خشونت و درگیری را از نوع لفظی و حتی شاید جسمی با اطرافیان خود تجربه کرده ایم . خشونت هایی از جنس دعواهای طولانی یا کوتاه ، شخصی یا گروهی، در مدرسه یا خارج از آن با همکلاسی و معلم و.... اما تا جایی که من به خاطر دارم این خشونت ها به زد و خورد وحشیانه و زخمی کردن یکدیگر یا کشت و کشتار نرسیده است .
در همین هفته کتابی خواندم که به من نشان داد گرچه مدارس و نوجوان های این کشور با خشونت ها و درگیری های سطحی دست و پنجه نرم می کنند اما به فاصله هشت ساعت کشوری در این کره خاکی وجود دارد که نوجوان هایش مسائل و درگیری هایشان را طور دیگری حل می کنند.
این کتاب هیچ داستان جذاب و مهیجی نداشت اما سراسر فکت بود و من در حین مطالعه کتاب همه ی فکت هایی که نویسنده یک به یک ارائه می داد را به خاطر می سپردم تا روزی از آن ها استفاده کنم.
هرچند بار یکبار خبری است از کشتار نوجوانان و دانش آموزان توسط نوجوان یا دانش آموزانی دیگر که اکثر آنها در مدرسه رخ می دهند . حالا جز خشم و هیجانات نوجوانی که باعث درگیری و زد و خورد که همه جای جهان وجود دارد ، چه چیزی باعث شده تا آمار ها این طور وحشتناک باشند یا اینکه ده ها نویسنده را از کشور خودشان دست به قلم کرده که راجع به آسیب های نوجوانانشان صد ها جلد کتاب بنویسند ؟
1_ کارکردن طولانی والدین
وقتی هم پدر و هم مادر مدت های طولانی کار می کنند و نوجوان خود را ساعت های زیادی تنها می گذارند ، نوجوان در سن بلوغ که در معرض آسیب های روحی زیادی است کسی را ندارد که همدم ، همزبان و مشاور او باشد . این تنهایی و اینکه به اصطلاح " کسی بالای سر فرد نیست و او را کنترل نمی کند" خطرناک است .
2_ هالیوود ابزاری برای وحشی کردن جامعه
اکثر وسایل در دنیای ما رسانه هستند . جاندار و بی جان ،متحرک و ساکن اکثرشان رسانه اند حتی پتوی من که شاید پیامی به شما برساند " هدی رنگ قهوه ای دوست دارد " از بین همه این رسانه ها ی کوچک و بزرگ سه رسانه بزرگترین این ها هستند . زبان ، دوربین و قلم . هر کدام از این ها در طول تاریخ جامعه ای را تغییر داده اند . مثل همین هالیوود
هالیوود تلاش شایانی کرده و می کند تا با بااستفاده از فیلم های خشن خود جامعه اش را به خصوص نوجوانانش را خشن کند . در این مورد زحمت های هالیوود و آمریکا قابل تقدیر است زیرا برای همه این ها پول داده و هزینه کرده است . این مشکل دیگری است که نوجوانان غربی به خصوص آمریکایی را هیجانی تر و خشن تر کرده است
3_ اعتیاد
یکی دیگر از آسیب های نوجوانان که در این کتاب اشاره شد اعتیاد آنهاست . اعتیاد در بزرگسالی ممکن است خانواده ای را نابود کند ،حالا اگر این اعتیاد در سن پایین تر اتفاق بیفتد آسیب های آن به مراتب بیشتر است و اعتیاد در نوجوانی نه تنها قدرت نه گفتن بلکه قدرت کنترل هیجانات را از انسان و به خصوص نوجوان بگیرد .
4_ اسلحه
هنگام هیجاناتی و خشونت ها حالت فیزیکی انسان به شکل حمله قرار می گیرد و مغز انسان همانگونه که انسان های اولیه به شکار می رفتند یا انسانی با حیوان درنده ای مقابله می کند عمل می کند !
این حملات خشونت آمیز همواره با آسیب هایی به اطراف خود همراه بوده است ( کلامی، روانی ، جسمی و فیزیکی )
حال که مغز من آماده ی حمله است چه بهتر که از وسایل اطراف برای آسیب زدن استفاده کنم مثل همین کلت توی جیبم ! ? جالب است بدانید استفاده ی هیجانی ، غیر عمد و بدون برنامه قبلی اسلحه در آمریکا باعث شده است که مردم آمریکا بیشتر به فکر کشتن هم بیفتند و استفاده اسلحه در درگیری ها از حالت هیجانی به حالت عمدی و برنامه ریزی شده تغییر یافته است و عملا کشت و کشتار روز به روز بیشتر از یک ناهنجاری فاصله می گیرد .
اینگونه است که مردم ترجیح می دهند به جای انکه ساعت ها و روز ها یا ماه ها باهم صحبت کنند تا اختلافاتشان را از بین ببرند در عرض یک ساعت و بایک برنامه ی حساب شده طرف را بکشند . چه راه بهتری ! ?
همه ی این ها و چیزهای کوچک و بزرگ تر دیگری دست به دست هم داده اند تا یک نوجوان به علاوه ی یک ناراحتی و یک دلخوری دست به کشتن یا یک خشونت جدی بزند . همه ی این ها کارشناسان و حتی مردم عامه را نگران می کنند.
حال چگونه این مشکلات را درمان کنند ؟
آیا ما نباید حواسمان باشد تا روزی دچار چنین مشکلاتی نشویم ؟