۱- صفت «برتریجویی در زمین- علوّ في الأرض» سه مرتبه در قرآن به کار رفته است. دو بار به فرعون نسبت داده شده (۲۸:۴ و ۱۰:۸۳) و یک بار با تأکید به بنی اسرائیل (۱۷:۴).
۲- سه سورهای که این آیات در آنها به کار رفته گرچه به لحاظ ترتیب تدوینی پراکندهاند، اما به لحاظ ترتیب تنزیلی، سه سورهی متوالیاند: قصص و اسراء و یونس.
۳- در اولین سوره میخوانیم «فرعون در زمین برتری جُست و اهل آن را پراکنده ساخت و گروهی از آنان را به زبونی کشید... - إنَّ فرعونَ علا في الأرضِ و جَعَلَ أهلَها شِيَعا يَستَضعِفُ طائِفةً مِنهُم... (۲۸:۴)» در آیهی بعد دربارهی «زبونان- مستضعفون» میخوانیم:«و مىخواستيم بر كسانى كه در زمين به زبونى كشيده شدهاند منّت نهيم و آنها را پيشوا و وارث آن گردانیم و در زمين قدرتشان دهيم و به فرعون و هامان و سپاهشان چيزى را كه از آن حذر داشتند نشان دهيم.- وَ نُريدُ أن نَمُنَّ علی الذينَ استُضعِفوا في الأرضِ و نَجعَلَهُم أئِمَّةً و نَجعَلَهُمُ الوارٍثينَ و نُمَكِّنَ لهُم في الأرضِ و نُريَ فِرعونَ وهامانَ و جُنودَهُما مِنهُم ما كانوا يَحذرون(۲۸:۵-۶)».
۴- وعدهی رهایی از فرعون و تمکّن بنی اسرائیل در زمین در نیمهی سورهی قصص محقق میشود. اولین رخداد داخلی پس از رهایی از چنگال فرعون، ظهور قارون در پایان سورهی قصص است. قارونی که اینبار با عبارت «فساد في الأرض (۲۸:۷۷)» خوانده میشود.
۵- در آغازین آیات سورهی بعدی یعنی سورهی إسراء یا سورهی بنی اسرائیل با آیهای مواجه میشویم که صفات فرعون و قارون یعنی برتریجویی و فساد را یکجا به بنیاسرائیل نسبت میدهد و میگوید:«و به بنیاسرائیل گفتیم که دو بار در زمین فساد میکنید و سخت برتری خواهید جُست.- قَضَينا إلی بَني إسرائيلَ لَتُفسِدُنُّ في الأرضِ مَرَّتَينِ و لَتَعْلُنُّ عُلُوّا كبيرا (١٧:۴)». سپس میخوانیم که «عباد الله» به سرکوب «بنی اسرائیل» خواهند پرداخت (۱۷:۷).
۶- پیشتر در یادداشتی دربارهی جوهرهی استعارهی بنی اسرائیل در قرآن نوشته بودم و اینکه میتوانیم بنی اسرائیل را پیروان ادیان مدون بنامیم [*].
۷- باید روشن کنیم تفسیر ما از آیات این سه سورهی متوالی قرار است در چه سطحی صورت بگیرد؟ تاریخی یا استعاری؟ بنی اسرائیل ما بنی اسرائیل تاریخی هستند یا استعاری؟ و همچنین فرعون ما؟ به نظر میرسد امروز مفسران مسلمان با یک پارادوکس طرفاند. بیایید این دو آیه را یک بار با مبنای تاریخی و یک بار با مبنای استعاری (ولی بدون تغییر مبنا از آیهی اول تا آیهی دوم) بررسی کنیم:
الف) مبنای تاریخی: اگر آیات ابتدایی سورهی قصص را حاکی از یک وعدهی تاریخی به بنی اسرائیل بدانیم اولین نتیجهای که باید از آن گرفت، پذیرش مشروعیت رژیم صهیونیستی است! و اینکه تصاحب این سرزمین وعدهی الهی به آنها بوده است. همچنین باید آیات آغازین سورهی اسراء را پیشبینیهایی دربارهی جنگهای آخرالزمان بدانیم. بخش دوم این تفسیر تاریخی بارها مورد استناد سیاستمداران ما قرار گرفته است و آن را وعدهی صریح و شگفتانگیز الهی مبنی بر فساد و برتریجویی «بنی اسرائیل» یا همان ساکنان رژیم صهیونیستی و سپس پازپسگیری فلسطین توسط «عباد الله» دانستهاند. طبیعتا پیشفرض چنین تفسیری آن است که ما «عباد الله» هستیم.
ب) مبنای استعاری- متقدم: مکاتب کلامی تاریخی شیعه، آیات اول سورهی قصص را از بافت خود خارج و آن را یکی از مستندات قرآنی وعدهی ظهور منجی آخرالزمان تلقی میکنند.
ج) مبنای استعاری- متأخر: مفسران اسلام سیاسی معاصر، با الهام از ادبیات چپ و ساخت دوگانهی «فرعون- مستضعف» و پیشاپیش نشاندن خویش در نیمهی دوم این دوگانه، این آیات را وعدهی قرآنی برای فروپاشی امپریالیسم جهانی و وراثت حاکمیت سیاسی کرهی زمین تلقی میکنند. نقطهی ثقل این تفسیر عبارت است از: تعمیم استعارهی «زبونشدگان- مستضعفون» و گریز از استعارهی «فرزندان یعقوب- بنی اسرائیل». در حالی که این دو طبق آیهی ۷:۱۳۷ یک چیز هستند.
به گمان نگارنده، آنچه مهم است وحدت مبنای تفسیری در هر دو آیه است. این ممکن نیست که ما خود را به روش استعارین مصداق «بنو اسرائیل المستضعفون» آیات ابتدایی قصص و وارثان حتمی زمین بدانیم و همزمان مذمتهای سخت «بنو اسرائیل المستضعفون» توسط خداوند را در سورهی بعدی یعنی اسراء به بزرگترین دشمنمان یعنی اسرائیل نسبت دهیم! اگر آن وعده برای ماست، آن مذمت نیز سهم ماست. و اگر آن مذمت سهم ما نیست، آن وعده نیز برای ما نخواهد بود. اگر منظور از وراثت زمین در ابتدای سورهی قصص، وراثت جهان ماده است، فساد و برتریجویی وارثان مادی نیز حتمی خواهد بود.
۸- فارغ از آنکه سه شخصیت «فرعون»، «بنو اسرائیل المستضعفون» و «عباد الله» را تاریخی بدانیم یا استعارین بخوانیم، ماجرا از این قرار است: در ابتدای سورهی قصص «فرعون» نماد برتریجویی است و خداوند وراثت زمین را به «بنو اسرائیل المستضعفون» وعده میدهد. در میانهی سورهی قصص «فرعون» به واسطهی برتریجوییاش خود را به نابودی میکشد. سپس در انتهای همین سوره، «بنو اسرائیل المستضعفون» توسط خداوند ابتدا به فساد و سپس در آغاز سورهی اسراء به برتریجویی متهم میشوند. این بار «بنو اسرائیل المستضعفون» که در صورت پذیرش معنای استعارین میتوانیم آنان را پیروان ادیان مدون بدانیم تبدیل به نماد برتریجویی و فساد میشوند و خداوند وعده میدهد که توسط «عباد الله» یعنی بندگان بیواسطهاش بهزیر کشیده خواهند شد.
[*] برای مطالعهی بیشتر دربارهی «بنی اسرائیل - فرزندان یعقوب» ر.ک:
https://t.me/quranicfragments/97