بسیاری از شما حتما نام بیماری پارانویا را شنیدهاید. فرد مبتلا به پارانویا نسبت به اطرافیانش بیش از حد بیاعتماد است. او خیال میکند که دیگران قصدِ آسیب رساندن یا فریبش را دارند و برای این ادعایش هم معمولا هیچ مدرک خاصی ندارد. او فقط به حس ششم و حدس و گمانهای خود بیش از اندازه متکی است. بیمار مبتلا به اختلال شخصیت پارانویید، با خشم شدید، رفتارهای کنترلگرایانه و سرزنشهای کوبنده به دیگرانی که در خیالش قصدِ آزار او را دارند، واکنش نشان میدهد.
برای بیمار پارانویا، مهم نیست که چقدر حدسها و باورهایش بیاساس و غیرمنطقی هستند. حتی ممکن است بارها و بارها خلافِ افکارش به او ثابت شده باشد، اما همچنان وفاداری و صداقت اطرافیانش را زیر سوال میبرد. او وقت و انرژی زیادی را صرفِ پیدا کردنِ مدرک برای خیانتِ دیگران میکند.
شاید شما از آن دسته افرادی هستید که مشکوک به وجود بیماری پارانویا در یکی از دوستان، آشنایان و یا حتی شریک زندگیِ خود شدهاید. شاید هم تشخیصِ این بیماری از قبل، به صورت قطعی و توسط پزشک، برای یکی از عزیزانتان صادر شده است. مخاطب این مقاله شما هستید. خبر خوب این است که تشخیص درست و به موقعِ پارانویا، جلوی بسیاری از عواقب و خطراتِآن را میگیرد.
در این مقاله، سعی کردهام که به دور از کلیشههای رایج، به مسئلهی درمان پارانویا نگاهی تازه بیاندازم و روشهایی کاربردی برای کمک به تسریع روند بهبود این بیماری ارائه دهم. یادتان باشد که هیچ وضعیتِ سختی در زندگی وجود ندارد که شما از عهدهی مدیریت آن بر نیایید! تا پایان این مقاله همراه باشید.
بیماری پارانویا در کودکی قابل تشخیص نیست و علائمِ آن معمولا در اوایلِ بزرگسالی ظاهر میگردد. تحقیقات حاکی از آن است که پارانویا در افرادی که سابقه خانوادگی اسکیزوفرنی دارند، شایعتر است. فردی که مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید است، رفتارِ خود را غیرعادی یا ناموجه نمیداند. بلکه آن را به عنوانِ دفاع از خود در برابر نیتهای شومِ اطرافیان تعبیر میکند.
علائم رایج پارانویا عبارتند از:
1- فرد مبتلا به بیماری پارانویا دائما نسبت به اینکه دیگران قصد استثمار، آسیب رساندن یا فریبِ او را دارند، مشکوک میشود.
2- او شریک عاطفیاش را مدام به خیانت متهم میکند.
3- او نمیتواند به مردم اعتماد کند و احساسات و رازهایش را با آنها در میان بگذارد؛ او اعتقاد دارد که دیگران روزی از رازهایش علیه خودش سوء استفاده خواهند کرد و به او آسیب خواهند رساند.
4- او تمایل به انزوا و تنهایی دارد.
5- او بسیار بدبین است و همیشه منفیترین برداشتها را از مکالمات و رفتارها بیرون میکشد.
6- او حساسیتِ شدید و بیمارگونهای نسبت به توهینها و انتقادها دارد و از مورد انتقاد قرار گرفتن به شدت میترسد.
7- او نسبت به پذیرش اشتباهاتش مقاومت بسیار بالایی دارد و دائما بر این عقیده است که بقیه اشتباه میکنند نه او.
8- او با خشم، ضرب و شتم، خصومت و کنترلگری به حملات خیالیِ مردم پاسخ میدهد.
9- او سریع قضاوت میکند و کینهتوز است.
حواستان باشد که تنها با تکیه بر علائمِ بالا، تشخیصِ قطعیِ پارانویا را برای اطرافیانتان صادر نکنید و روی آنها برچسب نچسبانید! افرادی که مبتلا به اختلالاتی نظیرِ خودشیفتگی، اسکیزوفرنی، اختلال اضطراب اجتماعی، افسردگی و یا حتی اختلالات هورمونی هستند هم ممکن است در مقاطعی از زندگی، بعضی از علائمِ بالا را نشان دهند. بنابراین افتراق و تشخیص پارانویا بسیار سخت است و باید حتما توسط یک پزشک با تجربه انجام گردد.
بیشتر ما در مقطعی از زندگی، رفتارهای بی اعتماد، مشکوک و یا خصمانه داشتهایم. این لزوما به معنای ابتلا به بیماری پارانویا نیست. یادتان نرود که انسان موجودی پیچیده و منحصر بفرد است و صرفا بر اساسِ یک سری علائم، نمیتوان روی او تشخیص قطعی گذاشت.
اکثر افرادِ مبتلا به بیماریِ پارانویا به دنبالِ کمک نیستند. آنها اعتقاد دارند که کاملا سالم بوده و احتیاجی به درمان ندارند. این دیگران هستند که مشکل دارند و باید به دنبال درمان باشند. از نظر بیمارِ مبتلا به اختلال شخصیت پارانویید، بیاعتمادیها و ترسهایش کاملا موجه بوده و او کاملا حق دارد که این حسها را داشته باشد!
هر تلاشی برای تغییر طرز فکرِ بیمار پارانویید، تنها سوء ظن او را تشدید میکند!
پس مسیرِ درمان پارانویا، به هیچ وجه مسیر ساده و آسانی نخواهد بود. اما نگران نباشید! با وجود چالشهای شدیدی در برخورد با افراد مبتلا به پارانویا وجود دارد، شما ناتوان نیستید. اقداماتی وجود دارد که میتوانید از آنها برای تشویق عزیزانتان به دریافت کمک، حمایت و درمان استفاده کنید و همچنین از سلامت روانیِ خودتان هم مراقبت نمایید. در ادامه، این اقدامات و روشها را بیشتر توضیح خواهم داد.
رواندرمانی (تراپی) میتواند تا حد زیادی به درمان پارانویا کمک کند. تراپیست با بکارگیریِ تکنیکهایی نظیرِ درمان شناختی-رفتاری (CBT)، به بیمار پارانویا کمک میکند که باورهای مخرب و الگوهای فکری خود را بشناسد و اصلاح کند.
اما چگونه؟ مگر نگفتیم که فرد پارانویید اساسا میلی به تغییر باورها و حضور در اتاق درمان را ندارد؟ بیمار مبتلا به پارانویا، ممکن است به خودِ تراپیست و روانپزشک هم شک کند. او ممکن است حس کند که تراپیست بخشی از یک توطئه است و قصد آسیب رساندن به او را دارد. او در فرآیند درمان، نگران افشای جزئیات زندگی شخصیاش شده و از درمان فرار خواهد کرد.
پس چه باید کرد؟ در وهلهی اول، سعی کنید به تراپیستی مراجعه کنید که در زمینهی کارکردن با افراد مبتلا به پارانویا تجربهی کافی داشته باشد. نکتهی مهم بعدی این است که حتی اگر بهترین درمانگر دنیا را هم پیدا کردید، در مقابل بیمار پارانویید ذوق و شوق زیادی نشان ندهید و او را مجبور به شروع درمان نکنید.
فرد مبتلا به اختلال شخصیت پارانویا، به محض آنکه اصرار و علاقهی شما را ببیند شاخکهایش تیز میشود و شک میکند که توطئهای در کار است. پس طوری وانمود کنید که مراجعهی او به روانشناس برایتان مهم نیست و فرقی به حالتان ندارد!
فرد مبتلا به بیماری پارانویا نباید احساس کند که درمان به او تحمیل شده است. او باید حس کند که در حالِ همکاری با درمانگر است. روانشناس باید در کنار بیمار قرار بگیرد و هیچ نگاهِ بالا به پایینی را به او انتقال ندهد. او باید این پیام را با زبان بدن، حرکات و نگاههایش به بیمار منتقل کند که :
«من اینجا کنار تو و همراه تو هستم. دوست دارم حرفایت را بشنوم. علاقمند هستم که نقطه نظرات و احساساتت را بفهمم و درک کنم.»
درمانگر باید توضیحات بیمار پارانویا را به طور کامل بشنود و حرفهای او را قطع نکند. جملهی موثر و بسیار راهگشایی که درمانگران پس از شنیدنِ کاملِ حرفهای بیمار میتوانند بگویند این است:
«اگر اینطور باشد که تو میگویی، واقعا شرایط سختی را پشت سر گذاشتهای و من کاملا درکت میکنم.»
در ابتدای جملهی فوق، کلمهی «اگر» بسیار طلایی و کلیدی است و حتما باید گفته شود. زیرا به صورت ضمنی این پیام را به بیمار پارانویا منتقل میکند که حدسها و باورهای تو، تنها یک اگر هستند. به عبارتی، حدسها و باورهای تو تنها یک احتمال هستند. من حدسها و باورهای تو را رد نمیکنم؛ چون ممکن است تو عصبانی شوی و جلسه درمان را ترک کنی. اما خیلی نامحسوس و زیر پوستی، فضا را برای احتمالات دیگر و اگرهای دیگر هم باز میکنم!
با همین اگرها میتوان خیلی نامحسوس، قطعیتهای بیمار پارانویا را به احتمال تبدیل کرد. بدون اینکه گاردهای دفاعیِ او بالا بیاید!
نکتهی بسیار مهم در درمان بیماری پارانویا این است که او باید درمان فردی دریافت کند و نه گروهی! گروه درمانی و حضور دیگران ممکن است به افکار پارانوئید و رفتارهای مضطرب دامن بزند.
اگر همسر شما مبتلا به پارانویا است، حتما میدانید و تجربه کردهاید که رابطه با او تا چه اندازه سخت، استرسزا و چالش برانگیز است. مثل این است که شما مجبور هستید بر روی پوستهی تخم مرغی که به دورِ او کشیده شدهاست، با احتیاط قدم بردارید. آنها حسود هستند و رفتار کنترلگری دارند. همین امر باعث میشود که حفظ سایر روابط و پیوندهای اجتماعی برای شما مشکل شود و به یک انزوا و تنهایی اجباری کشیده شوید.
اما ناامید نباشید. شما هنوز هم میتوانید رابطهی خود را نجات دهید و مرزهای محکمی را به دورِ سلامت روان و زندگی شخصیِ خود بکشید.
چند روشِ ساده ولی بینهایت موثر، برای زندگیِ آرام و کمتنش در کنارِ یک بیمار پارانویید:
سعی کنید دردِ طرف مقابلتان را بفهمید و درک کنید. این به این معنا نیست که شما با عقاید و باورهای او موافق هستید. نه! شما فقط احساساتِ سخت و جانفرسایی را که تجربه میکند و زجری را که میکشد، میفهمید و این را به او میگویید! به او بگویید که او درک میکنید!
درست است که باورهای او کاملا بیاساس و بیمنطق هستند؛ اما زجری که میکشد و دردی که تحمل میکند، کاملا واقعی است. او واقعا در عذاب است!
«من دردی را که تو میکشی و حسهای منفی را که تجربه میکنی درک میکنم. حتما خیلی برایت سخت است!»
درکِ دردی که بیماران پارانویا میکشند، به آنها کمک میکند که احساس امنیت بیشتری در رابطه با شما داشته باشند، آرامتر شوند و خشم و خصومت خود را بهتر مدیریت کنند. هرگز تلاش نکنید که به طور منطقی وارد گفتگو با بیمار پارانویا شوید. تنها نتیجهی این کار این است که او خیال میکند شما قصد فریبش را دارید.
به جای اعتقاداتِ او، روی احساساتِ او تمرکز کنید. با او در مورد احساساتی که در حال تجربهی آنها است، صحبت کنید. همین امر به کاهش استرس و اضطراب او کمک بسیاری میکند.
در کنارِ درکِ دردهای همسرتان و سازش با او، خیلی مهم است که گاهی قهرِ خود را هم به او نشان دهید! او نباید از شما فقط درک و سازش ببیند. گاهی هم او را به سمت مشاهدهی اثرات مخربِ رفتارهایش هدایت کنید. این امر میتواند بیمار پارانویا را تشویق به درمان کند.
به عنوان مثال، برایش روشن کنید که اگر شما را یک بار دیگر به خیانت متهم کند یا از دیدن دوستانتان محروم نماید، خانه را ترک خواهید کرد و هنگامی بازخواهید گشت که او درمان را شروع کرده باشد. قوانین و عواقب را روشن کنید؛ اما فقط در صورتی که آماده باشید آنها را اجرا کنید. نگذارید حرفتان دو تا شود!
نحوه برقراری ارتباط را ساده کنید. سعی کنید از زبان واضح و بدون ابهام استفاده کنید تا احتمال سوء تعبیر از آنچه میگویید را کاهش دهید. اگر همسرتان شروع به تحریف و برداشت منفی از کلماتِ شما کرد، سعی کنید بدون اینکه حالت تدافعی داشته باشید، توضیحات لازم را به او بدهید.
همسرتان را تشویق به ورزش کنید. اگر خودتان هم او را همراهی کنید بهتر است. فعالیت بدنیِ منظم باعث ترشح هورمون اندورفین می شود که میتواند تنش و اضطراب را در فرد مبتلا به بیماری پارانویا از بین ببرد.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید اغلب در آرام کردنِ خودشان و تمرکز حواس مشکل دارند. میتوانید تکنیکهای آرامسازی و ورزشهایی مثل یوگا را هم در برنامهتان بگنجانید. این به درمان بیماری پارانویا بسیار کمک میکند و خطرات پارانویا را کاهش میدهد.
اگر تجربهای در زمینهی بیماری پارانویا دارید، شک نکنید که تجربیاتِ شما چراغ راهِ افرادی است که با اضطراب زیاد، در ابتدای این مسیر ناشناخته ایستادهاند. بخش نظراتِ این مقاله در اختیار شماست. اگر درمانگر خوبی میشناسید که در زمینه بیماری پارانویا باتجربه است به ما معرفی کنید. بدون شک انتخاب درمانگر مناسب، مهمترین بخش از مسیر درمان پارانویا میباشد.