هر سال چند هفته مانده به تابستان پدر مادر آرمان به این فکر می کردند که یک نابغه از فرزندانشان بسازند. سال پیش بعد از بررسی به این نتیجه رسیدند که این تابستان باید در کلاس ایستادن روی دو دست!! شرکت کند. تقریبا این دهمین تابستانی بود که آرمان خواسته و ناخواسته می بایست در انواع کلاس ها شرکت کند. تقریبا هیچ کلاس دیگری نمانده بود که شرکت نکند. از کلاس زبان انگلیسی تا فرانسه، از نقاشی سبک رئالیسم تا کاریکاتور، از شنا تا فوتبال ساحلی از نوازندگی سنتور تا سازدهنی دیاتونیک.
امسال آرمان می خواست در کنکور سراسری شرکت کند و به همین خاطر پدر و مادرش به جای فرستادن او به کلاس های فوق برنامه تابستانی تمام تلاش خودشان را انجام دادند که پسرشان با کمال آرامش بتواند در رشته مهندسی برق دانشگاه تهران قبول شود. اما شما هم مثل من این سوال ذهنتان را درگیر کرده که بالاخره آرمان در چه کاری استعداد دارد؟ اگر تابستان ها تمام کلاس های جانبی را شرکت کرده پس چرا نهایتا می خواهد در رشته مهندسی برق قبول شود؟ برای پاسخ به این سوالات بیایم بررسی کنیم که استعداد چیست ؟
اشتباهاتی که در مورد استعداد و جود دارد این هست که استعداد را با شغل، مهارت، علاقه، رشته های تحصیلی و … اشتباه گرفته می شود. برای این که درک بهتری از این واژه ها پیدا کنیم هر کدام را بررسی می کنیم.
استعداد یعی کاری که ما می توانیم در مدت زمان کم و با انرژی کم نسبت به سایر کارهای دیگر یاد بگیریم.
یک مثال: فرض کنید دو برادر در کلاس پیانو شرکت می کنند. اما با وجود این که هر دو زیر نظر یک استاد و به یک اندازه تمرین می کنند و شرایط برای هر دو تقریبا مساوی هست اما یکی از برادرها در زمان کمتری و با صرف انرژی کمتر می تواند یک قطعه موسیقی را به خوبی بنوازد و در واقع پیشرفت بهتری دارد اما برادر دیگر باید تلاش بیشتری کند تا بتواند به خوبی برادر اول نوازندگی کند. پس می توان حدس زد که برادر اول استعداد بهتری نسبت به برادر دوم دارد.
نکته که باید بگویم این هست که این تعریف به هیچ وجه نفی تلاش نیست. در واقع ما برای این که در استعداد خودمان خوب باشیم باید تلاش و پشتکار لازم را داشته باشیم اما فردی که در کاری استعداد زیادی ندارد باید نسبت به ما تلاش بیشتری انجام دهد.
اما بر می گردیم به داستان اول، به نظر شما چرا پدر و مادرها اغلب شبیه پدر و مادر آرمان رفتار می کنند؟ چرا با وجود این که ده ها رشته مختلف را تست می کنند اما باز در نهایت سراغ رشته تحصیلی و شغلی می روند که همه از آن عبور می کنند؟ به عنوان مثال آرمان در نقاشی بسیار خوب و مستعد بود و پیشرفت چشم گیری داشت اما نهایتا سر از مهندسی برق در خواهد آورد.
شاید یکی از دلایل این باشد که پدر و مادرها جرئت این کار را ندارند که فرزندانشان را در کاری که استعداد دارند بفرستند. شاید می ترسند که نتواند شغل مناسبی در آینده داشته باشد، شاید احساس می کنند که کلاس یک مهندس بیشتر از یک نقاش هست و شاید هنوز اعتمادی نسبت به استعداد فرزندشان نداشته باشند و به نظرم این یک آسیب اجتماعی هست که باید با آموزش به دیگران و کمک شما خواننده محترم برطرف شود که خودمان و نسل های بعد بتوانیم در راهی قدم برداریم که بهترین خودمان باشیم نه بهترین برای دیگران.
اگه بازم به مطالب بیشتری در این زمینه نیاز دارین سایت بهترین خود(behtarinekhod.com) کامل و جامع و مفصل مقاله و... داره. یه سر بزنین پشیمون نمیشین.
اگر هم یه کتاب در مورد خودشناسی و کشف استعداد و علاقه و رسیدن به شغلی که متناسب با شما هست نیاز دارید می تونید از اینجا تهیه کنید.