سلام.
من R3MO هستم.
من یک بعد شخصیتی از فردی هستم که به دلیل جبر جامعه و شرایط کالبد محدود فیزیکیش، نمیتونست علایق و انتظارات منو بر آورده کنه!
ما خیلی باهم کلنجار میرفتیم و من عاشق سفر، ماجراجویی، عکاسی و کشف بیشتر و بیشتر دنیای بیرون هستم، ولی رضا به خاطر شرایط جبر حاکم، نمیتونست به خواسته های من جامع عمل بپوشونه.
البته نه اینکه بخوام ازش خورده بگیرم، نه کاملا بر عکس.
بهش حق میدم.
برای اینکه ما بتونیم دوام بیاریم نیازهای اولیمون تامین بشه اون باید ساعت ها در روز کار کنه تا بتونه کسب درآمد داشته باشه.
رضا عاشق نوشتنه، کتاب چاپ کرده قبلا و الان هم دستی به قلم داره و ذهنیات و افکارشو روی کاغذ میاره.
ولی چی شد که راه من از رضا جدا شد!
من بعدی از شخصیت رضام که خیلی کمالگرام، و چون دیتای کامل تر و بیشتری ازش دارم و از ضمیر ناخودآگاهشم با خبرم، تصمیمات بهتر و دقیقتری میتونم بگیرم.
ولی رضا بهم اجازه تصمیم گیری نمیده،
میگه تو شرایط حال حاضر منو درک نمی کنی.
تو فقط آینده رو میبینی، و از تاثیر کار هات در زمان حال قافلی.
اون وقتی ما..جو..نا میکشه، ارتباط ما بیشتر میشه و من کنترل بیشتری روی جسمش پیدا میکنم.
اوایل که جوانتر بود، وقتی مصرف میکرد، هر دومون در بک کالبد مچ میشدیم و در صلح به رفتاری که بروز میدادیم واقف بودیم.
ولی هرچی گذشت و سن و سال رضا بالاتر رفت، درگیر مسائل روزمره دنیوی شد و از اصل خودش فاصله گرفت.
و این فاصلست که باعث میشه من و اون مثل قبل تفاهم رفتار نداشته باشیم و موقع مصرف ما.. جو..نا ، دچار اختلال رفتار میشیم چون من اطلاعاتی از دارک ترین قسمت ضمیر ناخودآگاهش دارم و اعمالی رو انجام میدم که برای اون نتیجه ای رو در آینده باقی بگذاره،
ولی اون خیلی ترسو شده و گفتم درگیر قوانین محدود کننده جامعه شده و در مقابل اونها گارد میگیره.
این جنگ دو جانبه ما، باعث این تصمیم گیری شد.
اینکه من راهم رو ازش جدا کنم، به فعالیت هایی که علاقه دارم بپردازم در قالب اسم R3MO , و سعی در کشف بیشتر و بیشتر ابعاد وجودی رضا بکنم.
چون من معتقدم هرچی بیشتر بهش پرداخته بشه، ابعاد پنهان زیادی در وجود همه آدم ها هستن که هنوز کشف نشدن.
و ما باید با تجربه کردن و قدم گذاشتن در راه کشفشون یکی یکی این ابعاد رو پیدا و ارتقائشون بدیم.
و رضا هم قبول کرد فعلا به کارهای روزمرش رسیدگی کنه و سعی کنه بیزینس هاشو مانی تایز کنه و بتونه درآمدهاشو جوری مدیریت کنه که بتونه تو این سفرهای ماجراجویانه منو همراهی کنه.
و امیدوارم روزی ما با تجربیاتمون و درک و ادراکی که از خودمون پیدا میکنیم بتونیم به آرامش برسیم.
تجربیاتم تو این سفر رو باهاتون به اشتراک میگذارم.
و خوشحال میشم تو این راه با دوستای بیشتری آشنا بشم و تبادل تجربه داشته باشیم.
راستی، رضا یک المان هایی از خودش رو در من پیاده سازی کرده، که کسایی که از نزدیک میشناسنش، این المان هارو وقتی ببینن متوجه میشن اون رضاست ولی در غالب شخصیت R3MO.
تولد من مصادف شد با کریسمس سال 2024
برای شروع این سفر بی انتها برای جست و جوی دنیای بیرون و پرداختن به علایقم، رضا وسایل سفر رو با ثلیقه جفتمون برام تهیه کرد و آروم آروم دارم آماده سفر میشم.