به تازگی مستند جدیدی از شبکه نتفلیکس پخش شده که درباره داستان سرگذشت دختر نوجوانی ست به اسم تانیا هیوز.امروز این پرونده و مستند رو به صورت مختصر با هم بررسی می کنیم.
سال 1990 سه نفر از افراد محلی از ایالت اوکلاهاما در یکی از جاده های تاریک و فرعی رانندگی میکردند که در کنار جاده یه سری وسیله شبیه آشغال و زباله مانند می بینند و کنجکاو می شن و می زنند کنار تا ببیند داستان چیه.اون ها مسیری که وسایل ریخته بود رو دنبال میکنند و یه سری چیزها مثل واکمن میرسند و در نهایت کمی که جلوتر میرن به جسد دختری نوجوان برخورد می کنند که روی زمین افتاده که مورد ضرب و شتم قرار گرفته بوده و شدیده آسیب دیده بوده اما بعد از مدتی متوجه میشن دختر زنده ست و اون رو به بیمارستان منتقل میکنند.
بعد از انتقال به بیمارستان همسر این دختر نوجوان به بیمارستان میاد و خودش رو کلارنس معرفی می کنه و اعلام می کنه که اسم این دختر هم تانیا هیوز ئه و یک رقاص استریپه و اون ها یک پسر کوچک هم به اسم مایکل دارند.اما نکته مشکوک این بوده که این مرد سن و سال زیادی داشته و خیلی عجیب و غریب رفتار می‌کرده.
دکترها بعد از اینکه تانیا رو معاینه می کنند متوجه کبودی های قدیمی روی بدن اون میشن و انگار که در گذشته مورد آزار و اذیت قرار گرفته و متاسفانه در نهایت تانیا دووم نمیاره و از دنیا میره.دوستان تانیا با توجه به اطلاعاتی که راجب تانیا داشتن و با کمک دفتر تلفن شماره خانواده اون رو پیدا می کنند و با اونها تماس می گیرن و به خانواده اش اطلاع میدن که دخترتون فوت کرده.اما زن از پشت تلفن با تعجب میگه که دارید اشتباه می کنید و دختر من 20 سال پیش تو 18 ماهگی فوت کرد.دوستانش متوجه میشن هر چیزی که راجب تانیا می دونستن دروغ بوده و سوالی که پیش میاد اینه که "اون واقعا کیه؟!"
دوستان تانیا می گفتن که اون خیلی آثار کبودی روی صورت و بدنش داشته و همیشه یک بهانه ای میاورده که مثلا خورده زمین و ... و همچنین دوستانش می گفتن که زیاد دوست نداشته کلارنس پیش پسرش مایکل باشه و حتی چند بار سعی کرده که فرار کنه.
دوستان تانیا چون می دونستن بچه پیش پدرش امنیت نداره, موضوع رو گزارش دادن و پرورشگاه بچه رو از کلارنس گرفت و بعد از مدتی یک خانواده خوب اون رو به فرزندی گرفتند.مایکا تا اسم باباش میومده می گفته ,,,,," اون مرد بدجنس"
بعد یک اتفاق عجیب میوفته!
پرورشگاه آزمایشی رو انجام میده و مشخص میشه که کلارنس اصلا بابای مایکل نیست و هیچ ارتباط خونی با هم ندارند.یک روز کلارنس با اسلحه میره به مدرسه مایکل و اون رو به همراه مدیر مدرسه گروگان میگیره و در بین راه مدیر مدرسه رو به یک درخت می بنده و با مایکل فرار میکنه.
پلیس بعد از تحقیقات متوجه میشه که اسم این آقا کلارنس نیست و اسم واقعیش فرانکلین فلوید ئه و کلی جرائم داشته و چندین سال هم زندان بوده.اون سال 1962 یک دختر 4 ساله رو می دزده و به خاطرش دستگیر میشه.همچنین سرقت مسلحانه هم داشته و به یک زن هم تجاوز کرده بوده و کلی جنایات دیگه...
با پخش شدن خبر مرگ تانیا دوستان مدرسه اش اون رو شناسایی میکنند و میرن سراغ پلیس و اعلام میکنند که اسم این دختر تانیا نیست و اسمش شارون مارشال ئه!!! و وقتی صحبت از فرانکلین فلوید به عنوان شوهرش میشه با تعجب میگن که اون شوهرش نیست اون پدرشه!!!
چند وقت بعد یک عکس به دست پلیس میرسه که توی اون شارون یا همون تانیا روی پای فرانکلین نشسته و پلیس متوجه میشه بر اساس این عکس شارون بین سال های 1969 یا 1970 بی دنیا اومده و توی او تاریخ فرانکلین زندان بوده و اصلا نمی تونسته بچه داشته باشه و با توجه به سابقه گذشته اون متوجه میشن که فرانکلین شارون رو هم در بچگی دزدیده بوده و اصلا پدرش نیست!
این پرونده هرچی که جلوتر میره پیچیده تر میشه اما خوب با تعریف کردن کامل اون شما دوستان عزیز لذت دیدن مستند رو از دست میدین پس من پیشنهاد می کنم حتما مستند Girl In The Picture تماشا کنید تا هم جزئیات بیشتری از این پرونده بدست بیارید و هم بفهمید سرنوشت تانیا یا همون شارون که در ادامه باز اسمش تغییر خواهد کرد, چی میشه.
شما می تونید این مستند و مستندهای از این دست رو به راحتی از وبسایت رامین داک با زیرنویس فارسی چسبیده ببینید و لذت ببرید.
