در سنت اسلامی واقعهی مباهله را در شأن نزول آیهی ۶۱ آل عمران ذکر کردهاند. این واقعه تیر دو شعبهای است که هم کارکرد دروندینی دارد و هم بینادینی. یعنی بهصورت همزمان نفی حقانیت ادیان ابراهیمی دیگر و همچنین مذاهب اسلامی غیر شیعه است. البته در این آیه فعل «نَبتَهِل» بهکار رفته که از مصدر «زاری- إبتهال» و باب افتعال است، نه از مصدر «نفرین متقابل- مباهله» و باب مفاعلة و مشخص نیست سازندگان مذاهب در قرن ۲ و ۳ هجری چگونه آن واقعه را ذیل این آیه گنجاندهاند.
اما غریب آنجاست که دقیقا سه آیه بعد، یعنی آیهی ۶۴ آل عمران مهمترین آیهی مورد استناد در بهرسمیتشناختن اعتبار ادیان ابراهیمی و وحدت متعالی ادیان است که:«بگو ای اهل کتاب بالا آیید به سوی سخن برابر میان ما و شما که مگر خدای را نپرستیم و… پس اگر از پذیرفتن این باز گردند، بگوئید گواه باشید که ما رو سپردگانیم.- قُل يا أهلَ الكِتابِ تَعالَوا إلیٰ كلِمَةٍ سواءٍ بَينَنا و بَينَكُم ألا نَعبُدَ إلا اللهَ… فإن تَوَلَّوا فقُولوا اشهَدوا بِأنّا مُسلِمون (۳:۶۴)».
میگویم غریب است چون بهگمانم ممکن نیست در آیهی ۶۱ با روحیهای سرتاپا انحصارگرایانه[۱] برای کسی مرگ بخواهیم و زندهماندن تنها خویش یا او را طلب کنیم و بهرهمندی او را از حقیقت انکار کنیم و سه آیه بعد کاملا برعکس با روحیهای سرتاپا شمولگرایانه[۲] حقانیت او را به رسمیت بشناسیم و حتی در صورت نپذیرفتن دعوت ما، محترمانه او را بر وضعیت خویش گواه بگیریم. ما که تا سه آیه قبل میخواستیم عذاب را از آسمان به زمین بکشیم و بر سر مخالفانمان بریزیم و برای آن جشن میگرفتیم و روز در تقویم تعیین میکردیم، ناگهان نقاب عوض میکنیم و تبدیل میشویم به منادیان همزیستی و وحدت متعالی ادیان و آیهی ۶۴ میشود مستمسک چهرهی جهانوطنی از اسلام!
به نظر میرسد همانطور که پذیرش همزمان این دو تفسیر متناقض ممکن نیست، پافشاری بر هر یک از این دو آیه و رهاکردن دیگری نیز به یک اندازه نادرست است و نشان میدهد مواجههی ما با متن دچار اختلال است. تفسیری پذیرفته است که اولا بتواند تکلیف عدم انطباق فعل «نَبتَهِل» را با مصدر مباهله روشن کند و سپس آیات ۶۱ و ۶۴ را همزمان و در پیوند و تعامل با یکدیگر توضیح دهد.
[۱] Exclusivism
[۲] Inclusivism