بازنشستۀ بانک
بازنشستۀ بانک
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

املت

اون زمان اسکناس 200‌تومانی تازه چاپ شده بود. یک روز ناهار رو از خونه نبرده بودم. حدود ساعت 11 همکار خدماتیمون رو صدا کردم و یک اسکناس 200تومانی به‌ش دادم و گفتم «برو املت درست کن که دونفری بخوریم.» آن‌موقع تخم‌مرغ شانه‌ای 30 تومان بود و نان هم ارزان بود.

ساعت 12 شد و خبری نشد، ساعت 1 و 2 شد... رفتم آشپزخونه و دیدم به اندازۀ یک تشت املت درست کرده. نمی‌دونستم چی بگم؛ هم گرسنه‌ام بود، هم پولم رفته بود و هم خنده‌ام گرفته بود.

ازش پرسیدم «پول‌ها رو چی کار کردی؟» گفت «خودت گفتی با این پول یه املت درست کن!»

بازنشستهبانککارمندیاملتتخم‌مرغ
خاطرات یک بازنشستۀ بانک
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید