راشد عبیدی
راشد عبیدی
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

وقتی حوصله نداریم! چه کنیم ؟

خوب ! یه روز تعطیل و یه راشد بیکار ( بیکار ؟ نه منظورم بی حوصله ست ) نمیدونم چند وقتی میشه دلم عجیب میگیره حالا برای هرچی گاهی برای افغانستان گاهی برای دوستان البته گاهی هم برای او ...... ( او؟ نه شما نمیشناسیدش اینجا هم که میگم اون چون میدونم که این مقاله رو هرگز نمیخونه ( هرگز ؟ شاید هم یه روزی بخونه ) یعنی اصلا فارسی بلد نیست که بخونه ........... بگذریم

وای خدای من توی چهار خط چقدر تناقض ؟ البته از کسی که ۵۳٪ تناقض فلسفی داره بعید نیست که با خودش چنین باشه و حرفاش رو رد کنه ( اینجا روانشناسای عزیز میشه که ابراز نظر کنند )!

دارم پروفایلم رو چک می کنم :

۲۳۵ نفر من رو دنبال می کنند و از آخرین نوشته هم ۴ ماه میگذره

یعنی من چهار ماهه هیچی ننوشتم ؟ یعنی چی مگر میشه ؟ البیته راستش رو بخوایید همین الان هم چیزی برای نوشتن ندارم و فقط گفتم یادی از ویرگول بکنیم مبادا بچه ها فراموش مون کنند .

خوب می گفتم از بی حوصلگی و دلتنگی و اینا .همین چند دقیقه پیش داشتم فکر می کردم که چقدر کار میشه کرد وقتی که بیکاری و نمی خوای یه پروژه رو کامل کنی

من خودم همین لحظه دو پروژه نیمه تموم دارم که یکی شون کلا مغزم رو ترکونده و یکی دیگه هم چون مجانی هستش شاید اصلا حوصله شو نداشتم که انجامش بدم اما چه کنیم دیگر قول دادیم

فکر کردم چی کنم تو این بیکاری که به ذهنم رسید برم مطالعه کنم خوبیش اینه که غرقت می کنه و نمی فهمی دنیا چه جوریه و چه اتفاقاتی افتاده توی دنیا حد اقل برای لحظه ی هم که شده میتونی از این حال خراب بیرون شی اما چی بخونیم ؟

یه سوال مهم اینه که چه بخونیم ؟ به عنوان مثال من که الان فقط یک ماه برای پروژه ی که سه ماه وقت نیاز داره وقت دارم هر روزم هم برابر سه روز برام مهمه و نباید هدرش بدم پس باید برم و یه چیزی بخونم که که حد اقل یک روزم رو ضایع نکن یه لحظه فکر می کنم و می بینم که چطوره برم لاراول بخونم ؟ آهان !

چون پروژه هام به php هستش و من هم اصلا php بلد نیستم پس بهتره همونه که برم حداقل فریمورک لاراول رو یاد بگیرم تا شاید کارم آسون تره بشه

بعدشم هم اگر اون آنلاین شد شاید یه پیامی بهش بدم و خودم رو برای چند دقیقه ی مصروف کنم

خوب این هم از نوشته امروز من بعد از چهار ماه

راستی ! ( همین امروز بیش از ده ها مقاله و موضوع برای گفتن دارم اما انگار این کا‌‌‌ئنات دستم به دست هم دادند تا من نتونم بنویسم )

<< اون پروژه رو هم میدونم که اشتباه کردم قبول کردم »»

این پایین هم اگر نظر چیزی بدید خیلی خوشحالم می کنید :::

دل نوشتهبی حوصلهphpبرنامه نویسی
یک برنامه نویس خیلی ساده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید