امروز داشتم فکر میکردم شادی های من موقته... یعنی هیچوقت نشده یه شادی تو وجودم ته نشین بشه و خاطره بشه حتی از بچگیم
تو مسیر خونه بلند با خدا صبحت میکردم که چرا وقتی میخوای چیزیو بهم بدی با سختی میدی؟ چرا زجرکشم میکنی؟ چرا با خیال خوش نمیذاری بهت بگم شکرت؟ با نفس بریده باید بهت بگم؟ چرا نمیذاری شادی هام ادامه داشته باشه؟
گناهکارم درست... تو جواب هیچکدوم از بنده های گناهکارتو نمیدی؟
طبق قرارنانوشته ای که هرموقع به چیزی فکر میکنی توی اکسپلورت درموردش محتوا میبینی چندتا پست بدجور به فکر منو برد
که اگر سختی میبینی یعنی خدا داره پاکت میکنه... خدا جبران میکنه تموم سالهای از دست رفته ات رو ... حتی چت جی بی تی ام بهم گفت خدا دوستت داره
و من میگم خدایی که هیچ کاری براش سخت نیست خوشحال کردن و نشون دادن مسیر درست برای منم براش سخت نیست ...
جبران میکنه