اعتیاد به خرید (به انگلیسی:”Compulsive buying disorder” یا “Oniomania” یا “Shopaholism”) یک نوع اعتیاد رفتاری است که شامل خرید کردن به طور وسوسانه برای احساس خوب و اجتناب از احساسات منفی مانند اضطراب و افسردگی است. مانند سایر اعتیادهای رفتاری، اعتیاد به خرید میتواند به عنوان دغدغه اصلی فرد درآید و منجر به مشکلات در سایر زمینههای زندگی او شود.
اختلال خرید اجباری یا همان چیزی که به طور معمول اعتیاد به خرید نامیده میشود، شاید قابل قبولترین اعتیاد از نظر اجتماعی باشد. به آن فکر کنید: ما در محاصره تبلیغاتی هستیم که به ما میگویند خرید کردن باعث خوشحالی ما میشود.
سیاستمداران ما را تشویق میکنند که برای تقویت اقتصاد خرج کنیم. همچنین، برای برخی از ما، تمایل به داشتن چیزهایی که به نظر میرسد همه دارند، وجود دارد. مصرفگرایی، چه به قصد خودمان باشد چه نباشد (یا ترکیبی از هر دو)، به معیاری برای ارزش اجتماعی تبدیل شده است.
اگرچه مصرفگرایی افراطی در سالهای اخیر به شدت افزایش یافته است، اما اعتیاد به خرید یک اختلال جدید نیست. این مشکل از اوایل قرن نوزدهم شناخته شده بود و در اوایل قرن بیستم به عنوان یک اختلال روانپزشکی طبقهبندی شد.
علائمی که نشان دهنده احتمالی ابتلا فرد به علائم اختلال وسواس خرید هستند، عبارتند از:
افرادی که با اختلال وسواس خرید دست و پنجه نرم میکنند، به طور معمول زمان و هزینه بیشتری را صرف خرید نسبت به توان مالی خود کرده و در نتیجه ولخرجی افراطی، دچار مشکلات مالی میشوند.
اقلام خریداری شده در جریان خریدهای هیجانی وسواسی، اغلب به صورت استفاده نشده انبار شده و فرد مبتلا به این اختلال، برنامهریزی برای دور بعدی خرید افراطی را آغاز میکند. خرید کردن این افراد معمولا به تنهایی صورت میگیرد، هرچند در برخی موارد ممکن است با افرادی همراه شوند که از خرید کردن لذت میبرند. به طور کلی، خرید کردن با افرادی که اشتیاق مشابهی به خرید ندارند، منجر به شرمندگی فرد مبتلا خواهد شد.
هنوز علت دقیق اعتیاد به خرید به طور کامل شناخته نشده، اما چند عامل احتمالا در بروز این مشکل نقش داشته باشند:
اعتیاد به خرید اغلب در اواخر نوجوانی و اوایل بزرگسالی شروع شده و معمولا همراه با اختلالات دیگری مثل اختلالات خلقی و اضطرابی، سوء مصرف مواد، اختلالات خوردن، سایر اختلالات کنترل تکانه و اختلالات شخصیت بروز پیدا میکند.
مشکل در کنترل میل به خرید از یک الگوی شخصیتی خاص نشأت میگیرد که افراد دارای اعتیاد به خرید را از سایر افراد متمایز میکند. این افراد به طور کلی اعتماد به نفس پایینی دارند، به راحتی تحت تاثیر قرار میگیرند، و با دیگران مهربان، دلسوز و مؤدب هستند، اما غالباً احساس تنهایی و انزوا میکنند. خرید کردن به آنها راهی برای ارتباط با دیگران میدهد.
برخی از افراد برای تلاش برای افزایش عزت نفس خود به خرید اعتیاد مبتلا می شوند، هرچند که برای این کار چندان مؤثر نیست.
افرادی که به خرید کردن اعتیاد دارند، بیشتر از بقیه به داشتنِ مال و اموال اهمیت میدهند. آنها سعی میکنند با خرید کردن و به رخ کشیدن وسایلشان، جایگاه اجتماعی بهتری پیدا کنند و نظر دیگران را به خودشان جلب کنند. این افراد بیشتر از بقیه خیالپردازی میکنند و مثل هر فرد معتاد دیگری، در برابر وسوسههای خرید کردن، مقاومت کمی دارند.
افراد دارای اعتیاد به خرید، بیشتر در معرض خطر تاثیرپذیری از تبلیغات و پیامهای بازاریابی هستند که به طور روزانه در معرض آنها قرار میگیرند. در حالی که هدف کلی تبلیغات اغراق در مزایای خرید و القا این ایده است که خرید میتواند راهی برای فرار از مشکلات زندگی باشد، ترفندهای بازاریابی خاصی برای تحریک خرید آنی طراحی شده اند و به طور خاص ماهیت تکانشی افراد مبتلا به اعتیاد به خرید را هدف قرار می دهند.
اعتیاد به خرید، همانند سایر اعتیادها، اغلب روشی برای مقابله با درد و مشکلات عاطفی ناشی از زندگی روزمره است. متاسفانه، این رفتار درمانی نه تنها به بهبود شرایط فرد کمکی نمی کند، بلکه معمولا اوضاع را وخیم تر می سازد.
افرادیکه از طریق خرید کردن احساس رضایت کسب می کنند و به دنبال فرار از احساسات منفی هستند، گاهی اوقات این رفتار را “خرید درمانی” می نامند. این عبارت القا می کند که با خرید کردن برای خود می توانید همان منافع مثبت حاصل از مشاوره یا روان درمانی را به دست آورید. این تصوری نادرست و گمراه کننده است.
در حالی که در برخی موارد، خرید یک کالای جدید میتواند به حل یک مشکل کمک کند، این نوع خرید را به طور معمول خرید درمانی نمینامند. معمولاً، اقلامی که افراد در حین خرید درمانی به دست میآورند غیرضروری هستند و هزینههای مالی مربوط به آن میتواند منابع لازم برای حل سایر مشکلات زندگی را کاهش دهد.
خب، چه چیزی خرید معمولی، ولخرجیهای گاهوبیگاه و اعتیاد به خرید را از هم جدا میکند؟ شبیه به سایر اعتیادها، چیزی که اعتیاد به خرید را از انواع دیگر خرید کردن متمایز میکند این است که این رفتار به روش اصلی فرد برای کنار آمدن با استرس تبدیل میشود. افراد دارای اعتیاد به خرید حتی زمانی که خرید کردن به بخشهای دیگر زندگیشان آسیب میزند، همچنان به خرید بیش از حد ادامه میدهند.
همانطور که در سایر اعتیادها مشاهده می شود، در اعتیاد به خرید نیز احتمال بروز مشکلات مالی و آسیب به روابط وجود دارد. با این حال، افراد مبتلا به این اختلال (که گاهی اوقات به آنها “خرید درمانی” نیز گفته می شود) احساس ناتوانی در توقف یا حتی کنترل مخارج خود دارند.
خرید ناگهانی یعنی خرید برنامهریزی نشدهای که در همان لحظه به خاطر دیدن یک کالا در فروشگاه و تمایل شدید به داشتن آن انجام میگیرد. این نوع خرید با خرید اجباری کمی متفاوت است. خرید اجباری معمولا از قبل برنامهریزی شده و روشی برای فرار از احساسات منفی به شمار میرود. اما باز هم، افرادی که به خرید کردن اعتیاد دارند، ممکن است درگیر هر دو نوع خرید اعتیادآور شوند.
با وجود سابقه طولانی، اعتیاد به خرید یک موضوع بحثبرانگیز است. کارشناسان و عموم مردم در مورد اینکه آیا اعتیاد به خرید یک اعتیاد واقعی محسوب میشود، اختلاف نظر دارند.
بعضی از متخصصین با این ایده که ولخرجی بیش از حد، اعتیاد به حساب بیاید، مخالف هستند. آنها معتقدند برای اینکه یک فعالیت اعتیاد واقعی تلقی شود، باید شامل یک ماده اعتیادآور باشد که علائمی مانند تحمل فیزیکی و علائم ترک را ایجاد کند.
اختلاف نظر دیگری هم بین متخصصان وجود دارد که آیا خرید اجباری باید به عنوان نوعی اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)، اختلال کنترل تکانه (مثل دزدی وسواسی یا کلپتومانیا)، اختلال خلقی (مثل افسردگی) یا اعتیاد رفتاری (مثل اختلال قمار) در نظر گرفته شود.
اعتیاد به خرید دارای ویژگیهای مشترکی با سایر اعتیادها میباشد. این ویژگیها به شرح زیر است:
غلبه بر هر اعتیادی نیازمند یادگیری روشهای جایگزین برای مدیریت استرس و سختیهای روزمره است. این کار را میتوان به صورت مستقل انجام داد، اما افراد اغلب از مشاوره یا رواندرمانی بهره میبرند.
با این حال، اقدامات زیادی وجود دارد که میتوانید برای کاهش آسیبهای ناشی از خرید اجباری و کنترل رفتارهای مشکلساز انجام دهید. تدوین یک برنامهی مدیریت هزینه میتواند اولین قدم مثبت در این مسیر باشد.
به نظر میرسد خرید ناگهانی به درمانهای مختلف به خوبی جواب میدهد، از جمله:
برخی از ویژگیهای شخصیتی که در افراد دارای اعتیاد به خرید دیده میشود، نویدبخش توانایی آنها برای برقراری ارتباط درمانی موثر است. این ارتباط، بهترین پیشبینیکنندهی موفقیت در درمان اعتیاد به شمار میرود. با این حال، لازم به ذکر است که اگرچه برخی داروها نتایج مثبتی نشان دادهاند، اما نتایج کلی آنها متفاوت است؛ بنابراین دارو نباید به عنوان تنها روش یا روش قابل اعتمادی برای درمان در نظر گرفته شود.
رواندرمانی میتواند به درک ریشههای احساسی اعتیاد به خرید شما کمک کند. همچنین میتواند به شما در پیدا کردن راههایی برای غلبه بر تمایل به استفاده از خرید به عنوان مکانیسم مقابله، کمک کند. اینها جنبههای مهمی از بهبودی از این وضعیت گیجکننده هستند.
ممکن است به دلیل خرید بیش از حد، روابط شما آسیب دیده باشد. حمایت روانشناختی همچنین میتواند به شما در جبران خسارت و بازگرداندن اعتماد با کسانی که ممکن است از رفتار شما آسیب دیده باشند، کمک کند. همچنین ممکن است متوجه شوید که درمان با هدایت شما به درک بهتر نحوه ارتباط با دیگران به گونهای که حول محور پول نباشد، به عمیقتر شدن روابط شما کمک میکند.
بسته به شدت اعتیاد به خرید شما، ممکن است دریافت مشاوره مالی نیز برایتان مفید باشد، به خصوص اگر با خرج کردن بیش از درآمد خود، دچار بدهی شدهاید.
شما میتوانید با یک مشاور یا متخصص مالی در بانک خود قرار ملاقات بگذارید تا در مورد گزینههای محدود کردن دسترسی خود به روشهای آسان خرج کردن، بررسی استراتژیهای پرداخت بدهیهای بانکی و کارمزدهای بانکی و همچنین انتقال وجه به حسابهای پسانداز با دسترسی کمتر برای قطع کردن جریان نقدینگی آسان که تمایل به تشدید اعتیاد دارد، بحث و گفتگو کنید.
سخن آخر
اعتیاد به خرید می تواند به اندازه هر اعتیاد دیگری آزاردهنده باشد. اما ناامید نشوید، حمایت اطرافیان میتواند به شما در کنترل مخارجتان کمک کند. به یاد داشته باشید، شما فرد ارزشمندی هستید، صرف نظر از اینکه چقدر مالکیت دارید.