چه الگوها و ویژگیهایی باید وجود داشته باشند تا ماحصل آن کشوری ثروتمند شود.
در این فصل سه فرضیه بررسی میشود که آیا دلیل این نابرابری هستند یا خیر؟
فرضیه جغرافیا
فرضیه فرهنگ
فرضیه غفلت.
منطقه جغرافیایی چه تاثیری در عملکرد حکومتها دارد؟ فرضیه جغرافیا میگوید شکاف عظیم میان کشورهای غنی و فقیر جها ناشی از تفاوت جغرافیایی آنهاست. بسیاری از نواحی فقیر جهان بین مدارهای راس السرطان و راس الجدی قرار دارند و کشورهای ثروتمند در نواحی معتدل تری قرار گرفته اند.
و همچینین در ادامه میگوید مردمانی که در آب و هوای استوایی هستند تمایل به تنبلی دارند و دلیل فقر آنهاست. و یا مناطق گرمسیری فقیرند چون کشاورزی کم حاصل است.
فرضیه فرهنگ به مردمانی اشاره دارد که به دلیل فقدان اخلاقیت یا اعتقاد به جادو و زیر بار فناوری نمیروند علت فقر آنهاست. و اخلاق کاری محرکه پیشرفت اقتصادی است.
اما با توجه به کشورهایی که نزدیک ترین مرز را باهم دارند اما به دو طبقه غنی و فقیر تقسیم شدهاند یا با فرهنگ مشابه در سالیان طولانی بودند میتوان فرضیه های فرهنگ و جغرافیا را به طور قطع دلیل نابرابری جهانی ندانست.
میتوان به دو کشور کره شمالی و جنوبی اشاره کرد.
و در آخر فرضیه غفلت میگوید حاکمان سرزمینهای تهی دست نمیدانند چگونه راهی برای پیشرفت اقتصادی پیدا کنند و یا از نتیجه آنچه عمل میکنند آگاهی ندارند.
اما با چند بار آزمون و خطا و با وجود اقتصاددانان میتوان از جهل و ناآگاهی دوری جست.
پس بطور قطع این فرضیه هم باعث نابرابری جهانی نیست. فرضیه غفلت این سوال را ایجاد میکند چرا حاکمان انتخابهایی دارند که باعث فقر مردمانشان میشوند. علاوه بر دانش اقتصادی که ابزاری است برای استفاده از امکانات محدود برای داشتن اقتصاد بهینه باید دانش سیاسی هم فراگرفت.
مطلبی که خواندید خلاصه ای از فصل دوم کتاب بود.
شناسنامه کتاب:
نویسندگان: جیمزای. رابینسون ، دارون عجم اوغلو
مترجمان: محسن میردامادی ، محمد حسین نعیمیپور.
کتاب رو میتونید در دو نسخه فیزیکی و الکترونیکی تهیه و مطالعه کنید.