بنظر می آید کارگردان در روز آخر همه را به صف کرده و یکی یکی بهشون گفته : تو میمیری... تو زندانی میشی ... تو تبعید میشی ، شما!!! آره ! شما هم شاه میشی!
اتلاف داستان،
اتلاف بازیگر،
اتلاف لحظات دراماتیک،
اتلاف دیالوگ های مهم،
بنظرم 3 قسمت آخر سریال، کل داستان رو تلف کرد! خیلی ها منتظر شکست سرسی بودن اما نه دیگه به این بی مزه ای!
یا مرگ دنی، اونم به این مُفتی و بی تعارفی!!!
دیالوگ پایانی تریون، بیشتر توجیح ناکارآمدی و دستپاچگی جرج آر آر در تدوین یک پایان بندی متناسب با "گات" بود! بسیاری که از ابتدا رشته ای از کلاف داستان را گرفته و دنبال کرده بودند یا به پاسخی نرسیدند یا با پوزخند تلخ بی حوصلگی نویسنده و کارگردان و بازیگران روبرو شدند!
پسر آهنگر محو شد!
جادوگر سرخ پوش، گردنبندش رو باز کرد و خودش رو سَقَط کرد! چرا؟ خسته بود؟
جان اسنو ، گوشت قربانی داستان برای خوراندن طعم پایان به مخاطب طفلی!
سرسی... آه سرسی!!! فصل آخر رو می شد با عروسک بدلی ات هم به پایان رسوند.
نه برای ما... برای آیندگان که می خواهند یک اثر هنری ببیند فصل آخر را دوباره بسازید!