نمی دونم تا به حال توی چمن زار دویدی یا نه
یا چ می دونم توی رودخونه شنا کردی یا نه
هر دوشون خیلی آروم ولی پشت هم نمی زارن حرکت کنی
منم دقیقا همون حس دارم حسی که علف و شاخه موقع دویدن بهم شلاق می زنن
موقعی که رودخونه منو عقب هل می ده و سنگ زیر پام خالی میکنه
خیلی آروم
خیلی لطیف
اما همیشگی
یه حسی که هم عاشقی هم ازش بدت میاد
مثل طعم تلخ چای پر رنگ
نمی تونی بگی بین ده تا نوشیدنی اون انتخاب می کنی یا نه
ولی وقتی که اون داری لذتش از یه جنس دیگه است
من توی این لذت غرق شدم
یه حس آشفتگی و انزجار
اما با اشتیاق و وسوسه به اینکه
یه بار دیگه توی چمن زار بدوم
یا از رودخونه رد شم
یا یه بار دیگه اون طعم چایی بچشم
شاید تو تجربه شو کردی یا نکردی
چه می دونم به من مربوط نیست
ولی من دوسش دارم
بهم میگه تو هنوز زنده ای
یا شایدم بیشتر
میگه داری زندگی می کنی
به تو چی میگه
به من بگو
تو هم زنده ای و زندگی می کنی
یا فقط میگذرونی ؟
*تصاویر از سایت تابناک گرفته شده