اسکیزوفرنی، روانگسیختگی یا شیزوفرنی (به انگلیسی: Schizophrenia) یک اختلال روانی مزمن است که بر تفکر، احساسات و رفتار فرد تأثیر میگذارد. افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا تجربههای غیرعادی و ناهنجار مانند هلاووژناسیونها (تجربه وجود چیزهایی که در واقع وجود ندارند)، دلبستگیها (اعتقادها و خیالات ناقص مبتنی بر اطمینانهای غلط)، انحراف تفکری (اشتباهات در فهم و تفسیر واقعیت) و اضطراب را تجربه میکنند.
اسکیزوفرنیا عمدتاً در دوران جوانی بروز میکند، اما میتواند در هر سنی شروع شود. علل اسکیزوفرنیا هنوز کاملاً مشخص نیست، اما عوامل ژنتیکی، محیطی و عوامل شیمیایی مغزی در آن نقش دارند. همچنین، تغییرات در ساختار مغزی و عملکرد مواد شیمیایی در مغز نیز با این بیماری در ارتباط است.
علاوه بر علائم اساسی مانند هلاووژناسیونها و دلبستگیها، افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا ممکن است با مشکلات شناختی (از دست دادن تمرکز، مشکلات حافظه و اختلال در فعالیتهای روزمره) و اختلالات خلقی (اکتئوزیته، لکنت زبانی و خنده بیمورد) نیز روبرو شوند.
درمان اسکیزوفرنیا معمولاً شامل ترکیب درمان دارویی و مشاوره روانشناختی است. داروها معمولاً برای کنترل علائم روانی و پیشگیری از عود بیماری استفاده میشوند، در حالی که مشاوره روانشناختی میتواند به افزایش مهارتهای مقابله، بهبود روابط اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی فرد کمک کند.
علائم و نشانههای اسکیزوفرنیا ممکن است بین افراد مختلف متفاوت باشد و ممکن است در طول زمان تغییر کنند. در ادامه، برخی از علائم و نشانههای رایج اسکیزوفرنیا آورده شده است:
هلاووژناسیونها: تجربه وجود حسی یا تمایل به تجربه حواسی که در واقعیت وجود ندارد، مانند شنیدن صداها، دیدن تصاویر یا حس کردن تماس بدنی بیسابقه.
دلبستگیها: اعتقادها و خیالات ناقص مبتنی بر اطمینانهای غلط که با واقعیت سازگار نیستند، مانند اعتقاد به توطئههای توانمندی برخاسته از موجودات فضایی یا اعتقاد به اینکه دیگران در حال مشاهده و رصد آنها هستند.
انحراف تفکری: اشتباهات در فهم و تفسیر واقعیت، مثلاً ایجاد ارتباطات غیرمنطقی بین ایدهها و کلمات، سخنرانیهای پراز انتقال و معنا بیدلیل و پرت، یا رسیدن به استنباطات ناشی از استدلالهای ناقص و ارتباطات بیمعنا.
کاهش عاطفی: کاهش قدرت احساسات و اندازهگیری اندازهگیری احساسات و عواطف، مانند کاهش احساس خوشحالی، اندوه، اضطراب یا اثرگذاری محدود از رویدادهای غمانگیز یا شادکام.
کاهش توانایی عاقلانه در تفکر: کاهش توانایی در برقراری ارتباط مناسب با دیگران، مشکلات در تمرکز و تماس داشتن با واقعیت، ایجاد مشکلات در تصمیمگیری و مشکلات در برنامهریزی و اجرای وظایف روزمره.
انحرافات رفتاری: رفتارهای ناهنجار و غیرمنطقی مانند اندوه و اضطراب شدید، انطباق نکردن با نیازها و انتظارهای اجتماعی، خودمحوری یا انزوا، خلق و خو با تغییرات بیش از حد شدید، یا رفتارهای بیاحترامانه یا خطرناک.
مهم است بدانید که این توصیفات تنها بخشی از علائم ممکن اسکیزوفرنیا هستند، و در نظر داشته باشید که برای تشخیص و درمان دقیق، نیاز به مشاوره و تشخیص توسط یک حرفهای در حوزه روانشناسی یا روانپزشکی است.
علائم شناختی در اسکیزوفرنیا به تغییراتی در توانایی شناختی و عملکرد ذهنی اشاره دارند. این تغییرات ممکن است شامل مشکلات در تمرکز، حافظه، تفکر انتزاعی، حل مسئله و مهارتهای اجرایی باشد. در زیر، برخی از علائم شناختی اسکیزوفرنیا آورده شده است:
کاهش توانایی تمرکز: افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا ممکن است دشواری در تمرکز و تماس با موضوعات یا وظایفی داشته باشند. آنها ممکن است به سرعت پرت شوند و توانایی حفظ تمرکز را از دست دهند.
مشکلات حافظه: ممکن است افراد با اسکیزوفرنیا دچار مشکلاتی در حافظه باشند، از جمله مشکل در حفظ و بازخوانی اطلاعات. این مشکل ممکن است باعث سختی در یادگیری و اجرای وظایف روزمره شود.
مشکلات در تفکر انتزاعی: تفکر انتزاعی شامل توانایی فهم و استفاده از مفاهیم و ایدههای انتزاعی است. در اسکیزوفرنیا، این توانایی ممکن است کاهش یابد و فرد مشکل در فهم و استفاده از اصول و مفاهیم انتزاعی داشته باشد.
مشکلات در حل مسئله: افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا ممکن است دچار مشکلاتی در حل مسئله باشند. آنها ممکن است دچار دشواری در تجزیه و تحلیل مسائل و به دست آوردن راهحلهای مؤثر باشند.
مشکلات در مهارتهای اجرایی: مهارتهای اجرایی شامل توانایی برنامهریزی، سازماندهی و کنترل رفتار است. در اسکیزوفرنیا، این مهارتها ممکن است کاهش یابند و فرد دچار مشکلات در اجرای وظایف روزمره و مدیریت زمان شود.
اهمیت تشخیص صحیح و درمان مناسب در اسکیزوفرنیا بسیار مهم است. در صورت تجربه هرگونه علامتی از این بیماری، مراجعه به یک روانپزشک یا متخصص روانشناسی پیشنهاد میشود. آنها میتوانند ارزیابی دقیقی انجام داده و برنامه درمانی مناسب را تعیین کنند.
ابتلا به اسکیزوفرنیا به طور عمومی در مراحلی توصیف میشود. این مراحل ممکن است بر اساس تغییرات در رفتار و علائم بالینی فرد تعریف شوند. همانطور که بیان شده است، این مراحل قابل تغییر و متفاوت بین افراد هستند. در زیر، مراحلی که برای اسکیزوفرنیا پیشنهاد شده است آورده شده است:
مرحله پیش از بروز اسکیزوفرنیا (Pre-onset): در این مرحله، فرد ممکن است تغییراتی در شخصیت، رفتار یا تفکر نشان دهد. ممکن است افراد در این مرحله تغییرات احساسی، کاهش توانایی تمرکز، اضطراب یا افزایش خودمراقبتی را تجربه کنند.
مرحله حاد (Acute episode): این مرحله به عنوان زمانی توصیف میشود که علائم اسکیزوفرنیا به شدت ظاهر شده و فرد تجربه هلاووژناسیونها، دلبستگیها و سایر علائم و نشانههای مشخص اسکیزوفرنیا را دارد. این مرحله ممکن است نیاز به بستری در بیمارستان داشته باشد.
مرحله مرحله کنترل شده (Stabilization): در این مرحله، علائم اسکیزوفرنیا کنترل میشوند و بهبود مشاهده میشود. افراد ممکن است به علاج دارویی و روشهای مشاوره روانشناختی پاسخ دهند و علائم کاهش مییابد.
مرحله پیشرونده (Residual): این مرحله به زمانی اشاره دارد که علائم اسکیزوفرنیا کنترل شدهاند و در حال کاهش هستند، اما هنوز برخی علائم مانند کاهش توانایی عملکرد اجتماعی یا تفکر انتزاعی باقی میماند.
مهم است توجه داشته باشید که این مراحل بهعنوان یک راهنما استفاده میشوند و نمیتوان به طور قطعی هر فرد را در یکی از این مراحل قرار داد. همچنین، ممکن است برخی از افراد این مراحل را تجربه نکنند و به طور مستقیم به علائم اسکیزوفرنیا بروند. در هر صورت، تشخیص و درمان باید توسط متخصصان مربوطه صورت گیرد.
علت و دلایل ابتلا به اسکیزوفرنیا هنوز به طور کامل مشخص نشدهاند. اما بر اساس تحقیقات و مطالعات، به عوامل ژنتیکی، عوامل محیطی و عوامل شیمیایی مغزی اشاره میشود. در زیر، برخی از این عوامل ذکر شده است:
عوامل ژنتیکی: وجود عوامل ژنتیکی در ابتلا به اسکیزوفرنیا تأیید شده است. در واقع، اگر فردی بستگی به سلسله مراتب خانوادگی داشته باشد که دچار اسکیزوفرنیا باشند، خطر ابتلا به این بیماری برای فرد افزایش مییابد. اما علل دقیق وراثتی اسکیزوفرنیا هنوز مشخص نیست.
عوامل محیطی: عوامل محیطی نیز در بروز اسکیزوفرنیا نقش مهمی دارند. مثالهایی از این عوامل شامل عوامل زودرس بارداری مادر، عدم تغذیه مناسب در دوران بارداری، عوامل استرس زا مانند تجربه استرس شدید در زندگی، مصرف مواد مخدر و الکل، عفونتهای مغزی و فشار شدید به مغز در طول زندگی است.
عوامل شیمیایی مغزی: نقش عوامل شیمیایی مغزی مانند نواقص در ساختار و عملکرد مواد شیمیایی مغزی مثل دوپامین، سروتونین و گلوتامات در بروز اسکیزوفرنیا مورد بررسی قرار گرفته است. نواقص در تعادل این مواد ممکن است تأثیری بر فعالیت مغزی داشته باشد و علائم اسکیزوفرنیا را تحریک کند.
مهم است بدانید که اسکیزوفرنیا نتیجه تأثیر ترکیبی از این عوامل است و هر فرد ممکن است با توجه به ترکیب مختلف این عوامل و شرایط فردی خود در معرض خطر بیشتری قرار گیرد. علاوه بر این، تحقیقات بیشتر همچنان برای بررسی دقیق و تشخیص دقیق علت و دلیل اسکیزوفرنیا ادامه دارد.
اسکیزوفرنیا به طور عام در انواع مختلفی بیان میشود. این انواع ممکن است بر اساس علائم بالینی، الگوهای رفتاری و ویژگیهای خاص تقسیمبندی شوند. در زیر، برخی از انواع اسکیزوفرنیا معمول آورده شده است:
اسکیزوفرنیا نوع ورایشی (Paranoid Schizophrenia): در این نوع اسکیزوفرنیا، علائم اساسی شامل هلاووژناسیونها و دلبستگیها هستند. افراد مبتلا به این نوع ممکن است اعتقاد داشته باشند که دیگران در حال رصد یا توطئه علیه آنها هستند.
اسکیزوفرنیا نوع خودکشی (Catatonic Schizophrenia): در این نوع اسکیزوفرنیا، علائم شامل تغییرات وضعیت جسمی مانند کمحرکتی (متمایل به تحریک نبودن) یا رفتارهای فرودرگمان (حرکات بیهدف و غیرطبیعی) میباشد.
اسکیزوفرنیا نوع خوشايند (Disorganized Schizophrenia): در این نوع، رفتار و گفتار فرد بینظم و ناهماهنگ است و ممکن است افراد مبتلا به این نوع مشکل در حفظ تمرکز و تفکر منطقی داشته باشند. علائم شامل گفتار پراز انتقال، رفتارهای غیرمنطقی و کاهش عاطفی است.
اسکیزوفرنیا نوع مختلط (Undifferentiated Schizophrenia): در این نوع، علائم و نشانههای مختلف اسکیزوفرنیا که به هیچ یک از نوعهای مشخص قبلی نمیخورند، دیده میشوند. این نوع به عنوان یک دستهبندی معمول استفاده میشود.
اسکیزوفرنیا نوع مستقل (Residual Schizophrenia): این نوع اسکیزوفرنیا به مواقعی اشاره دارد که علائم اصلی اسکیزوفرنیا به شدت کاهش یافته ولی برخی علائم کمتر شدید همچنان باقی میمانند.
این تقسیمبندیها توسط DSM-5 (راهنمای تشخیصی و آماری بیماریهای روانی) ارائه شده است. مهم است توجه داشته باشید که هر فرد میتواند ترکیبی از علائم و ویژگیها را داشته باشد و ممکن است موردی خاص در بین این دستهبندیها قرار نگیرد. همچنین، تشخیص صحیح نوع اسکیزوفرنیا توسط متخصصان حوزه روانشناسی و روانپزشکی انجام میشود.
تشخیص اسکیزوفرنیا بر اساس تاریخچه بالینی، علائم و نشانهها، و ملاحظات دیگر انجام میشود. تشخیص صحیح اسکیزوفرنیا نیازمند مراجعه به یک تیم حرفهای پزشکی و روانشناسی است. در ادامه، برخی از روشهای تشخیص اسکیزوفرنیا آورده شده است:
مصاحبه بالینی: پزشک یا روانپزشک با بیمار مصاحبه میکند و درباره علائم، نشانهها، تاریخچه بالینی و سوابق خانوادگی سوال میکند. این مصاحبه به منظور بررسی علائم اسکیزوفرنیا، نمودار علائم و زمانبندی آنها انجام میشود.
ارزیابی روانشناختی: ارزیابی روانشناختی شامل استفاده از ابزارها و تستهای استاندارد برای اندازهگیری توانمندیهای شناختی و روانشناختی فرد میشود. این ارزیابی شامل ارزیابی حافظه، تمرکز، تفکر انتزاعی، حل مسئله و مهارتهای اجرایی است.
ارزیابی علائم روانی: تشخیص اسکیزوفرنیا نیازمند شناخت علائم روانی است. این شامل بررسی هلاووژناسیونها (تجربه حسی ناهنجار)، دلبستگیها (اعتقادهای ناقص) و سایر علائم مرتبط با اسکیزوفرنیا است.
معیارهای تشخیصی: از معیارهای تشخیصی استاندارد مانند DSM-5 (راهنمای تشخیصی و آماری بیماریهای روانی) و ICD-10 (تصنیف بینالمللی بیماریها) استفاده میشود. این معیارها برای تشخیص و توصیف دقیقتر علایم اسکیزوفرنیا و استثناء بیماریهای دیگر استفاده میشوند.
اطلاعات پیشین: اطلاعات پیشین شامل تاریخچه بالینی، سابقه خانوادگی و سابقه مصرف مواد مخدر و الکل است. این اطلاعات میتوانند در تشخیص و مشخص کردن علتها و عوامل محیطی مرتبط با اسکیزوفرنیا مفید باشند.
درک و تشخیص اسکیزوفرنیا نیازمند مشارکت متخصصان حوزه روانپزشکی و روانشناسی است. تشخیص صحیح و زمان سنجی مناسب اسکیزوفرنیا، مرحله اول در درمان و مدیریت این بیماری است.
درمان اسکیزوفرنیا باید به شیوههای چندگانه و ترکیبی از روشها صورت بگیرد. هدف اصلی درمان اسکیزوفرنیا، کاهش علائم، مدیریت بیماری و بهبود کیفیت زندگی فرد مبتلا است. در ادامه، برخی از روشهای درمانی اسکیزوفرنیا آورده شده است:
داروها: داروها از جمله ضروریترین عناصر در درمان اسکیزوفرنیا هستند. داروها میتوانند علائم اسکیزوفرنیا را کاهش دهند و فرد را در کنترل بیماری یاری کنند. آنتیپسیکوتیکها (مثل آنتیپسیکوتیکهای تیپیکال و آتیپیکال) معمولاً برای کنترل هلاووژناسیونها و دلبستگیها استفاده میشوند.
مشاوره روانشناختی: مشاوره روانشناختی (مثل روشهای رفتاری، شناختی و مداخلات خانوادگی) به فرد کمک میکند تا مهارتهای مقابله با علائم اسکیزوفرنیا را بهبود بخشد، استراتژیهای مدیریت استرس را یاد بگیرد و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشد.
حمایت اجتماعی: حمایت اجتماعی از طریق شبکه خانواده، دوستان، گروههای حمایتی و خدمات اجتماعی میتواند برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا حائز اهمیت باشد. این نوع حمایت ممکن است شامل کمک به ایجاد ارتباطات اجتماعی سالم، تشویق به مشارکت در فعالیتهای روزمره و ارائه راهنمایی و پشتیبانی باشد.
مدیریت استرس: افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا نیاز به مدیریت استرس مناسب دارند. روشهایی مانند تمرینات تنفسی، مدیتیشن، یوگا، فعالیت بدنی منظم و تغذیه سالم میتوانند به کاهش استرس کمک کنند.
پشتیبانی اجتماعی و تحت نظر قرار گرفتن: برخی افراد با اسکیزوفرنیا نیاز به پشتیبانی مستمر و تحت نظر قرار گرفتن در مراکز درمانی و اجتماعی دارند. این ممکن است شامل مراجعه به مراکز روانپزشکی، برنامههای تحت نظر قرار گرفتن و گروههای حمایتی باشد.
بستری کردن: اغلب بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بهصورت سرپایی معاینه شده و با تجویز دارو و مشاوره بهبود مییابند. با این حال، تعدادی از این افراد ممکن است به بستری شدن در بیمارستان نیاز داشته باشند. این روش بیش از همه برای بیمارانی کاربرد دارد که به آسیب زدن به خود یا سایرین تمایل نشان داده و نمیتوانند در خانه از خودشان مراقبت کنند.
مهم است بدانید که درمان اسکیزوفرنیا نیازمند تیم حرفهای و ترکیبی از پزشکان روانپزشک، روانشناس، مشاوران اجتماعی و سایر تخصصیها است. درمان باید بر اساس نیازهای خاص هر فرد تعیین شود و به صورت فردی سفارشی شده باشد.
الکتروشوک درمانی (ECT) یک روش درمانی است که در برخی موارد، از جمله برای درمان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا که علائم شدید و مقاوم به درمان دارند، استفاده میشود. در این روش، برق با ولتاژ بالا به صورت کوتاهی به مغز ارسال میشود تا نوارهای الکتریکی در مغز را تغییر دهد و فعالیت عصبی را تحریک کند.
استفاده از الکتروشوک درمانی در اسکیزوفرنیا معمولاً در مواردی که علائم شدید و مقاوم به درمان با داروها هستند و بیمار در معرض خطر جدی برای خود یا دیگران قرار دارد، مورد استفاده قرار میگیرد. هدف از الکتروشوک درمانی در اسکیزوفرنیا کاهش علائم و بهبود کیفیت زندگی است.
مکانیزم عمل الکتروشوک درمانی در اسکیزوفرنیا هنوز به طور دقیق مشخص نیست. اما فرضیهها بر اساس تحقیقات نشان میدهند که الکتروشوک ممکن است به تعادل مواد شیمیایی مغزی مانند دوپامین و سروتونین کمک کند و فعالیت عصبی را تغییر دهد.
هرچند الکتروشوک درمانی در برخی موارد میتواند موثر باشد، اما باید توجه داشت که این روش با عوارض و جنبههای منفی نیز همراه است. عوارض ممکن شامل خواب آلودگی، خشکی دهان، سردرد، مشکلات حافظه موقتی و در برخی موارد کاهش شهوت جنسی میشود.
تصمیم در مورد استفاده از الکتروشوک درمانی برای اسکیزوفرنیا باید توسط تیم درمانی متخصص، شامل پزشکان روانپزشک و متخصصان دیگر، بر اساس شرایط خاص هر بیمار تعیین شود. باید به طور کامل فواید و مخاطرات احتمالی این روش مورد بررسی قرار گیرد و تصمیمی در نظر گرفته شود که بهترین نتیجه را برای بیمار به همراه داشته باشد.