۱- سالها این سؤال در ذهنم بود که چرا پیامآور قرآن در آیهی ۷۳ آل عمران، گروهی از «اهل الکتاب» را نکوهش میکند که میان خودشان میگویند:«جز به پیروان دین خود، ایمان نیاورید.- و لا تُؤمِنوا إلّا لِمَن تَبِع دينَكُم (۳:۷۳)» اما درست در همان سوره دوست داشتن خداوند در تبعیت از محمد(ص) منحصر میشود:«قُل إن كُنتُم تُحِبّونَ اللهَ فاتَّبِعوني (۳:۳۱)». یعنی خود در دام همان انحصاری میافتد که گروهی از اهل کتاب را به آن نکوهش میکند و جز به «تبعیت» از خود راضی نمیشود.
۲- «اسلام» را عدهای درشتخویانه به تسلیم معنا کردهاند و عدهای نرمخویانه به «صلح- سِلْم». در آیهی ۲۰ آل عمران میخوانیم:«من و پیروانم رو به سوی خداوند گرداندهایم.- أسلَمتُ وَجهيَ لِلهِ و مَنِ اتَّبَعَنِ (۳:۲۰)». «تبعیت» از محمد(ص) در این آیه به چه معناست؟ فرض کنید یک مربی در پارک رو به روی عدهای جوان ایستاده و در حال نرمش دادن به آنهاست. وقتی او گردنش را به سمت راست میچرخاند و درختی چناری را که مثلا در سمت شرقی پارک قرار دارد میبیند، جوانان نیز گردنهایشان را به سمت راست میچرخانند و بالعکس درخت چنار دقیقا در پشت سرشان قرار خواهد گرفت. آیا تبعیت از محمد(ص) چنین معنایی دارد؟ نظارهی محمد(ص) است؟ تقلید مو به مو از افعال محمد(ص) است؟ یا نگریستن است به منظور محمد(ص)؟ آیه میگوید:«من و کسانی که از من “تبعیت” میکنند رو به سوی خداوند گرداندهایم» یعنی «تابع» محمد(ص) بودن، «رو سپردن- إسلام الوَجْه» به منظور محمد(ص) است نه به خود محمد(ص).
۳- «رو سپردن- إسلام الوَجْه» به خداوند یعنی چه؟ خداوند کجاست که محمد(ص) و «تابع»هایش به او مینگرند؟ در آیهی ۱۱۰ إسراء میخوانیم:«بگو خداوند یا بگو مهر- قُل ادعُوا اللهَ أوِ ادعُوا الرَّحمان (۱۷:۱۱۰)». رو سپردن و نگریستن به خداوند همان رو سپردن و نگریستن به مهر عالمگیر است. مهری که تار و پود عالم است. «وَ رَحمَتي وَسِعَت كُلَّ شَيء (۷:۱۵۶)».
۴- رحمان یعنی مهربان. اما نه یک مهربان ساده، کسی که عطشان رحمت آوردن است. دم به دم تشنهی عشقورزی به همگان است. رحمان یعنی حضرت عشق.
۵- [جز «بسم الله الرحمن الرحيم» ها و سورهی حمد] دو استعمال اول کلمهی «رحمان» به ترتیب نزول، دو جملهی «دوقلو- مَثنا» و البته پارادوکسیکال است. میگوید: ای محمد، تو تنها بیمدهندهی کسانی هستی «کزان مهربان در پنهان هراسانند.- مَنْ خَشِيَ الرَّحمانَ بالغَیبِ (۵۰:۳۳ و ۳۶:۱۱)». مشکل آنجاست که مگر کسی از مهربان، از آن جهت که مهربان است، از آن جهت که عطشان رحمت آوردن است، میهراسد؟! چرا باید نخستین جملات حاوی «رحمان» که بر پیامبر نازل میشود دربارهی مفهوم متناقض «هراس از مهربان- خَشيَةُ الرَّحمان» باشد؟! پیامآور قرآن میهراسد که حاکم در پردهی جهان همان حضرت عشق باشد و اگر چنین باشد کوتاهی در عشقورزی به همگان، خلافآمد خواست او و مایهی ننگ و سقوط خواهد بود. او بانگ میزند که بهراسید از آنکه این جهان آفریدهی عشق باشد. در ادامهی آیه در سورهی اول، این هراس از آن مهربان، کلید ورود به صلح و سعادت بیپایان شمرده میشود:«با صلح وارد آن شوید که هنگام جاودانگی است- اُدخُلُوها بِسلامٍ ذلك يَوم الخُلود (۵۰:۳۴)».
۶- «تبعیت» از محمد(ص) «رو سپردن- إسلام الوَجْه» به خداوند است، نه به محمد(ص). یعنی همان رو سپردن و نگریستن به مهر عالمگیر. و «هراس- خَشيَة» است از مقام «آن سخت مهربان- رَحمان» که اگر چنین باشد، کوتاهی در عشقورزی به همگان همان و هلاکت همان.