در جمع دوستانی که دارم هروقت صحبت از موضوعی پیش میاد که نباید اون موضوع نقل بشه، کسی از لفظ "بین خودمون باشه" استفاده نمیکنه.
به این معنی که به صورت پیشفرض ما همه چیز رو غیر قابل افشا میدونیم. البته همیشه اینطور نبودیم و کلی زمان برده تا یاد بگیریم اینجوری بهتره و رابطه و آرامش اون در گرو ایجاد یک فضای روانی امنه.
این موضوع به روابط جدیدمون هم تعمیم پیدا می کنه و قرار نیست تاخر ورود افراد به جمع ما واجد این اصل
رابطه نباشه. همونطور که گفتم کلی زمان برد تا به هم اعتماد کنیم و این عادت " بین خودمون بمونه" رو از سر خودمون وا کنیم اما بالاخره یادش گرفتیم ...
توی همچین روابطی گاهی یادمون میره ممکنه این فقط اصل ما باشه و باید پیش از صحبت با بعضی آدما حتما NDA امضا کنی و تازشم کلی نگران باشی که بازم ممکنه حرفاتون لو بره ...
البته قطعا محتوای کلامی که نقد غیرمنصفانه سایر افراد در عدم حضورشونه هم همچین قابل دفاع نیست اما این کار حرف بردن و آوردن خیلی دیگه نوبره ...
قطعا همه ماهم تو روابطمون دست و پنجه نرم کردیم با این موضوع و یه چیز روتین ?
حالا چرا این همه روضه خوندم؟ یه تجربه ناب که تا از دست دادن موقعیت شغلیم داشت پیش میرفت.
اما قسمت تلخ موضوع این بود که مسئول واحد منابع انسانی این لطف رو به من کرده بود ...
در عین ناباوری محتوای کلام من رو به صورت گزینشی به یکی از مدیران منتقل کرده بود باورتون میشه دلیلش چی بوده؟
از اون موضوع حدودا یکماه میگذره، فقط انتقال اشتباه و گزینشی صحبت هام برام عواقب بدی داشت و حسابی بین من و یکی از مدیران رو شکرآب کرد چون یک شخصی که به صورت پیشفرض باید رازدار باشه و رازداری رو در یک سازمان اشاعه بده موقعیت رشد خودش رو به قیمت زمین زدن من به حرفه ای بودن ترجيح داد.
این همه که گفتم خواستم به اینجا برسم که لازم نیست افراد دائما به ما بگن بین خودمون بمونه، این زبون لامصب رو میشه نگه داشت و بهش افسار زد.
براتون آدمایی رو آرزو میکنم که دائما نیازی به گفتن "بین خودمون بمونه" بهشون نداشته باشید.
این اولین نوشته من در ویرگول بود.
۱۴۰۱.۱۲.۰۱