یادمه سال ۲۰۰۷، توی تورنتها یچی به اسم UFC دیدم. دانلودش کردم ببینم چیه. اون موقع ها ورزشم کیوکوشین بود تو شمال و تازه از خانواده جدا شده بودم. وقتی دیدم برگام ریخت. اول رفتم ویکیش رو چک کردم. بعد دیدم این قشنگ از K-1 ی که میدیدم یه سطح بالاتره. با اینترنت ضعیف اون موقع شبانه تورنتها رو دانلود میکردم و شبی ۱-۲ ایونت کامل رو میدیدم. از خود UFC 1 شروع کردم. برگهام ریخته بود که این برزیلی ۱۷۰ و خردهای سانتی چجوری یه سری نره غول رو زمینگیر میکنه، چه حرکتی رو گردنشون می زنه که با تمام وجود محکم رو زمین ضربه میزنن و انصراف میدن. چک کردم دیدم همچین ورزشی تو ایران نیست. باشگاه کیک بوکس پیدا کردم و همون رو ادامه دادم. به مسابقات سالهای همون موقع رسیدم و بالاخره دیدن هفتگی. با Pride آشنا شدم، با WEC و خیلی اُرگانهای دیگه که حتی دیگه یادم نمیاد از کدوم مسابقه دیدم! اون موقع هنوز همه کشتیکجی بودن. کانر مکگرگوری نبود که همه ازش تعریف کنن. تازه این مفهوم ایجاد شده بود که game plan باید داشته باشی، مربیهایی گل کردن که نقاط ضعف فایترهای مقابل مبارز خودشون رو بررسی میکردن و برنامهریزی، حتی اگه مبارزشون ضعیفتر بود برنده از هشت ضلعی پر از خون بیرون میاومدن. تقاضا برای تسلط به هنرهای رزمی غیررایج بالا رفت، حتی باعث پیشرفت تو خود جوجیتسو برزیلی شد که الان قفلهای رویِ پا رو میبینید. اون موقع هم بود، ولی نه اینقدر سیستماتیک. یادمه فروشگاه بالا آوردم و مسابقهها رو کیفیت HD 720p دانلود میکردم و میفروختم. سایت خبری ناموفق بالا آوردم و حالا، هنوز هفتگی، دیگه نه به اون شدت، مسابقهها رو انتخابی میبینم...
اومدم استانبول و زیردست یه مربی درستحسابی دارم جوجیتسو برزیلی یاد می گیرم. درسته، سنم زیاد شده و دیگه شاید به مسابقاتش نتونم حتی فکر کنم. ایران هنوزم مربی درستحسابی BJJ نداره. نمیشه حسرت فرصتهایی که به عنوان یه ایرانی تو ایران میسوخته رو نخورم، ولی خوشحالم بالاخره ورزشی که ۱۲ سال براش صبر کردم رو دارم انجام میدم. اینم اضافه کنم این لفظ های اسطوره و سلطان و... حالم رو بد میکنه، trash talk حالم رو بد میکنه و جذابیتی برام نداره. یادمه GSP با جاش کاسچک مسابقه داشت و این جاشِ پلشت هی چرت میگفت. جیاسپی تو یکی از مصاحبههای قبل از مسابقه گفت این هرچی میخواد بگه، وقتی در octagon رو ببندن و هیچ جایی برای فرار نداشته باشه و حرف زدن بیارزش باشه، من حرفهام رو با عملم نشون میدم. در نهایت اینقدر زدتش که دکور صورت طرف عوض شد :)).
من ادعایی ندارم، ولی به عنوان یه طرف نسبتاً قدیمی، این وضعِ کمربندهای بیارزش، ارزش پیداکردن چرتوپرت گفتن برای فروش بیشتر و اولویت پولسازی اون هم نه صرفاً برای مبارز رو نمیپسندم. خودم هم به خاطر سِنم امیدی نمی بینم به مسابقات سطح بالا اروپایی یا جهانی برای کیکبوکس یا جوجیتسو برسم، ولی حداقل وقتی هر شب از باشگاه جوری بیرون میام که از شدت انرژیای که تو باشگاه گذاشتم همزمان حس پَر بودن دارم ولی با چگالی آهن، و همین که بعد ۱۲ سال فرصت تمرین دارم، لبخند میزنم. راضیکننده نیست ولی از هیچی بهتره.
در نهایت همهی صحبتهام رو با زندگی یه پسر از خانواده فرهنگی با وضعیت مالی متوسط رو به ضعیف و شهرستانی در نظر بگیرید... وجود پول داستان رو خیلی متفاوت می کنه...