآموزی یاد بگیره.
  • ثابت شده (1 و 2) که نواختن سازهای موسیقی تأثیر مثبت زیادی روی مغز داره. متأسّفانه برخلاف بسیاری از کشورهای پیشرفته، توی مدارس ما خبری از موسیقی نیست. بجاش بهتره خودتون به فکر باشید.
  • از زبان انگلیسی هرگز غافل نشید. 52.4% محتوای همین وب که الآن داخلش مشغول خوندن این مطلب هستید به انگلیسی هست (دو رتبه‌ی بعدی: 6.3% آلمانی، 6.2% روسی؛ فارسی هم فقط 1.9% - آمار سال 2018). داشتن تسلّط به این زبان یه نیاز هست نه یه انتخاب. چه توی زندگی شخصی، چه توی تحصیل - از دبیرستان تا دکترا - و چه برای کار به دردش می‌خوره.
  • ضرری نداره اگه توی اوقات فراغتش مهارت‌هایی مثل اصول کمک‌های اوّلیه (توی هلال احمر آموزش می‌دن)، شنا، اصول بقا، آشپزی (نه فقط برای دخترها)، دفاع شخصی و رو هم فرا بگیره.

و مهم‌تر از همه اینه که هیچ کدوم از این‌ها به زور نمی‌شه! صبح تا ظهر بره مدرسه، ظهر بره کلاس کامپیوتر، عصر از اون‌جا بره کلاس زبان، تعطیل که شد بره کلاس موسیقی... این شکلی هم نه تنها کمکی بهش نکردید بلکه نتیجه‌ی عکس هم خواهید گرفت. باید خودش به این درک برسه که چی رو نیاز داره یاد بگیره، چه وقت و چطوری! نقش شما اینه که راهنماش باید تا به این درک برسه.

و کلام آخر این که باور کنید تنها راه موفّقیت توی دنیا، دکتر یا مهندس شدن نیست! فرزند شما می‌تونه یه ورزشکار قهرمان باشه، یه ژورنالیست پرجرأت، یه مترجم دقیق، یه بازاریاب زیرک، یه فروشنده‌ی حرفه‌ای، یه کارآفرین خوش ایده، یه مدیر قدرتمند، یه نقّاش خوش‌ذوق، یه موزیسین خوش‌دست، یه گرافیست خلّاق، یه کارگردان معروف، یه نویسنده‌ی پرآوازه یا... و برای هیچ‌کدوم از این‌ها نیازی نداره بدونه انتگرال جزء به جزء توابع وارون‌مثلّثاتیِ هایپربولیک رو چطوری حساب می‌کنن!! حتّی اگه بحث درآمد هست، مطمئن باشید یکی که توی فروشندگی استعداد داره و می‌ره سمت همین حِرفه، خیلی ثروتمندتر و موفّق‌تر از کسی خواهد شد که از سر اجبار و اکراه، به زور فرستادنش دانشگاه و داره مهندسی می‌خونه! ببینید فرزندتون به چی علاقه داره و توی چی استعداد داره بفرسیدش به همون سمت. زندگیش رو فدای چشم و هم‌چشمی نکنید! اینشتین می‌گه:

هرکسی یک نابغه است. امّا اگه یک ماهی را بر اساس توانایی‌اش در بالا رفتن از یک درخت قضاوت کنید، تمام زندگی‌اش را با این باور زندگی خواهد کرد که یک احمق است.

دوست دیگری هم مطلبی بسیار مفید و بیشتر با محوریت آموزش عالی منتشر کرده:

https://virgool.io/@behradx/%D8%B4%DA%A9%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D9%82%D9%84%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%85-lj6ow5m2yvfo


آموزش و پرورشمدرسهدانش آموزدرسکنکور
برنامه‌نویس، نِردی-گیک و شیفته‌ی دانش، فن‌آوری، اخترشناسی و فیزیک | https://P74.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید