ویرگول
ورودثبت نام
Purple mind :)
Purple mind :)
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

قرنطینه نامه۳

کسانی که دلتنگی گریبان گیرشان نشد،در خانه نمانده وبه خیابان ها رفتند؛ ودلِ تنگ ما را تنگ تر کردند.بدانند و آگاه باشند که ما برای جبران این روزها به سراغشان می رویم.


من نمیدانم دلتنگی یعنی چه،دهخدا میگویند یعنی اظطراب،پریشانی،گرفتی دل از اندوه.

دل اگرهمان قلب باشد،من یک چیزهای جدیدی درآن حس میکنم.یک روز که از خواب بیدار شدم چیزی درونم بود که شب قبل از آن خبری نبود.از آن روز نزدیک سه ماه میگذرد وآن اندوه دارد هی بزرگتر میشود.علاوه بر توده اندوه یک توده ایی هم مدت هاست در گلویم جا خوش کرده است.

تنگی نفس ناشی از آن امانم را بریده است.من تب هم دارم،تب ِندیدن.

سرفه هایم هام طولانی اند..انقدر ادامه دار اند که اشکم را هم در می آورد.

من مبتلا به کرونای دلتنگی هستم.

اینکه آدم یک سری چیزهایی که هیچ وقت دوست نداشته است را دوست بدارد ترسناک است؛ واگر دلتنگشان شود خیلی بدتراست.

یعنی یک اتفاق مهمی افتاده است که آدمی از چیزی که نفرت داشته خوشش آمده ودلش تنگ شده است.

گرفتگی دل از اندوه برای روز های بدِ گذشته، رعب آور است.

این کرونای دلتنگی آنقدر وحشتناک است که دلت برای آدم هایی که یکبار دیده ایی هم تنگ میشود، وچند روزی ست بی قرار آدم های دوست نداشتنی زندگی ام هم شده ام...

ولی من با دهخدا مخالفم،دلتنگی یعنی آنقدر دلت کوچک شود که دیگر هیچ چیز در آن جا نشود...نه دوست‌ داشتن،نه نفرت،نه شادی و غم.

وتو دلت بترکد از این حجم خالی.از این همه هیچ.از این همه نبودن...از این همه سکوت...

من میدانم کرونای دلتنگی که برود اغوش ها سخت تر میشوند،دست ها فشرده تر وبوسه ها محکم تر...

یعنی میشود که برود؟

آیندگان از روزهایی میشنوند که هیچکس دلش برای آن تنگ نشده است،و این روزها غریب ترین روزهای تاریخ نام‌‌میگیرند....احتمالا از ماهم به عنوان غریبه ها یاد میکنند.

آدم‌های دلتنگ ِدل مرده ی زیادی در این شهر نفس میکشند،فاصله هم در مبتلای نشدن کار ساز نیست

یعنی اگر در طبقه بیستم یک برج باشید واز پنجره اتاقتان خودرویی را ببینید که دلتنگ حرکت میکند،مبتلا میشوید.

خودروی دلتنگ،خودرویی است که صاحب آن به مادرش که در مرکز شیوع دلتنگی است فکر میکند واز این که نمیتواند او را سخت در اغوش بگیرد،نفس هایش تنگ میشود وناگهان گوشه خیابان ترمز میکند وآن حجم اندوهی که از دلش به گلویش وبعد به چشم هایش آمده است را رها میکند.

من نمیدانم چه کنیم که دل تنگ نشویم،نمیدانم دانشمندان راهی پیدا کرده اند که دلمان را بزرگ کنیم یانه...نمیدانم چرا هیچ شرکت دارو سازی ایی قرص افزایش حجم دل را در تلوزیون تبلیغ نمیکند.

من تمام وجودم دارد از تنگش شدن بیش از حد دلم که در آن پراز حجمی ست خالی، میترکد.

من یک جان باخته ی کرونای دلتنگی هستم.

دل تنگقرنطینه نامهکرونای دلتنگیدهخدا
‎خسته از فضای پر زرق و برق توییتر واینستاگرام و شاکی از فضای محدود آنها در نوشتن تراوشات ذهنی،به اینجا پناه آورده ام:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید