یادم نمی آید آخرین باری که تلویزیون دیدم کی بود . یک شیکه ملی که خالی از محتوا شده است و هر روز بدتر از قبل می شود و البته برای ما چون مدیران رسانه ملی مخاطب هدف خود را پیدا کرده اند و فقط برای آنها محتوا تولید می کنند . کاری هم به رضایت عمومی مردم ندارند. کاری به این ندارند یک خانواده ساده معمولی که تنها سرگرمی اش همین تلویزیون است چه باید بکند بعد از پایان یک روز کاری سخت وقتی که اعضای خانواده دور هم جمع می شوند و می خواهند ساعتی در کنار هم بگذرانند هیچ برنامه ای دیده نشده است . البته برای مخاطب خاص تلویزیون خوب است مسابقات حوصله سر بر و سریالها با داستانهای تکراری و شخصیت های کلیشه ای اش اخبار و جو سازی های دروغ که هدفمند هر آنچه را بخواهند نشان می دهندو هر آنچه را هر طور بخواهند به مردم گزارش می دهند. قبل تر ها که فضای مجازی و موبایل های هوشمند نبود این موارد را با ظاهری جذاب پخش می کردند اما حالا که می دانند مخاطب پیگیر ندارند و هر آنچه را که بپزند مخاطبینشان بدون هیچ مقاومتی دریافت می کنند .
متاسفانه خبرسازان خوب این مورد را درک کرده اندو بازاری شده است برای فروش اخبار دروغ . هر روز با چو انداختن خبری حواس کاربران راپرت می کنند و مدتی اذهان را به خود مشغول میکنند. سناریو نویسان سیاسی هم که به خوبی موج سواری می کنند و در هنگام گرفتن تصمیمات مهم کشوری برای اینکه کمتر مردم نظر بدهند و دخالتی داشته باشند با یک خبر زرد حواس ها را پرت می کنند. موارد هم تنوع زیادی دارد . قتل های ناموسی، آتش سوزی های ساختمان های معروف ، انفجاری در قسمتی، یا یک کلیپ از ساسی مانکن .
رسانه بی رحم است و به راحتی افکار را به بازی می گیرد . و بی رحم تر مدیران رسانه ای کشور هستند .