ماهور
ماهور
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

کاش امسال اون سالی بشه که باید...

عقربه‌های ساعت با همان سرعت روزهای پیش می‌چرخند، امّا آدم‌ها همیشه این روزهای آخر را تندتر از همیشه و گاهی در حد دویدن قدم بر می‌دارند.
انگار تمام کارهایشان را گذاشته‌اند به همین دقیقه‌های آخر... انگار مهم نیست باقی روزها و ماه‌های گذشته را چطور سپری کرده باشند، چیزی که مهم است این است که آخرش را خوب تمام کنند و یا نه دوباره از سر خط خوب شروع کنند.
خیلی وقت‌ها همین است ما خودمان را از تک و تا می‌اندازیم تا آغازی با شکوه داشته باشیم، تا با آمادگی کامل سراغ لیست اهداف سالانه‌یمان برویم و از فردای شروع دوباره یکی یکی آن‌ها را از لیستمان خط بزنیم.
ولی واقعیت امر این است که ما در لحظه جوگیر می‌شویم و تا انتهای سال را در ذهنمان با برنامه‌ای که مو لای درزش نمی‌رود می‌رویم و با لبخندی رضایتبخش از خومان روی لب به کارهای نکرده‌یمان مفتخر می‌شویم، آخر ما یادمان می‌رود تنها ما فقط یک سرِ ماجراییم.
من خیلی وقت‌ها خودم را سرزنش کرده‌ام، خیلی وقت‌ها انگشت اتهام را به سمت خودم گرفته‌ام و هر قصور و تقصیر بود به گردن خودم انداختم. همیشه فکر می‌کردم مهم نیست زندگی با تو چه بازی‌هایی دارد مهم این است که تو نخواهی در مقابلش سر خم کنی. غافل بودم، غافل بودم از اینکه آدمی که همیشه در حال جنگیدن باشد یک جایی کم می‌آورد، نفسش می‌برد و بیزار می‌شود.
از قدرت و تاثیر واقعیت‌های زندگی بی‌خبر بودم. نمی‌گویم نمی‌توانی هیچ تغییری در شرایط ایجاد نکنی، امّا خودمانیم هر چقدر هم که خودت را به آب و آتش می‌زنی، هر چقدر هم که خودت را از تن و پیراهن بِدَر می‌کنی باز شرایط و تمام آنچه که دست تو نیست از سرعت تو می‌کاهند وهمین شرایط‌های نابرابر باعث می‌شود خیلی از آدم‌ها برای ساده‌ترین خواسته‌هایشان چند برابر آدم‌های دیگر تلاش کنند امّا دست آخر آنچه بدست می‌آورد نیمی از آنچه برای آن کوشیده بود هم نمی‌شود.
این‌ها نه توجیح‌اند و نه دلیلی برای دست کشیدن از تلاش، فقط خواستم بگویم اگر تو هم وقتی داری پرونده‌ی امسالت را جمع‌بندی می‌کنی احساس کردی و دیدی که خیلی از کارهایت نیمه تمام مانده، در بعضی کارها شکست خورده‌ای و دستاورد سالانه‌ات چنگی به دل نمی‌زد، خیلی دلگیر نباش... امسال سالی نبود که به راحتی می‌توانستی کارهایت را جلو ببری. امسال لاقل شش ماه دومش نابود بود. گذر از روزهای پر تلاطم امسال نیرویی مضاعف از آنچه داشتی می‌خواست.
با این حال بر این باورم تا وقتی امید داشته باشی تلاش می‌کنی و تا وقتی تلاش کنی می‌توانی تغییر ایجاد کنی، هر چند اندک...پس تا وقتی دفتر زندگی باز است فرصت دوباره نوشتن هم فراهم است. امّا باید آرزو کرد آنکه پیش از ما قلم برمیدارد تا تقدیرمان را بنویسد اندکی اینبار به ما سهل بگیرد و موانع را از پیش پایمان بردارد.
و دعا کنیم هر روز بر آگاهیمان افزوده شود، که آگاهی ما را بیدار و بیداری ما را از شب و سیاهی می‌رهاند.
۱۴۰۱/۱۲/۲۶

به دنیای درهم ذهن من خوش آمدید. اینجا از همه چیز حرف برای نوشتن هست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید