درباره خانم Y
درباره خانم Y
خواندن ۲ دقیقه·۱ ماه پیش

امتداد خانه پدری

در منزل پدری همیشه سعی می کردم اگر کاری که میخواستم انجام دهم باب میل بابا نبود با پنهان کاری و ماست مالی یا هر ترفند دیگری که در چنته داشتم کار را طوری ختم به خیر کنم که هم دل خودم راضی باشد هم بابا.

بماند که خیلی وقت ها زور بابا می چربید و به آنچه می خواستم نمی رسیدم و کار به قهر می کشید.

بابا زود جوش می آورد.این بود که همیشه باید مراعات می کردیم که چه بگوییم و چه نگوییم.چون قهر و اخم و تخم بابا خیلی بد بود.

مامان هم از این اخلاق بابا ناراضی بود و این که بی جهت بند هر چیزی می کرد باعث می شد همیشه مامان از او گلایه داشته باشد.گفته بودم که خشم میراث خانوادگیمان بود و بابا که پسر ارشد آقاجان بود تمام و کمال ارث پدر را بالا کشیده بود.می شود گفت بابا همه چیزش شبیه آقاجان بود.چهره اش، سبیل هایش، خشمش ، اهل خانواده بودنش.

همین منی که دائما در حال راضی نگه داشتن بابا بودم .وقتی کارم به مامان که زور بازویش کمتر بود و نرم خو تر بود می رسید.توپم پر می شد و شبیه بابا و آقاجان می شدم .انگار دو نفر بودم یک آدم ظالم و یک آدم مظلوم.

این را در جلسات مشاوره فهمیدم.متوجه شدم همان طور که یک توسری خور درون دارم که دائما بله قربان می گوید و در حال راضی کردن اربابش هست.یک روی قلدر هم دارم که عموما برای مامان (مظلوم ترین مظلوم عالم)رو می شود.یک آن از خودم ترسیدم.مثلا اگر والد شوم امکان دارد برای فرزندم این روی قلدری ام را بالا بیاورم.و یک موجود حرف شنو برای خودم و زورگو برای کسانی که قدرت کمتری دارند بار بیاورم؟!

ناگفته نماند که در موقعیت فعلی تو سری خوری بنده ملس ترست.و از وقتی ازدواج کرده ام بازیگر نقش اول توسری خور خاندان آقای x شده ام.ینی این که تازه فهمیده ام از همان اول چقدر تلاش کرده ام آقای x و خانواده اش از من راضی و خشنود باشند و دوستم داشته باشند و چقدر سعی کرده ام توقعاتشان را برآورده کنم.بماند که از یک جایی به بعد فهمیدم هیچ وقت راضی نمی شوند و دائما طلب کارند.و بعد تصمیم گرفتم این نقش میلیاردی را واگذار کنم .

من نباید زور بگویم چون اگر زور بگویم فرزندی مطیع و توسری خور یا زورگو بار می آورم.

من نباید حرف زور بشنوم چون اگر زیر بار زور بروم و بخواهم زورگو را راضی کنم فقط و فقط خودم را فرسوده می کنم.من فقط و فقط باید مطیع عقل و دل خود باشم.و آنچیزی را انجام دهم که من را خوشحال می کند و به سود خودم و آیندگانم هست.در غیر این صورت نسل آینده من مطیع و توسری خور یا زور گو می شود.که البته هیچ کدامشان خوب نیست.

به نظرم برای این که نسل سالمی داشته باشیم بهترست اصول ابراز صحیح خود را آموزش دهیم.باید از خانم مشاور بپرسم که چطور یک الگوی خوب در این زمینه باشم.



علاقمند به هنر ، نگارش و هر آنچه که شادی را مهمان قلب انسانی کند.?وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنحیدن?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید