۱- ریشهی وَفَیَ در باب تَفَعُّل ۲۵ بار در قرآن استعمال شده است.
۲- با وجود فاعلهای متفاوت، مفعول این استعمالات همیشه تنها یک چیز است: نفس یا انفس. حال به صورت مصرح یا محذوف.
۳- همهی این استعمالات، «گرفتن جان» یا به عبارتی مرگ/ خواب معنا شدهاند؛ جز یک مورد یعنی آیهی ۵۵ سورهی آل عمران.
۴- در آیهی ۵۵ سورهی آل عمران میخوانیم:«إذ قال الله یا عیسی إنی مُتَوَفّیک». اگر بخواهیم این آیه را به قیاس همهی استعمالات دیگر خود قرآن بخوانیم، حاکی از تأیید کشته شدن عیسی(ع) بن مریم توسط قرآن است.
۵- مکاتب متداول کلامی به جای مبنا قرار دادن این آیه دربارهی سرنوشت عیسی بن مریم(ع)، آیهی ۱۵۷ سورهی نساء را مبنا قرار دادهاند که «و ما قتلوه و ما صَلَبوه و لکن شُبِّهَ لَهُم». اما آیا این آیه بهراستی میگوید عیسی بن مریم کشته نشده است؟ میتوانیم این آیه را به لحاظ ساختار نحوی معادل «و ما رَمَیتَ إذ رَمَیت و لکن الله رَمیٰ» بدانیم. در آیهی دوم، واقعیت زمینی آن است که پیامبر(ص) تیر میاندازد و در آیهی اول، واقعیت زمینی آن است که مسیح کشته و مصلوب میشود. همچنین به لحاظ ساختار محتوایی میتوانیم آن را مشابه «و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله أموتا بل أحياء (۳:۱۶۹)» بدانیم. در حالی که ما شهدا را دفن میکنیم! آنچه زنده و نامیراست جسم مقتول شهدا نیست. همانگونه که آنچه نامقتول و نامصلوب است جسم مقتول عیسی(ع) نیست.
۶- خوشبختانه در این مورد، برخی از مترجمان شهیر قرآن در قرون مختلف، شجاعت و توجه به خرج داده و مشهورات کلامی را شکسته و از مرگ عیسی سخن گفتهاند. مترجمانی همچون آقایان: آیتی، الهی قمشهای، عاملی، صفیعلیشاه و ترجمههای: تفسیر کاشف، طبری و… این در حالی است که مترجمان دیگری، تحت الشعاع مسائل کلامی به جای ترجمهی «متوفّي (اسم فاعل)» به «میراننده» به ساختن عبارات عجیب و غریب فارسی همچون: برگیرنده، تمام گیرنده، بازگیرنده، فراستاننده، برکشنده، فراگیرنده، رباینده و… دست زدهاند. مترجمانی همچون آقایان: بهرامپور، فولادوند، انصاریان، مشکینی، گرمارودی، مکارم شیرازی، خرمشاهی، معزی، صادقی تهرانی و ترجمهی تفسیر المیزان و…
*عنوان از ترجمهی طبری (قرن ۴) اتخاذ شده است.