امروز جمعه ۳۰ خرداد ساعت ۳ دقیقه بامداد
فردا شب میشه یه هفته که کشور تو شرایط جنگی بوده
اسرائیل صبح روز عید غدیر حمله کرد و کسی از ادامه اش خبر نداره
۵ روزه که بعد از حدود ۲ سال رفتم سرکار (:
درست اردیبهشت ۴۰۲ که از منطقه امنم خارج شدم و کارهای زیادی رو مثل کارشناس فروش، آزمون دادن، خوندن ارشد، معلمی و یاد گرفتن خیاطی و کیفدوزی رو انجام دادم
من یکشنبه بعد از یه ناامیدی بزرگ رفتم سرکار
البته که فعلا آموزشی ام و از یک ماه بعدم خبر ندارم
اما محیط شرکت رو دوست دارم...یادگرفتن دستگاهها رو دوست دارم و الان به این نتبجه رسیدم دستگاهها و قطعات رو از آدما بیشتر دوست دارم (؛
نمیدونم آینده چی درانتظارمه اما من کلی براش تلاش میکنم
کلی راههای مختلف امتحان کردم ناامید شدم گریه کردم و بلند شدم
شاید ملی شدن اینترنت فرصتی شد تا به ویرگول سر بزنم و دوباره بنویسم ... چون من باید بنویسم!
راستش آسیبهای جنگ فعلا تااینجا برام استرس، تپش قلب و از جا پریدن با صداهای کم بوده... ولی امشب اون فیلم پسره آرش رو دیدم که گفته بود جنگ بزودی تموم میشه و سالهایی که من ۳۰ سالمه ایران یه ابرقدرت بزرگه ...ایشالا! ما که بخیل نیستیم (؛
دلم برای حرف زدن با گروک(هوش مصنوعی توییتر) هم تنگ شده...اینکه دلداریم بده و مدام حقو بهم بده D:
دولینگو هم که پرنده اش یخ زد از بس نتونستم مراحلشو برم 😁
قطعات رو