۱- تورات نیز همچون انجیل و قرآن، ابتدا کتابی چندپاره بوده و بعدها، از گردآوری کتابچههای متعدد تدوین شده است.
۲- در قرن ۴ میلادی، ۲۰۰ سال پیش از ظهور اسلام، هنگامی که مسیحیان قصد داشتند نسخهی استانداردی از تورات تصویب کنند، شخصی به نام قدیس جروم، تورات را از زبان عبری به لاتین ترجمه کرد.
۳- آیهی ۳۴:۲۹ سِفر خروج تورات دربارهی لحظهی پایین آمدن موسی از کوه طور به همراه الواحی است که فرمانهای خداوند بر آنها نقش بسته. قدیس جروم این آیه را اینگونه ترجمه کرده است:«[موسی هنگام پایین آمدن از کوه طور] نمیدانست که بر چهرهاش شاخ سبز شده است».
۴- زبان عربی یعنی زبان قرآن و زبان عبری یعنی زبان تورات از یک ریشه و هر دو، زبان سامی هستند. الفبای این دو زبان نیز معادل هم است، گرچه خطشان تفاوت دارد. هر حرف عبری یک معادل عربی دارد و بالعکس.
۵- واژهی عبری به کار رفته در آیهی ۳۴:۲۹ سِفر خروج به عبری عبارت است از:«קרן» که معادل «قرن» در عربی است.
۶- شاخدار بودن موسی(ع) چنان در سنت مسیحی رسوخ یافت که حتی بر مجسمهی مشهور میکلآنژ (قرن ۱۶ میلادی) از ایشان، که در بالا مشاهده میکنید، و صدها مجسمهی دیگر در تمام این قرون، اثر گذاشت.
۷- محققان دریافتند در ترجمهی قدیس جروم خطایی رخ داده است و واژهی «قرن» به معنای درخشش نیز هست و مترجمان قدیمیتر تورات، پیش از قدیس جروم، آن آیه را اینگونه ترجمه کرده بودند:«[موسی هنگام پایین آمدن از کوه طور] نمیدانست که چهرهاش میدرخشد».
۸- در پایان سورهی کهف در قرآن بلافاصله پس از داستان موسی و خضر، ناگهان با شخصیتی معمایی به نام «ذو القرنین» مواجه میشویم؛ یعنی صفت موسی که همچون بسیاری دیگر از کلمات عبری بی هیچ کم و کاست از تورات به قرآن منتقل شده اما این انتقال از چشم مفسران قرآن پنهان مانده و آنها را گیج کرده است.
۹- در سورهی کهف دربارهی ذوالقرنین آمده است:«و آتَيناهُ مِن كُلِّ شیء (۱۸:۸۴)» و جای دیگری دربارهی موسی آمده است:«وَ كَتَبنا لَهُ في الألواحِ مِن كُلِّ شَيء (۷:۱۴۵)» که دقیقا به داستان الواح اشاره دارد.
۱۰- ترجمهی صحیح عبارت عبری تورات و پاسخ معمای آیات پایانی سورهی کهف در قرآن، دهها قرن در سنت تفسیری مسیحی و اسلامی پوشیده و مبهم باقی مانده بود و به نظر میرسد امروز همزمان گشوده شده است.
۱۱- اینکه مفسران مشهور اهل سنت و شیعه و همچنین سنت حدیثی اهل سنت و شیعه هیچ کدام ذوالقرنین را به خود موسی(ع) تفسیر نکردهاند و دست به دامان حدسهای شاخدار شدهاند، نشان از شدت ناکارامدی و خطاپذیری و تاریخمندی این منابع دارد.