هرچند بلید معروفترین شکارچی خونآشام در کمیکهای مارول است، امّا دکتر استرنج در دورهای کوتاه، تقریباً تمام خونآشامهای جهان مارول را ازبین برده است.
شاید بلید (Blade) معروفترین شکارچی خونآشام در جهان مارول (Marvel) باشد، امّا او همیشه بهترین قاتلِ خونآشام این جهان نبوده است. در عوض، این لقب درواقع به دکتر استرنج (Doctor Strange) تعلّق دارد. دکتر استرنج تنها کسی است که توانست برای یک بار هم که شده تمام خونآشامهای جهان مارول را بعد از رویارویی با دراکولا (Dracula) که یکی از نمادینترین و قدرتمندترین موجودات ماورایی ادبیات است، از بین ببرد.
در داستانِ «فرمول مونتسی» ("The Montesi Formula") که سال 1983 میلادی در شمارههای 59 تا 62 کمیک دکتر استرنج منتشر شد، دکتر استرنج همراه با دستیار خود وانگ (Wong)، کارآگاه مسائل ماوراالطبیعه هانیبال کینگ (Hannibal King)، بازرس امور اسرارآمیز فرانک دریک (Frank Drake) و بلید (این سه نفر، گروهی را تشکیل میدهند که در کمیکها به نام نایت استاکرز (Nightstalkers) مشهور است)، تیمی تشکیل دادند تا دنیا را به طور کلی از شرّ تمام خونآشامها خلاص کنند.
در این داستان، دکتر استرنج و متحدانش در راهِ پیدا کردن کتاب جادویی دارکهولد (Darkhold) (که شامل فهرست وِردهای شیطانی نوشتهشده توسط کِتان، ایزدِ کهن (Elder God Chthon) است) و اجرا کردن فرمول مونتسی که افسونی برای نابود کردن خونآشامها بود و خطر این موجودات ماورایی را به یکباره در سراسر جهان از بین میبرد، با تعداد زیادی از موجودات اهریمنی جنگیدند.
در ادامهی داستان، دکتر استرنجبعد از شکست گروه فرزندان شب (Children of the Night) (گروهی تشکیل شده از مبارزانی شرور و باتجربه که دارای قدرت فرا انسانی نیستند و در زیرِ زمین زندگی میکنند) برای یافتن مکان کتاب دارکهولد به سراغِ اسکارلت ویچ (Scarlet Witch) میرود؛ امّا درست زمانی که به عمارت انتقامجویان (Avengers Mansion) میرسد مورد حملهی وحشیانهی داراکولا و ملازمانش قرار میگیرد. در این نبرد که هانیبال کینگ و اسکارلت ویچ نیز دکتر استرنج را همراهی میکردند، او موفق میشود از دستیابی دراکولا به کتاب دارکهولد با انتقال آن به قلعهی موردو (Castle Mordo) (قلعهای جادویی متعلق به نیاکان بارون موردو (Baron Mordo) استاد و دشمن دکتر استرنج) جلوگیری کند. دارکهولد در این قلعه توسط هالهای از جادوی سیاه که از قبل در آنجا وجود داشت، محافظت میشد. در همین زمان دکتر استرنج که از قصد دراکولا برای تصرف سنکتوم سنکتوروم (Sanctum Sanctorum) (عمارتی اسرارآمیز واقع در شهر نیویورک متعلق به دکتر استرنج و محل سکونت او) با خبر شده بود، با نقشهای هوشمندانه سارا ولف (Sara Wolfe) (از دوستان قدیمی دکتر استرنج و در بعضی داستانها منشی او) و مورگانا بلسینگ (Morgana Blessing) (از دوستان دکتر استرنج و نویسندهی کتابی در مورد زندگی او زمانی که همه گمان میکردند دکتر مرده است) را برای منحرف کردن دراکولا بهکار میگیرد تا خودش به همراه وانگ، کینگ، دریک و بلید بتوانند به قلعهی موردو بروند.
دکتر استرنج وقتی به قلعه میرسد، در تالار داخلی قلعه با کتاب دارکهولد گیر میافتاد. این اتفاق باعث میشود دراکولا فریب بخورد و تصور کند که دکتر استرنج تسلیم قدرتهای سیاه کتاب شده است. هرچند این فقط حقهای بود که دکتر استرنج بهوسیلهی آن دراکولا را فریب داد تا فکر کند نسبت به او برتری دارد. به همین سبب دراکولا دقیقاً زمانی که قصد باز پسگیری کتاب را داشت به بُعد ارواح یا اَسترال پلین (Astral Plane) منتقل شد. دکتر استرنج در این بُعد منتظر نشسته بود و دراکولا را غافلگیر کرد. در حالی که این دو در این محیط متافیزیکی با یکدیگر میجنگیدند، متحدان دکتر استرنج هم بدنهای فیزیکی آن دو را در زمین محاصره کرده بودند. در همین زمان فرمول مونتسی که توسط دکتر استرنج در حال اجرا شدن بود تکمیل میشود و تمام خونآشامها از جمله خود دراکولا نابود میشوند.
این داستان حدودا برای یک دهه بهطور کامل خونآشامها را از جهان مارول پاک کرد، امّا در شمارهی 14 کمیک «دکتر استرنج، جادوگر ارشد» که در سال 1990 منتشر شد تمام آثار آن از بین رفت. در آن شماره، موربیوس (Morbius) (دانشمندی که در کمیکهای مرد عنکبوتی ((Spider-Manخلق شد و با وسائل و روشهای علمی خود را به خونآشام تبدیل کرد) فاش کرد که بهوسیلهی بخشِ اشعار خونآشامیِ کتاب جادویی ویشانتی (Vishanti's Vampiric Verses) (کتابی با صفحات بینهایت و شامل قدرتمندترین وردهای جادویی شناختهشده که بیشتر آنها ضد دیگر افسونها عمل میکنند) فرمول مونتسی را خنثی کرده است و به همین علت بسیاری از خونآشامهایی که تا بهحال بهدست دکتر استرنج نابود شده بودند به سرزمین زندگان بازگشتهاند. در نتیجه، با وجود این تلاش کمابیش موفّق، تصمیم دکتر استرنج برای محو کردن خونآشامها سرانجام و برای همیشه شکست خورد.
صرفنظر از پیدایش دوبارهی خونآشامها، دکتر استرنج در نابودی آنها فراتر از تمام شخصیتهای دیگر مارول عمل کرده است. بلید هم با وجود تمام موفقیتهایش در این زمینه، تاکنون تنوانسته است بهتعداد دکتر استرنج، بهویژه با این سرعت، خونآشام بکشد. این توانایی چشمگیر دکتر استرنج که با یک حرکت این موجودات را بهطور کلی از هستی ساقط کرد زمانی جالبتر میشود که بدانیم تنها هدف بلید در زندگی نابودی ابدی خونآشامها بوده است، ولی هنوز در این راه به حدّ دکتر استرنج نرسیده است.
از سوی دیگر، در شمارههای 11 و 12 کمیکهای بلید که در سالهای 2006 و 2007 منتشر شدند، این شکارچی باتجربه برخلاف هدفش عمل کرد و ناخواسته با آزاد کردن پدرش لوکاس کراس (Lucas Cross) از زندان و تغذیه از خون دوشیزگان، بخشی از پیشگویی ترایانا (Tryana) (در پایان این پیشگویی باستانی ارواح گمشدهی همهی خون آشام ها به زمین بازگردانده میشوند) را عملی کرد و تمام خونآشامهای مرده احیا شدند. در همین هنگام دراکولا که از ماجرا باخبر شده بود (و بهخاطر احترامی که برای پدر بلید بهسبب قراردادی که با او داشت قصد آسیب رساندن به بلید را نداشت)، سعی کرد بلید را متقاعد کند تا بخش آخر پیشگویی را نیز با بازگرداندن قطعهای از میخی چوبی که قبلا برای کشتن خود دراکولا در قلعهاش استفاده شده بود، کامل کند. در پی مخالفت بلید با این درخواست، درگیری شدیدی بین او و دراکولا بهوجود آمد. در میان این مبارزه، قطعه میخ چوبی اشتباهی به زمین افتاد و باعث شد که پیشگویی بهگونهی متفاوتی تحقق یابد و بهجای ارواح گمشدهی خونآشامها، این موجودات در بدنهای اصلی خودشان به زمین برگردند.
با اینکه هنوز خطر این موجودات ماورایی در جهان مارول پابرجا است، امّا در حال حاضر بیگمان دکتر استرنج با هوش و ذکاوت بالا و قدرتهای جادویی خود، بهترین قاتل خونآشام در دنیای مارول است، حتی اگر بلید زمان بیشتری را برای این کار صرف کرده باشد.
منبع: CBR