مقاله نویس حرفه ای
مقاله نویس حرفه ای
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

چگونه داستان جذابی بنویسیم؟

در داستان نویسی اول موضوع را انتخاب کنید


دوم به نکات زیر توجه کنید :

پرهیز از تکرار

اول داستان وعده بدهید

از شخصیت های قوی و واقعی یا تخیلی استفاده کنید

از برخورد های ناگوار استفاده کنید

شروعی جذاب داشته باشید

توجه به ایده اصلی


  • پرهیز از تکرار چیست ؟

منظور از پرهیز در تکرار : پرهیز در تکرار به معنای جلوگیری از استفاده زیاد از یک واژه یا عبارت در یک متن است. این اصل به منظور ایجاد تنوع و جذابیت در نوشتار به کار می‌رود. مثال زیر نشان‌دهنده پرهیز در تکرار است:

مثال:

" او در حال دویدن بود و دوستانش نیز با او دویدند . او با سرعت بالا دوید و از دوستانش پیشی گرفت."

در این مثال، عبارت "دویدن" واژه تکراری است که می‌توان با تغییراتی مانند "حرکت کردن، شتاب گرفتن" جایگزین کرد تا متن جذاب‌تر و زبانی گوناگون تر شود.


  • اصطلاح "اول داستان وعده بدهید" چیست؟

وقتی کسی میگه "اول داستان وعده بدهید"، منظورش اینه که در ابتدای داستان یا نوشته، یه چیزی وعده بده که خواننده رو جلب کنه و انگیزه بده که بیشتر بخونه.

مثال:

به عنوان مثال، فرض کنید در داستانی جادویی، نویسنده بگه یک جعبه جادویی وجود داره که هر کسی بتونه بازش کنه، قدرت‌های شگفت‌انگیزی پیدا می‌کنه. این حرف اولیه مثل یه وعده‌ی خوبه که خواننده رو کنجکاو کنه و بخواد بیشتر بخونه تا ببینه چه اتفاقاتی میفته.


  • شخصیت‌های قوی واقعی یا تخیلی چی هستن؟

شخصیت‌های قوی واقعی یا تخیلی، افراد یا شخصیت‌هایی هستند که با ویژگی‌ها، احساسات، و عملکرد قوی، جذابیت زیادی دارند.

مثال:

یک شخصیت قوی واقعی می‌تونه مانند البرت اینشتین باشه، که با دانش علمی و موفقیت‌هایش در علم، به یک شخصیت قوی تبدیل شده.

همچنین، شخصیت‌های تخیلی مثل "هری پاتر" از دنیای جادو، نشون می‌دهند چگونه یک شخصیت می‌تواند با قدرت‌ها و چالش‌ها، خودش را به یک شخصیت قوی تبدیل کند.


  • منظور از برخوردهای ناگوار

برخوردهای ناگوار به رفتارها یا واکنش‌هایی اشاره دارد که ممکن است در برخورد با موقعیت‌ها یا افراد، احساس ناخوشایندی یا مشکلات ایجاد کنند.

مثال:

وقتی کسی شما را نقد یا انتقاد می‌کند ، شما به جای مواجهه یا صحبت کردن، عصبانی شده و بدون تفکر اقدام به جواب دادن با خشونت می‌کنید، این یک برخورد ناگوار است. به جای اینکه با احترام به نقد پاسخ دهید، باعث می‌شود موقعیت ناخوشایندتر شود.


  • منظور از "شروعی جذاب داشته باشید" چیست؟

شروعی جذاب داشتن به معنای شروع کردن به یک کار، صحبت یا موضوع با یک جزئیات جذاب و جالب است که توجه مخاطبان را جلب کند.

مثال:

وقتی کسی می‌خواهد یک داستان بنویسد، اگر با جمله‌ای مثل "در یک شب تاریک و بارانی، یک نفر غریبه با یک چشم خود را به من خیره کرد" شروع کند، این یک شروع جذاب است و خواننده را به داستان جذب می‌کند.


  • منظور از "توجه به ایده اصلی" چیست؟

توجه به ایده اصلی به معنای اهمیت دادن و تمرکز بر روی مفهوم یا موضوع اصلی یک پروژه، ارائه، یا فعالیت است.

مثال:

فرض کنید شما در حال ارائه یک طرح کسب و کار هستید. توجه به ایده اصلی در اینجا به معنای تمرکز بر اصلی‌ترین ویژگی یا مزیتی است که کسب و کار شما را از دیگران متمایز می‌کند. مثلاً اگر ایده اصلی شما در حوزه فناوری اطلاعات، امنیت دیجیتال باشد، تمرکز بر راهکارها و ابتکارات امنیتی ممکن است ایده اصلی شما باشد.


داستان : پسری که مقاله حرفه ای می نویسد


۱. شخصیت اصلی:

- نام: آرمان

- ویژگی‌ها: باهوش، خلاق و هدفمند

۲. ساختار داستان:

آغاز جذاب:

- آرمان، دانشجوی موفق و نویسنده نخبه، تصمیم دارد یک مقاله حرفه ای بنویسد تا تجربیات و دانسته‌های خود را به اشتراک بگذارد

۳. تنش و هیجان:

- در حین نوشتن مقاله، آرمان با چالش‌ها و موانع مواجه می‌شود. این تنش‌ها شامل دغدغه‌های شخصی، افکار نویسندگی و تحمل فشارهای زمانی است.

۴. صحنه و محیط:

- محیط داستان شامل دانشگاه، کتابخانه، و محیط‌های خلاق‌ساز است.

۵. گفتگوها:

- گفتگوهای آرمان با استادان، همکلاسی‌ها و دیگر نویسندگان به داستان عمق و شفافیت اضافه می‌کند

۶. مفهوم:

- داستان به مخاطبان نشان می‌دهد که با تلاش، هدفمندی، و اشتیاق، هر کسی می‌تواند مقالات حرفه‌ای بنویسد.


داستان بالا با نشان دادن نکات بود و سر هم نبود برای مثال بود که شما متوجه بشین و داستان پایین سر هم است و داستانی جذاب است

📖 داستان مداد جادویی

یک روز در شهر کوچکی به نام "شهر خیالی"، پسر جوانی به نام آرمان زندگی می‌کرد. آرمان عاشق خواندن داستان‌های جادویی بود و همیشه به دنیای خیالی پناه می‌برد. یک روز، معلم بی‌سوادی به نام خانم افسانه وارد کلاس آرمان شد. او یک مداد جادویی به آرمان هدیه داد.

این مداد جادویی توانایی ویژه‌ای داشت. هر چیزی که با آن نوشته می‌شد، به واقعیت تبدیل می‌شد. آرمان با این مداد شروع به نوشتن داستان‌های خود کرد. او هر روز با مداد جادویی، دنیایی جدید و شگفت‌انگیز را آفرید.

آرمان با این مداد، به دنیایی پر از حیوانات جادویی، کشورهای فانتزی، و ماجراهای هیجان‌انگیز سفر کرد. او حتی توانست با این مداد، دوستان فراوانی بسازد و همه را با داستان‌هایش سرگرم کند.

آرمان فهمید که قدرت واقعی مداد جادویی در اشتیاق و خلاقیت او بود. او با این ابزار جادویی نه تنها دنیای خود را زیبا کرد بلکه دوستانش را هم با خود به دنیایی جذاب و دیدنی دعوت کرد.

آرمان با گذشت زمان، متوجه شد که مداد جادویی به تنهایی کمک کننده کافی نیست. او به دنبال یادگیری و مهارت‌های جدید برای به اشتراک گذاشتن داستان‌های بهتر و جذاب‌تر با دوستانش بود. بنابراین، او تصمیم گرفت به مسیری جدید در مسیر آموزش و خودشناسی بپردازد.

آرمان با استفاده از مداد جادویی، داستان‌های آموزنده و ایده‌آل برای کودکان بنویسد. او به خودش قول داد که با هر داستان، یک پیام مثبت و انگیزشی را به همراه داشته باشد. این پیام‌ها باعث شادی و انگیزه کودکان می‌شد و دنیای مثبتی را برای آن‌ها خلق می‌کرد.

آرمان با مداد جادویی، کودکان را به دنیای پر از دوستی، انسانیت، و آرمان‌های بزرگ دعوت می‌کرد. داستان‌هایش همیشه با نتیجه‌ای خوب ختم می‌شدند و کودکان به این واقعیت می‌پیوستند که با اراده و خلاقیت، هر کس می‌تواند دنیای خود را زیبا کند.


امیدوارم تونسته باشم در این راه بهت کمک کرده باشم اگه برات مفید بود لایک و کامنت یادت نره


داستانکسب کارنکاتجادوجذابیت
من فردی هستم که در تمام موضوعات مقاله می نویسم و به طور حرفه ای و جذاب مقاله ای که نوشتم را برای شما به اشتراک میذارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید