زبان فارسی تنها شیوهای برای سخن گفتن نیست؛ جان زندهی فرهنگی است که قرنها در دل تاریخ ایران و سرزمینهای پیرامونش جاری بوده است. شعر فارسی، چون چشمهای از خرد و احساس، روح انسان را مینوازد و از روزمرگی فرا میبرد. ایرانی از دیرباز در پناه واژهها زیسته است؛ از سرودهای فردوسی که بنیان هویت ملی را استوار کرد تا آوازهای حافظ که روح را به آسمان معنا رساند. شعر فارسی نه فقط مجموعهای از واژهها، بلکه تجلی اندیشۀ انسانی و مهرورزی است.
خواندن شعر، پیوند ما را با گذشته و میراث روحانی نیاکانمان زنده نگه میدارد. هر بیت، پلیست میان دل آدمی و خرد جمعیِ هزار ساله. در زبان فارسی، زیبایی معنا با موسیقی واژه درهم میآمیزد و انسان را به یاد سرچشمههای راستین احساس و اندیشه میاندازد. هرکس شعر فارسی میخواند، در واقع در گفتوگویی بیپایان با تاریخ، با عشق، و با خدا شرکت میکند
احترام به زبان و ادب فارسی یعنی پاسداری از هویت. در جهانی که مرزها هر روز کمرنگتر میشوند، زبان مادری ما چراغیست که راه بازگشت به ریشهها را روشن میکند. پاسداشت ادب فارسی، نه تعصب که عشق به فرهنگیست که به جهان مهربانی، زیبایی و معنا آموخته است. شعر فارسی یادآوری میکند که انسان تنها زمانی بزرگ است که احساس و اندیشهاش را در قالب واژههایی انسانی و والا بیان کند.
بنابراین، خواندن شعر و پاسداشت ادب فارسی وظیفهای انسانی است؛ چون در هر سرود و غزل، بخشی از حقیقت جاودانِ روح ایرانی، و در هر واژهی فارسی، نوری از خرد و عشق نهفته است. با خواندن و حفظ این میراث، نه تنها زبان را زنده نگه میداریم، بلکه خود را به سرچشمۀ انسانیت نزدیکتر میکنیم.