کتاب شعر مدرن نوشتهی مراد فرهادپور را شاید بتوان در جملهای از یکی از مقالات نویسنده خلاصه کرد:
هنر فقط با بازتولید آگاهانهی تناقضات و تضادهای واقعیت میتواند واقعیت ازدسترفتهی سمبول را بدان بازگرداند. هنرمند بهمنزلهی بخشی از واقعیت نمیتواند نسبت به ماهیت تاریخی روزگار خود بیگانه و بیاعتنا باشد؛ زیرا نتیجهی چنین تصوری جدایی معنا از واقعیت و انهدام سمبولهاست.
کتاب شعر مدرن مجموعهای از مقالات مراد فرهادپور و نیز مقالات ترجمهشده توسط او در چند سال اخیر دربارهی شعر مدرن است و در پایان کتاب نیز شعرهایی با ترجمهی خود او را قرار دارد.
مهمترین مقالات کتاب شعر مدرن، مقالهی «ورطه شعر مدرن» نوشتهی اریش هلر و مقالهی «تناقضات مدرنیسم: نقدی بر مقالهی اریش هلر» نوشتهی مراد فرهادپور است که میتوان آن را چکیدهی دیدگاههای انتقادی او دربارهی شعر مدرن دانست. مقالهی بعدی «شعر ناب و سیاست ناب» از میکائیل هامبورگر دربارهی نسبت سیاست با شعر است. هامبورگر در این مقاله نشان میدهد که سیاسی شدن هنر چگونه بار سنگین مسئولیت را بر دوش تخیل شعر مینهد.
مقالههای بعدی را دو نویسنده و شاعر دربارهی دو شاعر دیگر نوشتهاند: یکی از ژان پل سارتر دربارهی استفان مالارمه و دیگری از هامبورگر دربارهی پل سلان. مقالهی آخر کتاب شعر مدرن را نیز خود فرهادپور با عنوان «دربارهی والاس استیونس» نوشته است. فرهادپور در این مقاله نخست به غنای اشعار استیونس میپردازد و بعد به سراغ مسائل کلیتر دربارهی شعر میرود.
بخش نهایی کتاب شعر مدرن چند شعر برگزیده از شاعران مختلف از جمله شارل بودلر، استفان مالارمه، پل والری، هوگو هوفمانشتال، راینر ماریا ریلکه، گئورگ تراکل، نلی ساکس، فرناندو پسوا، خوان رامون خیمنس، خورخه لوییس بورخس، آنتونیو ماچادو، دابلیو. اچ. اودن و والاس استیونس با ترجمهی مراد فرهادپور است.
مهمترین وجه کتاب شعر مدرن ــ که در دیگر نوشتههای مراد فرهادپور دربارهی هنر نیز مشهود است ــ پیوند تنگاتنگی است که فرهادپور میان فلسفه و هنر مدرن برقرار میکند.
مراد فرهادپور زادهی 17 تیر 1337 در تهران، مترجم، نظریهپرداز و نویسندهای است که از شخصیتهای مهم جریان فکری چپ نو در ایران به شمار میرود. فرهادپور در دورهی قبل از انقلاب، پس از ترک از تحصیل از دانشکدهی مکانیک دانشگاه علم و صنعت به انگلستان رفت و در سال 1358 به ایران بازگشت. لیسانس اقتصاد را در سال 1365 از دانشگاه تهران دریافت کرد و تا امروز به کار ترجمه و تألیف و تدریس مشغول است.
حاصل کار مراد فرهادپور طی چهار دههی اخیر، ترجمه و تألیف آثار ارزشمند نظری تفکر غربی، پرورش نسلی از نواندیشان در عرصههای فلسفه و سیاست، و معرفی مهمترین نظریهپردازان و فیلسوفان معاصر اروپایی نظیر اسلاوی ژیژک، جورجو آگامبن و آلن بدیو است.
فرهادپور تألیفات و ترجمههای فراوانی دارد که از جمله میتوان کتابهای زیر را نام برد:
مراد فرهادپور مانند همیشه نمونههایی از بهترین مقالات در حوزهی مورد بحث خود را برای ترجمه برگزیده است.
مقالهی اول کتاب با عنوان «ورطهی شعر مدرن» نوشتهی اریش هلر تفسیر کاملی از کلیت شعر اروپایی در اختیار خواننده قرار میدهد. ولی فرهادپور در مقالهی دوم که در نقد مقالهی هلر نوشته، معتقد است هلر در چارچوب تفکر اروپایی، بهجای درک تضادهای درونیِ مدرنیسمِ هنری، به دنبال شکلی از شعر ساده یا رئالیسم در شعر میگردد. ولی از آنجا که فرهادپور به گفتهی خودش از زاویهی یک هویت سنتی وارد تجربهی شعر مدرن شده است، سویههای بودلری، مالارمهای و رمبوییِ سمبولیسم را محتوایی حقیقیِ این تجربه میداند؛ یعنی سویهها و مضامینی همچون ملال، اضطراب، و انواع و اقسام پیچیدگیهای زبانی و اجتماعی و سیاسی و شخصی. به همین دلیل در مقالهی دوم کتاب «شعر مدرن» با عنوان «تناقضات مدرنیسم: نقدی بر مقالهی اریش هلر» معتقد است رئالیسم یا مدرنیسم هنریِ واقعی همان «سمبولیسم» است؛ زیرا سمبولیسم اولین جنبش مدرنیستی است که تمام سویههای دیالکتیکی مدرنیسم ــ یعنی اغراقها و آمیختگیاش با انحراف و زخم و تروما ــ را در خود دارد.
مقالهی سوم کتاب شعر مدرن با عنوان «شعر ناب سیاست ناب» نوشتهی میکائیل هامبورگر دربارهی سرچشمههای شعر مدرن از زمان شارل بودلر به بعد است. هامبورگر با ارجاع به آرای الئــورا رایدینگ و رابرت گریوز از آنها اینگونه نقل میکند که:
مدرنیسمِ حرفهایِ اصیل بیشتر به دو قطب افراطی رادیکالیسم و محافظهکاری یا اشرافمنشی و عامیگری تمایل دارد. آن هم نه از سر مخالفت مبارزهجویانه با لیبرالیسم بورژوایی، بلکه بیشتر بهخاطر پرسه زدن و پرهیز از گذرگاههای شلوغ لیبرالیسم بورژوایی، به منزلهی عرصه و جایگاهِ سازشِ همهی مواضع افراطی، عرصهی زاد و ولدِ عقاید و باورهای باثبات و به لحاظ شخصیِ ریشهدار.
هارمبورگر تغییرات سیاست و شعر را توأمان میخواند. او از رویکرد شاعر در سیاســت به سیاست شعریِ او میرسد و برعکس و بدین شیوه نشــان میدهد این دو گاه تــا چه حد با هــم متفاوتاند و تبعات این رویکردها چیست.
مقالهی چهارم کتاب با عنوان «استفان مالارمه: درآمدی بر مجموعهی شعرها» را ژان پل سارتر نوشته است. سارتر در این مقاله مانند نوشتههای دیگرش دربارهی شاعران و نویسندگان ــ از جمله کتابش دربارهی بودلر یا کتاب دیگرش دربارهی فلوبر ــ از نگاهی اگزیستانسیالیستی به شرح و توصیف دنیای اشعار مالارمه میپردازد. در جایی از مقاله میخوانیم:
خودکشی نوعی عمل است، زیرا بهواقع موجودی را نابود میکند و جهان را به محل حضور و سلطهی هراسانگیز غیبت او بدل میسازد. اگر وجود یا هستی همان پراکندگی است، پس آدمی با از دست دادنِ هستیِ خویش به وحدتی فسادناپذیر و بیزوال دست مییابد.
پنجمین مقالهی کتاب شعر مدرن نیز مقالهی دیگری است از هامبورگر دربارهی اشعار پل سلان. پل سلان یکی از مشهورترین شاعران مدرنیست آلمانی است که شعرهای او توجه بسیاری از متفکران و فیلسوفان از جمله مارتین هایدگر را جلب کرده است و تفاسیر مختلفی دربارهی اشعار او نوشتهاند. مشهور شعر پل سلان تحت عنوان «فوگ مرگ»، شعر بلندی است دربارهی هولوکاست و مراد فرهادپور در بخش پایانی کتاب شعر مدرن آن را ترجمه کرده است.
آخرین مقالهی کتاب شعر مدرن یعنی «دربارهی والاس استیونس» را نیز فرهادپور نوشته و در این مقاله فرم و مضامین اشعار استیونس را با بهرهگیری از فلسفهی کانت و هگل و نیز از منظری پدیدارشناختی بررسی میکند. در جایی از این مقاله میخوانیم:
میتوان شعر استیونس را نفی همزمان ایدئالیسم و ناتورالیسم دانست. در مورد رمانتیسم آبکی، استیونس میگوید: «احساساتی بودن درواقع نشانهی شکست احساس است.» او عینیگرایی و ذهنیگرایی را دو روی یک سکه میداند: سلطهی تفکر متافیزیکی.
و در ادامه، با برشمردن ویژگیهای این نحوهی تفکر از منظری انتقادی، جایگاه مفهوم آگاهی در یکی از شعرهای استیونس را از نگاهی فلسفی بررسی میکند تا تفاوت مهم نگرش شعریِ او و دیگر شاعران مدرنیست را ثابت کند.
بخش پایانی کتاب شعر مدرن برگزیدهی شعرهایی از شاعران مدرن است که در طول کتاب به نام آنها برخوردهایم و دربارهی آنها خواندهایم. یکی از این شعرها سرودهی آرتور رمبو «ترانهی بلندترین برج» نام دارد:
• ترانهی بلندترین برج
جوانیِ بیحاصل،
اسیر همهچیز،
من زندگیام را
با حساسیتی فزون از حد
بر باد دادهام
آه بگذار زمان عاشق شدنِ دلها فرا رسد.
منبع: کتاب وب