خانم y و آقای x تصمیم داشتند بچه دار شوند.این که به x و y تفکیکشان می کنم آنچنان رایج نیست معمولا به صورت خانم و آقای x عنوان می شوند اما من اینطور می گویم تا مشخص شود هر دو این مسئولیت بزرگ را پذیرفته اند.
به نظرم مسئولیت بسیار خطیریست من به عنوان خانم y باید یک انسان را تربیت کنم و این اصلا و ابدا چیز کمی نیست.چون حرف فقط تربیت یک انسان نیست حرف تربیت یک نسل است و خب اگر سهوا یا عمدا دچار اشتباهی شویم حتی وقتی نیستیم هم از آن دنیا مورد عنایت نوه و نتیجه و عروس پسر و ... قرار خواهیم گرفت .
دیده ام که می گویم.مثلا مامان همیشه از این که پدرم زود از کوره در می رود شاکیست و هر بار که پدرم با او تندی می کند روح اجداد پدرم را به شدت مورد عنایت قرار می دهد . چون می داند کار از کجا آب می خورد.چه می شود کرد خشم میراث خانوادگی ماست.پدرم عصبیست ، پدربزرگم عصبی تر ، و پدر پدر بزرگم عصبی ترررر تا برسیم به بنیانگذار اصلی خشم در خاندانمان.پدرم و پدربزرگم و ... همه به نحوی قربانی خشم اند و در عین حال خشمگین.اینست که می گویم حرف سر تربیت یک نسل است و باید قضیه را از بالا به صورت یک کل منسجم دید.
در نوشته قبل گفتم که اخیرا سعی می کنم بیشتر خودم باشم و این آقای x را کلافه می کند او دوست دارد من همیشه شبیه او باشم حتی وقتی مرتکب اشتباهی می شود .
مثلا من دست و دلبازم و او حسابگر .او دوست دارد حساب و کتاب را به من هم بیاموزد غافل از این که من همیشه از حساب و کتاب متنفر بوده ام. اگر قرار بود یاد بگیرم که در ۴ سال دبیرستان و ۴ سال کارشناسی در رشته ریاضی قله ای فتح می کردم، بماند که من تپه هم فتح نکردم چه رسد به قله.چه کنم دیگر حسابم ضعیف است.
من دوست دارم به کسانی که دوستشان دارم بی حساب و کتاب محبت کنم و هدیه بدهم.سرشتم اینطورست؛ بابا هم همینطورست کسی را دوست داشته باشد با جان و دل هوایش را دارد.بله محبت هم میراث خانواده ماست.بابا با محبت است مادربزرگم با محبت تر است و مادر مادربزرگم با محبت ترررر ... تا برسد به بنیانگذار محبت در خاندان ما.که به نظر من الان جایش خیلی خوبست .هر بار که ما حال هم را با محبت خوب می کنیم باد به غبغب می اندازد و به فرشته ها می گوید یادداشت بفرمایید یک امتیاز مثبت .و به امکاناتش در بهشت اضافه می شود.مثلا تا دیروز خانه اش درخت موز و انبه نداشته .ما که محبت می کنیم دستور از بالا می رسد که یک درخت موز و انبه در حیات خلوت جد بزرگ بکارید تا حالش را ببرد .بله ما زحمتش را می کشیم موز و انبه اش مال ایشان می شود.😀
جدای از شوخی و مزاح ،من این خود بخشنده ی مهربان را دوست دارم.و دوست دارم فرزند من و نسل های بعد از من هم بخشنده و مهربان باشند . اینست که دل به درس حساب نمی دهم و بر آنچه هستم پافشاری می کنم حتی اگر به مذاق آقای x خوش نیاید.