در دانشگاه تهران همه چیز کم است! گرچه نام دانشگاه تهران پرآوازه است و هر سال چندین هزار نفر برای ورود به آن سر و دست میشکنند اما آنچه در آن میگذرد حتی از بعد آموزشی هم چندان دلچسب نیست.
چند سال قبل بود که شعار «آب هست ولی کم هست» بسیار زبانزد شده بود و در هر جایی دیده میشد. واقعیت آن است که در دانشگاه تهران آب بسیار است! در پردیس اصلی دانشگاه چندین نهر آب هست و در واقع به قناتهای قدیمی تهران متصلند. به همین ترتیب فضای سبز هم تا دلتان بخواهد هست و هیچ کم از یک پارک ندارد! اما هر چیز دیگری که کاربرد اصلی در آن داشته باشد کم است.
سال ۹۳ بود که وارد رشته مهندسی مکانیک در دانشکدهی فنی دانشگاه تهران شدم. گفته میشود طبق ارزیابیها برترین دپارتمان مکانیک کشور همین دانشکده است و به طور کلی هم دانشکدهی فنی از هر نظر اسم و رسم دارد. چه علمی-آموزشی و چه فرهنگی-سیاسی. اما...
از همان ترم دوم بود که تعداد کلاسهای ریاضی ۲ و معادلات کافی نبود. همین کافی نبودن نه تنها باعث میشد به بعضیها اصلا ظرفیت کلاس نرسد، بلکه چینش برنامهی کلاسها را بسیار سخت میکرد. به خصوص که کلاسهای عمومی و پایه در پردیس اصلی (میدان انقلاب) برگزار میشوند و کلاسهای اصلی در پردیس امیرآباد تشکیل میشوند. بنابراین شاید در نگاه اول برداشتن ریاضی در ساعت ۹ تا ده و نیم و استاتیک در ساعت ۱۰ و نیم تا ۱۲ بُرد به نظر برسد اما در عمل شدنی نیست. چون حداقل بیست دقیقه فاصلهی میدان انقلاب تا امیرآباد است!
کلاسهای دروس عمومی هم همینطور. در زمان انتخاب واحد با ظرفیت ۲۵ نفر به سرعت پر شده و حتی وارد بازار سیاه میشوند. به طرز عجیبی در روزهای حذف و اضافه ظرفیتشان بیشتر میشود اما باز هم کافی نیست. از ظرفیت آزمایشگاهها و کارگاهها هم که اصلا نگویم... به خصوص آزمایشگاههای دروس پایهای مثل فیزیک ۱ و ۲ که بین اکثر رشتهها مشترک است.
همه اینها درد و مشقت میآفرینند و جایی خالی نمیشوند جز بر سر دانشجوی بیچاره! دوندگی بین آموزش و سایت برای رفع ارورهای اشتباه سیستم گلستان، درخواست همنیازی و ... تمامی ندارند و کسی هم کوچکترین انگیزهای برای اصلاح وضعیت ندارد.
اوایل تابستان جشن فارغالتحصلیمان بود. گرچه همه در این جشن فارغالتحصیل نمیشوند اما سمبلیک همه جمع میشوند، لباس میپوشند و کلاه پرت میکنند. شاید باورتان نشود اما اینجا هم کمبود هست! لباس پسرانه به مقدار کافی نیست و عدهای مجبور میشوند مدل دخترانه را بپوشند (گرچه تفاوت چشمگیری هم ندارد). توقع سایز درست که نباید داشت. حتی کلاه فارغالتحصیلی هم کافی نیست! از کلاههای لباس علوم پزشکی استفاده شد که سر کسی بی کلاه نماند.
خلاصه که دانشگاه تهران به این شکل است. از هر جای آن کمبود و ایراد میبارد و اصلا راه حل یافتن برای مشکلات در وظایف هیچکس نوشته نشده. وِرد زبان هر کارمندی «نبود بودجه» و «کمبود نیرو» است در حالی که زمان مفید کاریاش بیش از یک ساعت نمیشود.
و این داستان هر ترم تکرار میشود، تکراری و قدیمی اما پر مخاطب!