انسان روح و روان پیچیدهای دارد، پیچیدگیهایی که وی را به سمت تصمیمات مختلف میکشانند. روزمرگیها، معنا نداشتنها، خستگیها و افسردگیها میتوانند تمام وجود انسانی را به چالش بکشند. شادی درونی ما احتمالا چیزی نیست که فقط ظواهر زندگی موفق آن را تامین کند، زندگی مالی موفق، وضعیت شغلی موفق و حتی خانواده موفق همگی میتوانند باشند و کسی باز از زندگی خود راضی نباشد. کتاب خیانت، داستان زنی است که با بحرانهای درونی بسیاری درگیر میشود.
زنی موفق به نام لیندا در این داستان به تصویر کشیده میشود، کسی که در دورهی افسردگی خود با عشق دوران نوجوانیش مواجه میشود و گمان میکند که او میتواند انگیزهی یک مواجههی جذاب برای فرار از وضعیت موجود را به وی دهد. علی رغم اینکه لیندا دارای شوهر و دو فرزند است، درگیر ماجرایی عاطفی میشود که انگیزهای کاذب در زندگی خویش ایجاد نماید، وی در حوالی سی سالگی دارای بحران روحی شده است و هیجانات دوران جوانی را در خویش جستجو میکند. زنی خودخواه که همه چیز دارد؛ پول، فرزندان دوست داشتنی، همسری که دوستش دارد و شغلی موفقیتآمیز. اما در زندگیاش یک چیز ندارد و آن خوشحالی است. زن در خلال رابطه خیانتآمیز خود به دنبال هیجان است و به نظر میرسد هر فعالیتی که آدرنالین وی را زیاد میکند برای او راضیکننده باشد، حتی اگر به قدر یک دویدن دور پارک کوتاه و ساده باشد.
لیندا تصمیم میگیرد روزمرگی و خستهکنندگی روزهایش را با چیزی جایگزین کند. شاید آن چیز عشق سالهای دور دبیرستان او و یک خیانت به همسرش باشد. جاکوب، پسری که لیندا پیشتر میشناخته است، اکنون سیاستمدار نامداری شده و لیندا که برای مصاحبه از وی او را میبیند، نوستالژی روابطش با جاکوب باز میگردد و او خود را در لبه خیانت مییابد .
لیندا فردی افسرده، مغرور و توخالی به نظر میرسد و داستان شخصیتهای دیگر را هم به خوبی تعریف نمیکند، خواننده تنها لیندا و جاکوب را عمیق میشناسد. جاکوب که فردی زن باره است و به همسرش خیانت میکند در سر دیگر داستان قرار دارد. اما اطلاعات زیاد و عمیقی از فرزندان لیندا و یا همسرش کسب نمیکنیم که بتوانیم خود را در جای او بگذاریم. لیندا به همین دلیل بسیار غیر قابل درک و همذاتپنداری به نظر میرسد. در تمام طول کتاب خیانت، لیندا شک دارد. چرا کاری را میکند؟شک دارد. چرا جذب جاکوب شده است؟ نمی داند. چه برنامهای دارد؟ مطمئن نیست. داستان به قدر کافی شخصیت وی را هم شکل نمیدهد. کتاب خیانت در مجموعه خرده داستانهای موازی و برخی روابط جنسی پیش میرود و پائولو کوئیلو در این میان گاه گاهی هم از خدا چیزهایی به زبان میآورد. در نهایت رمان را در تاریکی به حال خود رها میکند.
پائولو کوئلیو در این داستان سعی کرده هیولای درون ما را به تصویر بکشد که در مواقع روزمرگی و ناشادی درونی، ما را رها نمیکند. یکی از دلایلی که لیندا شاد نیست می تواند زندگی بی معنای او باشد، با وجود وضعیت خوب مالی و خانوادگی و شغلی، لیندا چه چیزی کم دارد که در زندگی اش دنبال کند؟ شاید اعتقادی معنابخش به زندگیاش باشد، شاید هم به سادگی یک سرگرمی یا تفریح جدید!
پائولو کوئلیو با نگاهی به علل روانشناسانهی خیانت، خواننده را به واکاوی در درون خویش و احساسات و عواطف شخصیتر دعوت میکند.
مانند دیگر آثارپائولو کوئلیو، کتاب خیانت نیز دارای نثری روان و خواندنی است و نویسنده متن جذابی را با روایتگری مدرن تلفیق کرده و خواننده را به دنبال خود میکشاند. اما بر خلاف نامش، این کتاب فقط دربارهی یک عمل خیانتآمیز نوشته نشده است.
پائولو کوئلیو اولین رمان موفق خود ؛«خاطرات یک مغ» را زمانی نوشت که یک پر سفید در کنار پنجرهی یک مغازه پیدا کرد. او که رمان اولش شکست خورده بود و از طرفی آرزوی نویسنده شدن در سر داشت، روزی که برای نوشتن کتاب خاطرات یک مغ بسیار با خود کلنجار میرفت، به خود گفت که اگر امروز یک پر سفید ببینم کتابم را خواهم نوشت! و آن روز از قضا، پر سفیدی در پنجرهی مغازهای پیدا کرد.
پائولو کوئلیو که در سال 1947 در برزیل دیده به جهان گشود، از ابتدا به نویسندگی علاقه فراوانی داشت. وی که با اصرار خانواده به تحصیل حقوق پرداخت، پس از مدتی دانشگاه را رها کرد و به کار ترانهسرایی مشغول شد. او یک بار همه چیزش را رها کرده و به سبک زندگی هیپیها، از جنوب تا شمال آمریکا، آفریقا و اروپا را گشت و در سال 1960 هم به مواد مخدر روی آورد.
هنگامی که در سال 1986 مسافت زیادی را در جادهای در اسپانیا پیموده بود، نوعی بیداری معنوی را تجربه کرد که زندگیاش را برای همیشه تغییر داد و بعدها کتاب کیمیاگر را نوشت. کتاب کیمیاگر او رکورد فروش کتاب را شکست و با فروش بیش از 65 میلیون نسخه و ترجمه به بیش از 70 زبان دنیا پرفروشترین کتاب یک نویسنده زنده لقب گرفت.
بر برخی آثار این نویسندهی برزیلی فضای عرفانی و معنوی خاصی حاکم است، داستان کیمیاگر او که تلاشهای فردی به دنبال گنجی را نشان میدهد مشابه یکی از داستانهای مثنوی معنوی مولانا است و مضامین نقل شده با برخی از مفاهیم عرفانهای شرقی مشترک هستند.
این کتاب در قطع رقعی و در 256 صفحه توسط نشر کتاب پارسه منتشر شده است. مترجم آن نیز اعظم خرام است که برگردانی خواندنی از کتاب خیانت به زبان فارسی ترتیب داده است.
منبع: کتاب وب