انجمن علمی روان‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی
انجمن علمی روان‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی
خواندن ۱۲ دقیقه·۲ سال پیش

دروغ‌هایی به نام روان‌شناسی

نگاهی به چند باور کاذب رایج در روان‌شناسی

نگارش: آناهیتا نوبخت، دانشجوی کارشناسی روان‌شناسی در دانشگاه علامه طباطبایی تهران


به نظر شما چند مورد از جملات زیر اشتباه هستند؟

۱) چپ‌مغز‌ها منطقی‌تر و راست‌مغز‌ها خلاق‌تر هستند.

۲) سلول‌های مغزی جدید در افراد بزرگسال به وجود نمی‌آیند.

۳) درمانگران با تجربه، مؤثر‌تر از درمانگران کم‌تجربه هستند.

۴) همهٔ افراد افسرده، از غم بزرگی رنج می‌برند.

۵) بیشتر کودکان پس از طلاق والدین خود دچار آسیب روانی طولانی مدت می‌شوند.

۶) پذیرش بیمارستان‌های روان‌پزشکی و جنایات در زمان ماه کامل افزایش می‌یابد.

۷) دستگاه دروغ‌سنج می‌تواند کاملا دقیق دروغ را ردیابی کند.

۸) هيپنوتيزم می‌تواند خاطرات فراموش شدهٔ حوادث را به طور مطمئنی بازیابی کند.

۹) شنیدن هنگام خواب، می‌تواند در کمک به یادگیری مؤثر واقع شود.

۱۰) خاطرات همهٔ چیز‌هایی که تجربه کرده‌ایم برای همیشه در مغز ما ذخیره می‌شوند، حتی اگر به آنها دسترسی نداشته باشیم.


اگر پاسخ شما عددی کمتر از ۱۰ بود، شاید بهتر است نگاهی به این یادداشت بیندازید.



۱) چپ‌مغز‌ها منطقی‌تر و راست‌مغز‌ها خلاق‌تر هستند.

این باور کاذب می‌گوید که آدم‌ها به دو دستهٔ چپ‌مغز‌ها و راست‌مغز‌ها تقسیم می‌شوند. چپ‌مغز‌ها منطقی و تحلیلگر و راست‌مغزها شهودی و خلاق هستند.

با این حال تحقیقات نشان داده‌اند مغز بیشتر از آنچه که این فرضیه ساده‌سازی می‌کند، پیچیده است؛ در حالی که حین انجام یک تکلیف خاص بخش‌هایی از مغز فعال‌تر می‌باشند، اما هر دو نیمکره همیشه باهم کار‌ می‌کنند تا اطلاعات را پردازش کنند. تحقیقات متعددی نشان داده‌اند که باور مذکور حقیقت ندارد؛ از جمله گازانیگا (۲۰۰۰) که هیچ مدرکی دال بر صحت دوگانهٔ چپ‌مغز‌ها در مقابل راست‌مغز‌ها پیدا نکرد.

منابع:

  • Gazzaniga MS et al. The Split Brain Revisited. Scientific American Mind. 2014;25(1):22-29

۲) سلول‌های مغزی جدید در بزرگسال‌ها به وجود نمی‌آیند.

زمانی این باور وجود داشت که بزرگسال‌ها نمی‌توانند سلول‌های مغزی جدید داشته باشند، اما تحقیقات اخیر نشان می‌دهند که عصب‌زایی (Neurogenesis: رشد و بهبود سلول‌های مغزی) می‌تواند در نواحی خاصی در مغز، در بزرگسالی هم اتفاق بیفتد. هیپوکامپ، بخشی که مربوط به یادگیری و حافظهٔ ما در مغز است، یکی از نمونه‌هایی است که عصب‌زایی در آن دیده شده است. اگرچه که سن، استرس و فعالیت بدنی می‌توانند در سرعت عصب‌زایی مؤثر باشند.

مجلهٔ Nature Medicine تحقیقی را منتشر کرد که نشان می‌داد فعالیت بدنی در موش‌های بالغ، باعث افزایش تولید نورون‌های جدید در هیپوکامپ آنها می‌شود. در مطالعه‌ای دیگر در مجلهٔ Cell Stem Cell، مشاهده شده که استرس موجب کاهش عصب‌زایی در موش‌ها می‌شود؛ در حالی که اجرای درمان‌های ضد افسردگی سبب افزایش آن می‌شود.

البته این موضوع که بزرگسالان نمی‌توانند در همان سطحی که نوجوانان رشد سلول مغزی دارند، عصب‌زایی داشته باشند، حقیقت دارد؛ اما مدارکی دال بر اینکه عصب‌زایی در طول بزرگسالی اتفاق می‌افتد، وجود دارد و همین نکتهٔ مهمی برای فهمیدن انعطاف‌پذیری و پتانسیل درمان مغز در اختلالات نورونی است.

منابع:

  • Kempermann, G., & Gage, F. H. (2002). New nerve cells for the adult brain. Scientific American, 286(5), 48-53.
  • van Praag, H., Christie, B. R., Sejnowski, T. J., & Gage, F. H. (1999). Running enhances neurogenesis, learning, and long-term potentiation in mice. Proceedings of the National Academy of Sciences, 96(23), 13427-13431.
  • Surget, A., Tanti, A., Leonardo, E. D., Laugeray, A., Rainer-Quiroga, I., Kangarlu-Haghighi, S., ... & Belzung C. (2011). Antidepressants recruit new neurons to improve stress response regulation. Molecular Psychiatry 16(12), 1177–1188.
  • Boldrini M, Fulmore CA, Tartt AN, Simeon LR, Pavlova I, Poposka V, Rosoklija GB, Stankov A, Arango V, Dwork AJ, Hen R, Mann JJ. Human Hippocampal Neurogenesis Persists throughout Aging. Cell Stem Cell. 2018 Mar 1;22(3):589-599.e5. doi: 10.1016/j.stem.2018.02.004. Epub 2018 Feb 22. PMID: 29478850; PMCID: PMC5849414.

۳) درمانگران با تجربه، مؤثر‌تر از درمانگران کم‌تجربه هستند.

این موضوع که هر کسی تجربهٔ بیشتری در روان‌درمانی داشته باشد مؤثر‌تر از کسانی است که تجربهٔ کمتری دارند، باور مبهم و پیچده‌ای است؛ پژوهش‌ها نتایج مختلفی را گزارش می‌دهند. بعضی تحقیقات نشان می‌دهد تجربهٔ روان‌درمانی بیشتر به طور مثبتی با نتایج درمانی بهتر همبستگی دارد (بالدوین و همکاران ۲۰۰۷، وب و همکاران ۲۰۱۰)، درحالیکه برخی یافته‌ها ارتباط بخصوصی بین تجربهٔ روان‌درمانی و نتایج مشاهده نکرده‌اند (وامپولد و همکاران ۱۹۹۷، استایلز و همکاران ۲۰۰۶).

یکی از توضیحات ممکن برای این نتایج مختلف می‌تواند این باشد که تنها تجربهٔ روان‌درمانی نمی‌تواند برای بهبود نتایج کافی باشد. در عوض، ممکن است کیفیت آموزش‌های روان‌درمانی، سوپرویژن و رشد حرفه‌ای مداوم تأثیرگذاری روند درمان را معین کند (لاسکا و همکاران). در حقیقت درمانگران با تجربه‌ای که آموزش و سوپرویژن با کیفیت بالایی دریافت می‌کنند، ممکن است مؤثرتر از درمانگرانی با سال‌ها تجربه‌ اما حمایت کم باشند.

عامل تأثیرگذار دیگر، در نظر گرفتن نوع رویکرد روان‌درمانی است. بعضی رویکرد‌های روان‌درمانی مانند روان درمانی شناختی-رفتاری (CBT) نیازمند آموزش تخصصی‌تر و بالطبع تجربهٔ بیشتری نسبت به رویکرد‌های دیگر هستند (برای مثال درمان حمایتی). بنابراین، در برخی رویکرد‌های درمانی ممکن است تجربه مهم‌تر از رویکرد‌های دیگر باشد. پس اگرچه تجربهٔ روان‌درمانی می‌تواند یکی از عامل‌های مهم در اثرگذاری روان‌درمانگر باشد، اما تنها عامل نیست.

منابع:

  • Baldwin, S. A., Wampold, B. E., & Imel, Z. E. (2007). Untangling the alliance-outcome correlation: Exploring the relative importance of therapist and patient variability in the alliance. Journal of Consulting and Clinical Psychology, 75(6), 842–852.
  • Laska, K. M., Gurman, A. S., & Wampold, B. E. (2014). Expanding the lens of evidence-based practice in psychotherapy: A common factors perspective. Psychotherapy, 51(4), 467–481.
  • Stiles, W. B., Barkham, M., Twigg, E., Mellor-Clark, J., & Cooper, M. (2006). Effectiveness of cognitive-behavioural, person-centred, and psychodynamic therapies in UK primary-care routine practice: Replication in a larger sample. Psychotherapy Research, 16(1), 96–112.
  • Wampold, B. E., Mondin, G. W., Moody, M., Stich, F., Benson, K., & Ahn, H. (1997). A meta-analysis of outcome studies comparing bona fide psychotherapies: Empirically, “all must have prizes.” Psychological Bulletin, 122(3), 203–215.

۴) همهٔ افراد افسرده، از غم شدیدی رنج می‌برند‌.

این باور که «تمام افراد افسرده غم شدیدی را تجربه می‌کنند»، صحیح نیست. در واقع، برخی از افرادی که افسردگی دارند، ممکن است اصلاً احساس غم نکنند. بلکه مشکلات جدی دیگری مانند زودرنجی، فرسودگی، تغییر در ساعت خواب و اشتها به سراغشان بیاید (انجمن روان‌پزشکی آمریکا، ۲۰۱۳). افسردگی یک حالت پیچیدهٔ سلامت روانی است که می‌تواند نشانه‌های مختلفی در هر فرد داشته باشد و تشخیص آن براساس ترکیب علائم و شدت‌های نشان داده شدهٔ فرد است.

با این که احساس غم یک نشانهٔ رایج شناخته شدهٔ افسردگی است؛ اما یک فاکتور ضروری و مهم‌ برای تشخیص افسردگی ماژور نیست (راسیو، هالیون، لیم ۲۰۱۷). این یافته‌ در کتابچهٔ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی بازتاب داشت (ویرایش پنجم DSM-5) و تعدادی از حالات روانی‌ای که برای تشخیص افسردگی کاربرد دارد را فهرست کرد که شامل خلق منفی طولانی مدت، از دست دادن احساس علاقه و لذت، احساس بی‌ارزشی یا احساس گناه و دشواری تمرکز است (انجمن روان‌پزشکی آمریکا ۲۰۱۳).

در آخر، اگرچه غم می‌تواند یکی از نشانه‌های برجستهٔ افسردگی باشد، اما جهان‌شمول نیست و تشخیص افسردگی براساس نشانه‌های متعدد و نه فقط احساس ناراحتی است.

منابع:

  • American Psychiatric Association. (2013). Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (5th ed.).
  • Ruscio, A. M., Hallion, L. S., Lim, C. C. W., et al. (2017). Cross-sectional comparison of the epidemiology of DSM-5 generalized anxiety disorder across the globe. JAMA Psychiatry, 74(5), 465–475.

۵) بیشتر کودکان پس از طلاق والدین خود دچار آسیب روانی طولانی مدت می‌شوند.

تحقیقات نشان می‌دهد که بیشتر کودکان می‌توانند با طلاق والدین خود بدون تجربهٔ آسیب روانی طولانی مدت کنار بیایند. در واقع، پژوهش‌ها گزارش می‌کنند که بسیاری از کودکان تاب‌آوری و پذیرش خوبی با تغییراتی که همراه طلاق می‌آید نشان داده‌اند (اماتو ۲۰۱۰، کلی و امری ۲۰۰۳).

باز هم، این مهم وجود دارد که بعضی کودکان ممکن است مشکلات رفتاری و احساسی‌ای را در ‌کوتاه مدت پشت سر بگذارند. مانند اضطراب، افسردگی و مشکلات رفتاری (کلی و امری ۲۰۰۳). این مشکلات بیشتر برای کودکانی به وجود می‌آید که در مقابل اختلافات شدید والدین بی دفاع بوده و تنها گذاشته شده‌اند و یا وقتی که تغییرات قابل توجهی در نظم روزانه و روابطشان تجربه می‌کنند (اماتو ۲۰۱۰).

بنابراین تأثیرگذاری طلاق بر کودکان به دلایل متعددی در هر فرد و موقعیت بستگی دارد؛ مانند سن، جنسیت، شخصیت و کیفیت رابطهٔ والد و فرزند. با اینکه بیشتر کودکان بدون آسیب روانی طولانی مدت می‌توانند طلاق را پشت سر بگذارند، مهم است که والدین و متخصصان از کودکان حمایت کنند تا بتوانند با این تغییر شرایط کنار بیایند.

منابع:

  • Amato, P. R. (2010). Research on divorce: Continuing trends and new developments. Journal of Marriage and Family, 72(3), 650–666.
  • Kelly, J. B., & Emery, R. E. (2003). Children's adjustment following divorce: Risk and resilience perspectives. Family Relations, 52(4), 352–362.

۶) پذیرش بیمارستان‌های روان‌پزشکی و جنایات در زمان ماه کامل افزایش می‌یابد.

تحقیقات انجام شده بر این موضوع بدون استثنا، برای پیدا کردن مدرکی دال بر صحت این ادعا شکست خورده‌اند. برای مثال، پژوهش منتشر شده در مجلهٔ Affective Disorders در سال ۱۹۹۶ هیچ ارتباطی بین چرخهٔ قمری و پذیرش در بیمارستان روان‌پزشکی پیدا نکرد. مشابه‌ آن، در تحقیق دیگری در مجلهٔ British Medical در سال ۲۰۰۰ رابطه‌ای بین ماه کامل و میزان جنایت مشاهده نکرد.

یکی از دلایل قابل فرض برای این باور کاذب می‌تواند پدیدهٔ روانشناختی‌ای به نام سوگیری تأییدی باشد، که مردم علاقه دارند به چیزهایی توجه کنند که برایشان تداعی گر و تایید کنندهٔ باورهایشان باشد، درحالیکه به مدارک خلاف آن اهمیت نمی‌دهند. شایعه‌پردازان رسانه‌های خبری هم می‌توانند در انتشار این باور غلط نقش داشته باشند.

منابع:

  • Rotton, J., & Kelly, I. W. (1985). Much ado about the full moon: A meta-analysis of lunar-lunacy research. Psychological bulletin.
  • Lieber, A. L. (1996). Lunar cycle and psychiatric hospital admissions. The Journal of Affective Disorders.
  • The British Medical Journal. (2000). Full moon and crime. BMJ: British Medical Journal.

۷) دستگاه دروغ‌سنج می‌تواند دروغ‌ها را کاملاً دقیق تشخیص دهد.

دستگاه دروغ‌سنج، به عنوان یک آزمون کشف دروغگویی، پاسخ‌های فیزیولوژیکی مانند فشار خون، ضربان قلب، ریتم تنفس و فعالیت رسانایی پوست را ارزیابی می‌کند تا راستگویی یک فرد را تعیین کند. اما تحقیقات بی‌شماری نشان داده‌اند که نتایج دستگاه دروغ‌سنج، صحیح و دقیق نیستند.

در واقع انجمن روان‌شناسی آمریکا موضع خود را چنین می‌نماید که «اکثر روان‌شناسان با این موضوع موافق‌اند که شواهد اندکی دال بر قابل قبول بودن نتایج دستگاه دروغ‌سنج وجود دارد» (APA, 2001). یک مشکل مهم با دستگاه دروغ‌سنج این است که هیچ راهی برای ثابت کردن ارتباط پاسخ‌های فیزیولوژیکی و دروغ‌گویی یا حتی عامل‌‌های دیگری مانند استرس، اضطراب و وضعیت پزشکی ندارد. همچنین افراد می‌توانند با یادگیری نحوهٔ کنترل پاسخ‌های فیزیولوژیکی خود در زمان دروغ‌گویی، کشف دروغ‌گویی خود را برای دستگاه دروغ‌سنج، مشکل کنند.

این یافته‌ها وقتی که پای اجرای قانون و موقعیت‌هایی که عاقبت آن اتهام‌های اشتباه است وسط می‌آید، بسیار مهم می‌شوند.

منابع:

  • American Psychological Association. (2001). Polygraph testing. Retrieved from https://www.apa.org/research/action/polygraph
  • Ben-Shakhar, G., & Elaad, E. (2003). The validity of psychophysiological detection of information with the Guilty Knowledge Test: A meta-analytic review. Journal of Applied Psychology. https://doi.org/10.1037/0021-9010.88.1.131
  • National Academy of Sciences. (2003). The polygraph and lie detection. The National Academies Press.


۸) هيپنوتيزم می‌تواند خاطرات فراموش شدهٔ حوادث را به طور مطمئنی بازیابی کند.

این ادعا، یک باور اشتباه اما رایج در روان‌شناسی است. در حالیکه برخی تجربیات شخصی گزارش می‌دهند که خاطراتی شفاف و واضح هنگام هیپنوتیزم داشتند، درستی و قابلیت اطمینان این خاطرات زیر سؤال می‌روند.
تحقیقات نشان داده‌اند که هپینوتیزم واقعا می‌تواند تلقین‌پذیری را افزایش دهد و خاطرات اشتباه و ساختگی‌ای را که هپینوتیزم‌کننده پیشنهاد می‌دهد برای فرد بسازد.

در واقع، در سال 1994 انجمن پزشکی و روان‌شناسی آمریکا هر دو بیانیه‌ای برای هشدار در رابطه با استفاده از هیپنوتیزم در موارد تحقیقات قانونی و کیفری منتشر کردند. این سازمان‌ها ادعا می‌کنند هیچ مدرک علمی که بگوید هیپنوتیزم می‌تواند خاطرات فروخورده را به طور مطمئن بازبخواند یا بتواند بین خاطرات حقیقی و دروغین تمایز قائل شود، وجود ندارد.

با این حال، تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که روش‌های دقیق‌تر و معتبر‌تری برای بازخواندن خاطرات فراموش شدهٔ حوادث از طریق تکنینک‌های جدیدی وجود دارد؛ مانند مصاحبه‌های شناختی که بر سؤال‌های باز و بسته و تداعی آزاد به جای هیپنوتیزم تمرکز دارد.

منابع:

  • American Medical Association. (1994). Memories of childhood sexual abuse: A medical perspective.
  • American Psychological Association. (1994). APA Brief in the case of the Trovato children. Retrieved from http://www.apa.org/about/offices/ogc/amicus/trovato.pdf
  • Loftus, E. F. (1993). The reality of repressed memories. American Psychologist.


۹) شنیدن هنگام خواب، می‌تواند در کمک به یادگیری مؤثر واقع شود.

موضوع یادگیری در خواب یا هیپنوپدیا (Hypnopedia)، تکنیکی که براساس یادگیری از طریق شنیدن سخنرانی‌ها و مطالب ضبط شده در هنگام خواب است، از قدیم مورد بحث علمی بوده است. برخی از مطالعات پایه در اواسط قرن بیستم نشان داده‌اند که انواع خاصی از اطلاعات را می‌توان در طول خواب حفظ کرد و آموخت. با این حال، مطالعات اخیر این ادعا را رد کرده و نشان می‌دهند که خواب عموماً مؤثر نیست.

یکی از کامل‌ترین مطالعات در این زمینه توسط گروهی از محققان دانشگاه نورث وسترن انجام شد. آنها مشاهده کردند اگرچه قرار گرفتن در معرض نشانه‌های شنیداری هنگام خواب بر پردازش حافظه می‌تواند مؤثر باشد، اما روش کاربردی برای یادگیری نیست. این تحقیقات نشان داده‌اند مغز، زبان و معانی را هنگام خواب در مقایسه با زمان بیداری متفاوت پردازش می‌کند. این نشان می‌دهد که این ادعا نادرست است.

در نتیجه، با وجود اینکه مفهوم هیپنوپدیا می‌تواند امیدوارکننده باشد، اما شواهد علمی جدید نشان می‌دهند روش مفیدی نیست. در عوض رعایت بهداشت خواب، مانند خواب کافی، می‌تواند سبب بهبود عمکرد شناختی و نگهداری حافظه در ساعات بیداری شود.

منابع:

  • Deliens G, Schmitz R, Mary A, et al. Is Sleep Learning Possible? A Systematic Literature Review [published correction appears in Front Hum Neurosci. 2020 Dec
  • Antony, J. W., Gobel, E. W., O'Hare, J. K., Reber, P. J., & Paller, K. A. (2012, October 1). Cued memory reactivation during sleep influences skill learning. Retrieved from https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3461415


۱۰) خاطرات همهٔ چیز‌هایی که تجربه کرده‌ایم برای همیشه در مغز ما ذخیره می‌شوند، حتی اگر به آنها دسترسی نداشته باشیم.

خاطرات همه چیز‌هایی که تاکنون تجربه‌ کرده‌ایم، به طور دائم در مغز ما ذخیره نمی‌شوند، بلکه در طول فرآیند‌های پیچیده‌‌ و فعالی که شبکه‌ها و ارتباطات نورونی مختلفی را در برمی‌گیرد، شکل گرفته و نگهداری می‌شوند. این فرایند‌ها می‌توانند تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند احساسات، توجه، استرس و حتی گذشت زمان باشند.

علاوه بر این، پژوهش‌ها نشان می‌دهد که خاطرات می‌توانند در طول زمان به دلیل انعطاف‌پذیری عصبی (Neuroplasticity: توانایی مغز در تغییر ساختار و عملکرد خود در در پاسخ به تجربیات) تغییر یافته، فراموش یا حتی ساخته شوند. این پدیده در مواردی قابل مشاهده است؛ مانند شهادت شاهدان عینی و موقعیتی که ممکن است خاطرات با پیشنهادات یا زمینه‌هایی برای تغییر، تحریف شوند.

با این همه، در حالیکه ممکن است خاطرات به طور دائم در مغز ذخیره نشوند، مغز این ظرفیت را دارد که در طول فرایند نورونی پیچیده‌ای که تحت تأثیر عوامل خارجی نیز هست، خاطرات را تشکیل دهد و حفظ کند. این امر اهمیت درک مکانیسم‌های پشت تشکیل حافظه و تأثیر بالقوهٔ عوامل مختلف بر دقت و ثبات خاطرات را نشان می‌دهد.

منابع:

  • Alberini, C. M. (2013). Transcription factors in long-term memory and synaptic plasticity. Physiological reviews.
  • Loftus, E. F. (2019). Creating false memories. Current directions in psychological science.
  • Nedivi, E., & Gandal, M. J. (2018). How to retain memories for a lifetime. Neuron.
باور کاذبروانشناسیچپ مفز یا راست مغزهیپنوتیزمتشخیص افسردگی
رسانه‌های اجتماعی و راه‌های ارتباطی: https://zil.ink/psychology_atu
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید