امروز برای چند دقیقه دانههای برف نشستند بر روی برگهای سبزی که هنوز روی درختان برای بقا تقلا میکنند، با سوزِ سرمای پاییز میجنگند و آخرین یادگاران تابستان هستند.
پاییز و زمستان برای شکست دادن تابستان ائتلاف نظامی کرده بودند.
بادهای پاییزی که سربازان این فصل هستند، ابرهایی با خشونت زمستان را بر آسمان آبی گستراندند و خورشید را که تنها حامی تابستان بود، محاصره کردند. دانههای برف (کماندوهای زمستان) به زمین هجوم آوردند و همین چند لحظه باعث شد تا ترس درون برگهای تابستانی رخنه کرده و رنگ از رخسارشان بپرانند و طلسم زرد پاییز را به آنان تحمیل کنند.
سربازانِ سبز تابستانی به زمین عقب نشینی کردند تا سال بعد با شکوفه های بهاری دست به یکی کرده و سلطنت زمین را از چنگال سرد زمستان بیرون بکشند.
امروز من و آن پیرمردی که در آن گوشه سیگار میکشد شاهد ائتلاف پاییز و زمستان برای شکست دادن آخرین سربازان تابستان بودیم.
جنگی بود کوتاه و نابرابر...