ژنت را از کتابهای نقد ادبی و کتابهایی دربارۀ روایت قبلاً شناخته بودم، اما همیشه دوست داشتم کتاب اصلیاش را بخوانم: گفتمان روایت؛ جستاری دربارۀ روش. دقتورزی او دربارۀ روایت، الهامبخش نظریهپردازان بزرگی بوده است. عجیب بود چرا تا به حال این اثر ترجمه نشده است. هفته پیش با ذوقِ کشفِ ترجمۀ این کتاب، با شتاب خودم را به آن رساندم تا عطشِ کهنه ژنتی خود را فروبنشانم. حسرتا که صفحات آغازین آن، تمامِ انتظاراتم را پژمرده و افسرده کرد.
چند خطی از ترجمۀ این کتاب را به رسم یادگار اینجا مینویسم که اگر کسی چیزی از آن فهمید، به دیگران هم بفهماند.
درواقع از دیدگاه ما، تحلیل گفتمان روایی مطالعۀ روابط میان روایت و داستان، میان روایت و کنش روایی و (آنچنان که در گفتمان روایی ذکر میشود) میان داستان و کنش روایی است. از این حیث حوزۀ مطالعاتی جدیدی به ذهن خطور میکند. به عنوان نقطه شروع از تقسیمبندی تزوتان تودوروف در سال 13966 بهره میگیرم. در این تقسیمبندی مسائل مربوط به روایت به سه مقوله تقسیم میشوند: زمان شرح رابطه میان زمان داستان و زمان گفتمان است، جنبه شیوه دریافت داستان به وسیله راوی است؛ وجه «نوع گفتمان» مورد استفاده راوی است. بدون تجدید نظر مقولۀ اول را در مفهومی که بیان کردم میپذیرم. تودوروف با مطالبی در باب تغییرات زمانمند یا نقض ترتیب گاهشمارانۀ رخدادهاٰ و در باب روابط پیوستگی، توالی یا درج میان خطوط مختلف کنش سازندۀ داستان این مقوله را توضیح داد، اما در باب زمان گزارۀ روایی و زمان ادراک روایی (که از نظر او همان زمان نگارش و خوانش است) ملاحظاتی به آن افزود که فراتر از محدودۀ تعریف خاص آن است و من به مسائل دیگری بیشک مربوط به روابط میان روایت و کنش روایی اختصاص میدهم.
این پاراگراف، یکی از مهمترین پاراگرافهای مقدمه است، چرا که سه مفهوم اصلی روایت یعنی زمان، جنبه و وجه را برمیشمارد. مفاهیمی که برای تحلیل روایت ابزار اصلی تحلیلگر است. من دستِکم سه بار این جمله را خواندم:
«در این تقسیمبندی مسائل مربوط به روایت به سه مقوله تقسیم میشوند: زمان شرح رابطه میان زمان داستان و زمان گفتمان است، جنبه شیوه دریافت داستان به وسیله راوی است؛ وجه «نوع گفتمان» مورد استفاده راوی است»
مشکل خیلی کمتر میشد، اگر یک کامای ناقابل بعد از زمان، جنبه و وجه بود.
اما مهمترین مشکل این بود که من هنوز بعد از بیش از ده بار خواندن انتهای پاراگراف نفهمیدهام که مشکل تعریف تودوروف چه بود؟ و نویسنده برای حل آن مشکل چه کرد؟
«... و من به مسائل دیگری بیشک مربوط به روابط میان روایت و کنش روایی اختصاص میدهم»
چه چیز را به چه چیز اختصاص میدهد؟
پیشنهاد: به جای خواندن این کتاب، کتاب سواد روایت را بخوانید که عاشقِ روایت، پیچوخمهای آن و رمزگشایی از روایت شوید. ژنت را هم دوباره لابهلای روایتهای درباره روایت بخوانید و حظ کنید.