«امروز مسئله این است که چگونه میتوان بشریت را قانع کرد تا با بقای خویش موافقت کند.» ـ برتراند راسل
این روزا چپ و راست با ترفندها و کاربردهای هوش مصنوعی سرویس میشیم، یا با اینکه چطور قراره هوش مصنوعی در آینده خودمون و کارمونو سرویس کنه. پدرخواندۀ هوش مصنوعی هم که چند روز پیش اومد گفت این قراره دهن انسانو سرویس کنه و از گوگل اومد بیرون و خودشو دچار سرویسیِ پیشازموعد کرد.
اما اگه فکر میکنین بهاندازۀ کافی سرویس نشدین یا دلتون میخواد بهطور طنزگونهای، بیشتر به این فکر کنین که چطور هوش مصنوعی ممکنه سرویسمون کنه، رمان کوالیتی لند (QualityLand) میتونه یکی از پیشنهادها باشه. (مدیونین اگه فکر کنین منم اومدم سرویس کنم!)
این رمان رو مارکـاووه کلینگ (Marc-Uwe Kling) نوشته (سال 2017)، که یک ترانهسرا و استندآپکمدین آلمانیه (بیشتر استندآپایی با موضوع سیاسی اجرا میکنه) و سید ابراهیم تقوی هم سال 2021 به فارسی ترجمهش کرده.
کوالیتیلند یک کشور غربیِ ناشناس در آیندهست که در اون همه چیز توسط الگوریتمهای هوش مصنوعی کنترل میشه: از دستیارهای شخصی، تاکسیها و پیکها گرفته تا انواع رباتها با کاراییهای مختلف و سیستم سطحبندی شهروندان.
و در کنار همۀ راحتیهاش، مسائلی هم به وجود میآد که عجیب، خندهدار، آزاردهنده یا شاید حتی ترسناکن.
البته بعضیاش هم طنزن یا طعنه میزنن به آدما، مث ربات وکیلی که دچار وجدان میشه و از کارایی ساقط میشه.
فصلهای رمان به تناوب چند داستان مختلفو پیش میبرن تا اینکه اواخر کتاب، این داستانا به هم میرسن.
احساسات من راجع به این رمان متناقضه: از طرفی فکر میکنم اتفاق خفن و مبهوتکنندهای تو داستان نیفتاد، از طرفی هم وقتی برمیگردم و بعضی مسائل مطرحشده رو میخونم، میبینم نکات مهم یا جالبی مطرح شدهن.
رویهمرفته داستانْ داستان پیچیدهای نیست، و همینطور که پیش میره، به بهانههای مختلف زوایای متفاوتی از این آیندۀ محتمل رو نشون میده، که جالبن یا جای فکر دارن:
مثلاً آیا یک اندروید (ربات انساننما) میتونه رئیسجمهور بشه؟ یا آیا میشه هر شب با یک نفر بود و همچنان وفادار موند؟
اما اگه مثلاً سریال آینۀ سیاه (Black Mirror) یا آثار مشابه رو دیده یا خونده باشین، احتمالاً بعضی از ایدههاش براتون جدید نیست.
چند مورد هم بود که به نظر من تناقضها یا نقصهای داستان بود، و همیشه دوست دارم کسی باشه که در این موارد باهاش صحبت کنم که ببینم چیزی بوده که من نفهمیدم یا نه:
مثلاً وقتی هوش مصنوعی انقدر پیشرفت کرده که رباتها همه احساس دارن و حتی بعضیا دچار اختلال اضطرابی میشن، آیا میشه گفت یک اندروید، که حداقل به اندازۀ بقیه پیشرفتهست، احساس نداره و به همین دلیل هم مناسب ریاست جمهوریه؟ (و همین احساس نداشتن البته باعث نقصش هم میشه.)
آثاری مثل این رو از دو جهت دوست دارم: یکی از این جهت که میتونن شبیه نوعی هشدار عمل کنن که به سمت آیندهای خطرناک حرکت نکنیم.
و یکی هم از این جهت که میتونن احتمالات متفاوتی از آینده رو برای ما تصویر کنن و بهمون کمک کنن که برای تغییر و سازگاری با دنیای جدید آماده شیم*.
به این خاطر، فکر میکنم کار خالق این آثار قابل تشویقه، که تونستهن دنیای نسبتاً متفاوتی رو با جزئیاتش تصور کنن و به تصویر دربیارن.
(یکی از جنبههای جالب هوش مصنوعی برای خودم اثرش روی معنای زندگیه، که احتمالاً تو یادداشت بعدیم چیزایی که در این مورد تو سرم میگذره رو بنویسم.)
* اتفاقا جملۀ ابتدای متن رو هم، برخلاف معنی ظاهرش، همون اندرویدِ کاندیدای ریاست جمهوری (جان آو آس/John of Us) از راسل نقل میکنه، در مواجهه با مردمی که خودش و ایدههاشو برای ریاست جمهوری نمیپذیرن.
رمان رو انتشارات آزادنامگان منتشر کرده، که مؤسسش خود ابراهیم تقویه، و با انتشار این رمان بهعنوان اولین محصولش کار خودشو در زمینۀ انتشار بدون سانسورِ کتابهای الکترونیکی و صوتی شروع کرده.
منتهی طبق معمول، دسترسی ما ایرانیها بهش مشکله.
برای همین، خود ابراهیم تقوی در پادکست بیبلیوکست کتاب رو بهصورت رایگان در اختیار ایرانیها گذاشته، تا زمانی که مشکل رفع بشه (امیدوارم طنز رمان در کلام از دست نرفته باشه).
اگر هم انگلیسیخون هستین، میتونین از سایت عزیز و عظیم لایبجن (libgen.is) نسخۀ انگلیسیشو (با فرمت Epub) پیدا کنین.
این رو هم اضافه کنم که رمان دو نسخۀ روشن و تاریک داره، اما داستان یکیه و فقط متنهایی که بعد هر فصل اومدهن (متنهایی شبیه تبلیغ، اما جزوی از رمان) مثبتتر یا منفیتر هستن.
جلد دوی رمان هنوز در دست ترجمهست، اما برای دیدن پایان داستانِ جلد یک نیازی نیست منتظرش باشین؛ داستان تو خود جلد یک تموم میشه.