
چند ماه پیش، من و سعید کربلایی تصمیم گرفتیم پروژهای مشترک را آغاز کنیم:
خواندن کتاب عادات اتمی جیمز کلیر و بازتاب آن به مدت ۳۰ روز.
هدف ما نه تنها خواندن، بلکه فهم عمیق، بحث، و بهکارگیری ایدهها در زندگی روزمره، بیان ایده ها به همدیگر ، اشتراگ گذاری به دیگران، تقویت فن بیان و کاهش استرس در جمع بود.
ما بهصورت یکدرمیان فصلهای کتاب را مطالعه میکردیم و سپس خلاصه آن را برای یکدیگر بازگو میکردیم.
این کار، علاوه بر درک بهتر مطالب، مهارتهای خلاصهگویی و داستانسرایی ما را به شکل چشمگیری تقویت کرد.
هر هفته گزارشی از پیشرفت خود تهیه کرده و بازتاب آن را در قالب پرسش و پاسخ برای خودمان ثبت میکردیم.
ایدههای کلیدی کتاب را با زندگی واقعی تطبیق دادیم و سعی کردیم حتی قدمهای کوچک هم بهصورت عملی انجام شوند.
چند هفته اول موفق به ارائه در جمعی از دانشجویان شدیم.
این پروژه با یک مانع بزرگ مواجه شد:
به دلیل شرایط جنگی و سفر من به افغانستان، اجرای بخشی از فعالیتها بیش از دو ماه طول کشید و بعضی جلسات در این فاصله تحقق نیافت.
همچنین، یکی از چالشهای جالب این بود که ارائه ایدههای کتاب در جمعهای عمومی برایم کار آسانی نبود — مخصوصاً وقتی خارج از ایران بودم و دسترسی به همان مخاطبان همیشگی وجود نداشت.
تقویت انضباط فردی و ایجاد عادت مطالعه مستمر
افزایش مهارتهای بیان، خلاصهسازی و انتقال ایدهها
درک عمیقتر اهمیت تغییرات کوچک و اثر مرکب آنها در زندگی
کاهش استرس و اضطراب در زمان ارائه
این پروژه به من یادآوری کرد که حتی در شرایط دشوار، ثبات در قدمهای کوچک میتواند ما را به نتایج بزرگی برساند.
مهمتر از همه، «همراهی» و «اشتراک تجربه» چیزی که این مسیر را برای ما لذتبخشتر و اثرگذارتر کرد.