در طی یک مذاکره با هم تیمی های خود، شما باید با قصد درک کامل موضوع گوش کنید و به دنبال آماده سازی یک پاسخ نباشید.
هرگز به دنبال طراحی و شکل دهی یک پاسخ در ذهن خود برای موضوع طرح شده، مخصوصا زمانیکه صحبت های طرف مقابل تمام نشده است، نباشید.
با توجه کامل گوش کنید.
پس از آن لحظه ای مکث کنید بعد به دنبال پاسخ مناسب باشید .
از پاسخی که می خواهید بدهید مطمئن شوید. شاید این موضوع به شکل دیگری توسط فردی دیگر ارائه شده باشد.
منتظر تایید نفر مقابل نسبت به درک کامل شما از موضوع باشید. و با حوصله جواب مناسب را بدهید.
سپس به سراغ بحث بعدی خود بروید. دائما در حال تغییر بحث ها و رها کردن موضوعات بدون نتیجه و پاسخ نباشید.
گوش دادن با توجه کامل نسبت به پاسخ دادن به موضوع ها، برای موفقیت تیم اجایل شما مناسب تر خواهد بود.
گوش های بزرگتری نسبت به زبان خود داشته باشید.
در ادامه ی همین بحث متن زیر از هنر خوب زندگی کردن اثر رولف دوبلی رو پیشنهاد می کنم مطالعه کنید.
چرا همیشه اظهار نظرها برای ما لذت بخش تر هستند؟ چرا بدون گوش کردن دنبال پاسخی برای نشان دادن مهارت خود در هر زمینه ای هستیم ؟ و چراهای بسیاری که در ادامه می توانید نگاهی به آن داشته باشیم:
"هنر خوب زندگی کردن اثر رولف دوبلی"
آتشفشان نظرات: چرا بدون اظهارنظرها آسودهترید؟
آیا حداقل حقوق باید افزایش پیدا کند؟ آیا فروشگاهها باید اجازه فروش موادغذاییای را که دستکاری ژنتیکی شدهاند، داشته باشند؟ آیا گرمایش زمین بهخاطر فعالیت انسانها است؟
مطمئنم برای همهی این سوالها یک جواب حاضر و آماده دارید، اما در حقیقت این سوالات خیلی پیچیدهتر از آن هستند که در یک چشم به هم زدن حلوفصل شوند.
مغز انسان، آتشفشانی از نظرات است که بیوقفه از خودش ایده و نظر بیرون میدهد، بدون توجه به اینکه سوالات مرتبط هستند یا غیرمرتبط، جواب دارند یا نه، پیچیدهاند یا ساده، مغز مثل نقلونبات جواب تولید میکند.
طی این فرآیند، مغز مرتکب ۳ خطا می شود:
اشتباه اول: ما دربارهی موضوعاتی اظهارنظر می کنیم که هیچ علاقهای به آنها نداریم.
اشتباه دوم: ما دربارهی سوالهای بیجواب اظهارنظر میکنیم. سقوط بعدی بازار سهام چه زمانی اتفاق خواهد افتاد؟ آیا بیش از یک جهان وجود دارد؟ تابستان بعدی هوا چطور خواهد بود؟ هیچکس نمیتواند با اطمینان پاسخ این پرسشها را بدهد، حتی افراد خبره.
اشتباه سوم: ما تمایل داریم که به پرسشهای پیچیده، بسیار شتابزده پاسخ بدهیم. این جدیترین اشتباه از بین این ۳ اشتباه است.
روانشناس آمریکایی، جاناتان هایت، تحقیقات بسیاری دربارهی سازوکار مغز ما در هنگام وقوع این اتفاق انجام داده و به این نتیجه رسیده که ما، بخصوص در مواجهه با سوالات سخت، تمایل داریم به سرعت در یک طرف ماجرا قرار بگیریم و سپس سراغ بخش منطقی ذهن خود میرویم و برای توجیه موضعمان تلاش میکنیم.
ما فوراً در مغزمان به دنبال دلایل، مثالها و استدلالهایی میگردیم که پاسخهای ما را پشتیبانی کنند. اینجاست که نظرمان شکل می گیرد. وقتی پای موضوعات پیچیده در میان باشد، این فرآیند تقریباً بیفایده است.
تصمیمات بد که بر اساس نظرات ناپخته گرفته میشوند، میتوانند فاجعهبار باشند و همین، دلیل دیگری برای جلوگیری ازاظهارنظرهای بیمورد است. آرامش ذهن و آسودگی خاطر برای زندگی خوب ضروریاند، اما احساس نیاز دائم به اظهارنظر کردن همیشه ما را به آنها نمی رساند.
پیشنهاد من؟
یک سطل "خیلی پیچیده" برای خودتان تهیه کنید. تمام سوالهایی را که برایتان جالب نیست، بیجواباند یا جواب دادن به آنها خیلی دردسر دارد، در آن بریزید. نگران نباشید، هنوز کلی موضوع دیگر باقی میماند که هر روز میتوانید یا مجبورید دربارهشان نظر بدهید.
اینکه مجبور نباشید در مورد همهچیز و همهکس اظهارنظر کنید، حس آزادی خیلی خوبی دارد. اصلا نیاز نیست نگران این باشید که بینظری شما به عنوان ضعف فکریتان تلقی شود. چون اینگونه نیست و نشانهی هوش شماست.
بینظری یک دارائی ارزشمند است. آنچه دنیا را احاطه کرده نه سرریز اطلاعات، که انبوه نظرات ماست.
موضوعات موردعلاقهی خود را با دقت انتخاب کنید. به شدت گزینشی رفتار کنید. باقی چیزها را به داخل سطل "خیلی پیچیده" بیندازید. وقتی از شما میخواهند که راجع به این یا آن اظهارنظر کنید، از انجام آن خودداری کنید.
وقتی واقعاً میخواهید اظهارنظر کنید، چطور باید این کار را بکنید؟
زمانی را مخصوص نوشتن آنها در آرامش اختصاص دهید. نوشتن، یک راهِ ایدهآل برای سازمان دادن به افکارتان است.
در نهایت، از نظرات بیرونی هم استفاده کنید؛ ترجیحاً از کسانی که متفاوت با شما فکر میکنند. وقتی از نظرتان مطمئن شدید، آن را به چالش بکشید. سعی کنید حفرههایی در استدلال خود پیدا کنید. این تنها راهی است که میتوانید از درست بودن آن آگاه شوید.
روی هم رفته، هرچه تعداد نظرات شتابزدهی شما کمتر باشد، زندگی شما بهتر خواهد بود. من فراتر میروم و میگویم که ۹۹ درصد نظرات شما در یک کلام غیر ضروریاند. فقط یک درصد آن به زندگی شخصی یا زندگی کاری شما مربوط است. حتی در مورد این محدودهی کوچک موضوعات شخصیتان نیز، اولین نظری را که از آتشفشان شما بیرون میآید، دودستی نچسبید.